بی علاقگی به تاریخ از مدرسه تا تپه حصار دامغان

طفل گریزپا

مهدی گوهری
خبرنگار

 تاریخ برای خیلی از ما یادآور کلاس تاریخ مدرسه است و اعداد متعدد و نام‌های سختی که باید آنها را حفظ می‌کردیم تا در امتحان قبول شویم و بعد از امتحان با سرعتی باور نکردنی از ذهن به ورای فراموشی سپرده می‌شد. در این میان هم گاهی برخی از معلمان عبارتی را می‌گفتند که با این درس خشک همخوانی نداشت و آن این بود که مطالعه تاریخ باعث جلوگیری از تکرار آن می‌شود، اما تاریخی که در مدرسه به ما یاد دادند نه جذابیتی داشت نه روایتی دلچسب بود که بتوان با آن ارتباط برقرار کرد. این نگاه به تاریخ از مدرسه و کلاس پا را فراتر گذاشته و با ما بزرگ شده و نمود آن را امروز در وضعیت حفاظت و نگهداری از بناهای تاریخی می‌بینیم، خانه‌های تاریخی که ویران می‌شوند. سایت‌های تاریخی که رها هستند. چندی پیش بود که سفال باستانی در استان گیلان تبدیل به سطل زباله شد. برخی از این آثار شانس حضور در موزه را یافتند. موزه‌ها در جذب مخاطب، مانند آن کتاب‌های تاریخ مدرسه ناموفق هستند. نگاه به تاریخ به‌رغم تمام شعارها و جملات زیبا جایگاه مناسبی ندارد. جایگاهی که در سایه عدم وجود آموزش مناسب و معرفی شایسته امیدی به بهبود آن نمی‌رود. در این گزارش سری به تپه حصار دامغان زدیم تا وضعیت این تپه ارزشمند باستانی را رصد کنیم.
 
تپه‌ای فراموش شده
دامغان شهری که میزبان تپه حصار باستانی است. اگر به این شهر رفته و قصد بازدید این تپه را داشته باشید اولین سؤالی که برایتان پیش می‌آید این است؛ از کجا باید به این تپه دست پیدا کنم؟ نبود تابلوی راهنما، نشان از عدم توجه به این یادگار باستان دارد. وقتی به تپه حصار می‌رسید تنها یک تابلو معرفی می‌بینید و دیگر هیچ. نه راهنمایی نه حصاری و تپه حصار را رها و تنها می‌بینید. در حال خود هستید که صدایی مهیب نظر شما را به خود جلب می‌کند و آن صدای قطاری است که از کنارتان عبور می‌کند. دو خط راه‌آهنی که درست از وسط این تپه گذشته‌اند یکی در دوره پهلوی اول و دیگری در دهه هفتاد. خط‌آهنی که روزانه تا هشتاد قطار از آن عبور می‌کند. گوشی به دست بر فراز تپه ‌نشسته‌ای که گله بزرگ گوسفندها در قاب موبایلت قرار می‌گیرد. آنها وارد تپه حصار شده و با گذر از روی خط‌آهن به مسیر خود ادامه می‌دهند. شنیدن اینکه اینجا پیست موتور سواری است بر عمق تأسف تو می‌افزاید. از بالای تپه حصار می‌توانی مزارع کشاورزی را در حریم آن ببینی.

ارزش تپه‌های باستانی
مسلماً یکی از دلایل وضعیت امروز تپه حصار دامغان ناشی از عدم اطلاع مدیران و عموم مردم از اهمیت این یادگارهای باستان است. جای تفسیری ارزشمند که اهمیت این گونه آثار را در ذهن مخاطب پررنگ کند هم در کتاب‌های مدرسه و هم در رسانه خالی است. محاسن میرزاده کارشناس باستان‌شناسی و راهنمای گردشگری در مورد وضعیت تپه‌های باستانی می‌گوید: در حال حاضر ما تپه‌های در حال کاوشی در کشور داریم و برخی ازآنها مانند سیلک در کاشان و گوهر تپه در رستم‌کلای مازندران به سایت موزه تبدیل شده‌اند. سایر تپه‌های باستانی اگر هم در گذشته کاوش شده باشند اما در حال حاضر به حال خود رها شده‌اند. میرزاده در مورد اهمیت تپه‌های باستانی می‌گوید: همه تپه‌‎ها دارای روایت هستند و یکی از آنها روایت حضور انسان است. حضور انسان در یک فضا می‌تواند اطلاعات ارزنده‌ای از فرهنگ، تاریخ و سبک زندگی به ما بدهد. انسان برای رفع نیازهای اجتماعی خود ساختارهایی ایجاد می‌کرد که در این تپه‌های باستانی قابل مشاهده است. زندگی انسان با آب گره خورده است و همیشه سکونتگاه‌های انسانی در کنار آب قرار داشتند مانند تپه حصار در کنار رود دامغان که از چشمه علی دامغان سرچشمه می‌گرفت. نکته دیگر در مورد تپه‌های باستانی وجود چند لایه و توالی فرهنگی است که در زمان‌های مختلف افراد متفاوتی در آنها زندگی می‌کردند. این مورد در بررسی فرهنگ گذشتگان نقش ارزشمندی دارد. این سکونتگاه‌ها به مرور زمان با مهاجرت انسان‌ها متروک شده و به مرور به زیر خاک رفتند و با کاوش می‌توان به لایه‌های زیرین دست پیدا کرد.
 
