کتاب «غربزدگی» هنوز هم زندهاست
غلامرضا خاکی
پژوهشگر ادبی
ما گرفتار افراط و تفریط شدهایم، در جامعه ما یا افراد را تقلیل میدهند یا به گونهای تجلیل میکنند که از او اسطوره میسازند. تقلیل دادن غیرمنصفانه بداخلاقی علمی است و تجلیل کردن و اسطورهسازی هم مخرب است. جامعه ما نیازمند تحلیل منصفانه وعالمانه است. منصفانه به جهت اخلاقی بودن و عالمانه از جنبه آگاهیبخشی است.
متأسفانه در عصر فضای مجازی همه به قضاوت سریع میرسند و این برای جامعه ما مخرب است. جلال اسطوره نیست چرا که او ۴۶ سال عمر کرد و قطعاً در این سن نمیتوانسته بدون اشتباه باشد. از طرفی او انسانی بود که هم قد مردمان روزگارش نبود و به همین دلیل اگر او را اسطوره نکنیم و امروز جمله یا خاطرهای از او ببینیم که بهزعم ما خوش نیاید چیزی از ارزش جلال کم نخواهد کرد.
معتقدم که آثار جلال آل احمد را میتوان به دو دسته آثار ادبی و تکنگاری و آثار اجتماعی و سیاسی او تقسیم کرد. کتابهای «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» از جمله کتابهای سیاسی و اجتماعی اوست. همچنین «خسی در میقات» نیز کتابی برجسته و زنده است. کسی هنوز نتوانسته سفرنامهای درباره حج بنویسد که با این اثر همتراز باشد.درباره پیشینه غرب در ایران باید گفت، حداقل دو نسل قبل از جلال با مسأله غرب درگیر بودند از قبل مشروطه و عباس میرزا گرفته تا بعد رضاخان و منورالفکران آن زمان؛ آل احمد اندیشهای را که در فضای فکری، فلسفی و اجتماعی ایران مطرح بوده باز تعریف کرده است. «غربزدگی» آل احمد کتابی زنده است چون هنوزهم موضوعیت دارد. سؤال اینجاست غربی که امروزه وجود دارد همان غربی است که جلال گفته است؟ غربزدگی آل احمد نیازمند تحلیل است تا مواضعی که داشته را تکمیل و تصحیح کنیم.
همچنین درباره کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» برخی روشنفکرانه این کتاب را به پیشینه مذهبی که جلال داشت ربط دادند. این بیانصافی است که بگوییم آل احمد جریان روشنفکری را تخطئه کرده و بیدلیل قصد تخریب داشته است. او نقدی منصفانه کرده است. نقد بهمعنای تشخیص سره از ناسره و روشنفکر کسی است که معایب را از مزایا تشخیص دهد. سیاهنمایی و بدبینی نامش روشنفکری نیست. جلال آل احمد ویژگی بسیار خوبی داشت و آن نوشتن یادداشت روزانه بود. این یادداشتها منتشر نشده و قرار است با همکاری محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال احمد تدوین و چاپ شود.