اهمیت تپه حصار دامغان
تپه حصار در سال‌های 1310 تا 1311 توسط اشمیت و تایسون مورد کاوش قرار گرفت و سه لایه فرهنگی در آن کشف شد که دارای رنگ سفال‌های متفاوت بود. این تغییر رنگ سفال‌ها نشان می‌دهد که اقوامی مهاجر در گذر زمان، به منطقه وارد شدند. تپه حصار بزرگ‌ترین سایت در شاهراه خراسان قرار دارد. تپه حصار دارای فرهنگ خانه‌سازی ارزشمندی است که نشان از فرهنگ یکجانشینی دارد. این محوطه یکی از مراکز مهم در پردازش سنگ‌های ارزشمند مانند لاجورد، مرمر سفید و بزرگ‌ترین مرکز استقرار مس و مفرغ است. در مورد تپه حصار مقالاتی نوشته شده است، اما وقتی یک گردشگر به آنجا می‌رود چیزی از این اتفاقات و روایت را نمی‌بیند و نمی‌شنود.

جای خالی تفسیر
در کنار تپه حصار، ساختمانی وجود دارد که کمتر از 10 سال پیش برای ایجاد یک مرکز تحقیقاتی ساخته شد اما هیچگاه استفاده نشد. تا جایی که مدیران بعدی ساخت آن را اشتباه دانسته و تلاشی برای بهره‌برداری از آن انجام ندادند. چیزی که می‌تواند تپه حصار را در نگاه گردشگر جذاب کند یک تفسیر ساده و دلنشین است که جای آن خالی است، چون راهنمایی در مجموعه وجود ندارد. ساخت مولاژهایی از اشیای کشف شده و ذکر روایت آنها گامی دیگر در مسیر ایجاد ارتباطی اثربخش برای گردشگران با تپه حصار است تا تصویر درستی از آنچه در اینجا وجود داشت در ذهن مخاطب ساخته شود.
محاسن میرزاده از تجربه خود در مواجهه گردشگران در بازدید از تپه‌های باستانی می‌گوید: در این فضاها تفسیر بسیار مهم است چون مخاطب تنها با یک تپه خاکی مواجه می‌شود، مثلاً در مورد تپه حصار وقتی از اهمیت آن ارائه تفسیری انجام می‌دهیم در نهایت گردشگر با این سؤال در ذهنش مواجه می‌شود که اگر مهم است چرا خط آهن از وسط آن عبور کرده. میرزاده در مورد نقطه شروع تغییر رویکرد در مورد این محوطه می‌گوید: در گام اول باید اهمیت این محوطه برای اهالی و مسئولان محلی مشخص شود چون آنها مهم‌ترین حافظان و مفسران تپه حصار خواهند بود. عدم اهمیت تپه حصار برای اهالی را در صحبت با آنها می‌توان متوجه شد. به این موضوع باید از دوران کودکی توجه کرد.
 
تلاش برای نجات
خیلی از داشته‌های کنونی که برای ما عادی است و جزئی از روزمره زندگی ما است مسیری طولانی و پر فراز و نشیبی را در گذر روزگار طی کرده‌اند تا به شکل امروز به دست ما برسند. محاسن میرزاده در این مورد می‌گوید: روایت برخی از آنچه امروز برای ما یک امر عادی است را می‌شود در کاوش‌های باستان‌شناسی یافت. تاریخ پشتوانه ما برای داشتن یک زندگی بهتر است و اینکه بدانیم هر رویداد، فرهنگ یا شیء تاریخی که امروز در اختیار ما است چه روایتی در پس خود داشته حس بهتری به ما می‌دهد و راهنمای ما برای پیشرفتی بهتر خواهد بود. آموزش، راز درک اهمیت داشته‌های تاریخی است و درک اهمیت آنها کلید حفظ و استفاده درست از میراث باارزش گذشتگان است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و چهل و شش
 - شماره هشت هزار و سیصد و چهل و شش - ۱۴ آذر ۱۴۰۲