ارزیابی وحید خضاب از آخرین وضعیت رویارویی فلسطین و رژیم صهیونیستی
جزئیاتی خواندنی از تحولات میدانی غزه
غافلگیری همهجانبه تلآویو
درگیری داخل اراضی اشغالی در پی عملیات «طوفانالاقصی» روز 7 اکتبر در حالی آغاز شد که رژیم صهیونیستی بهطور همهجانبهای با غافلگیری روبهرو شد و تا سه روز نخست از آغاز جنگ در وضعیت تدافعی قرار گرفت. مقامهای اسرائیلی در نخستین اقدامات خود بهسرعت برای پاکسازی لکههای آلوده امنیتی اقدام و سپس واکنش خود برای عقبراندن نیروهای مقاومت را آغاز کردند. همه نیروهای مقاومت که به داخل شهرکها و کیبوتصها(دهکدههای صهیونیستی) نفوذ کرده بودند، پس از 80 ساعت عقبنشینی کردند یا به شهادت رسیدند. به اینترتیب حملات گسترده هوایی اسرائیل به سراسر باریکه غزه بعد از یک وقفه کوتاه حدوداً 48 ساعته آغاز شد؛ یعنی از 12 اکتبر جنگ برای فلسطینیها از حالت تهاجمی به تدافعی (و برای اسرائیلیها برعکس) تغییر کرد. روند حملات اسرائیل از 12 اکتبر تا 27 اکتبر، به عملیات هوایی منحصر شده بود و نیروهای فلسطینی و مردم غزه طی این دو هفته در معرض ضربات متعدد نیروهای صهیونیستی قرار داشتند. سوای چند نمونه بسیار محدود از جمله دوبار حمله زمینی حماس در مناطق در اختیار به اسرائیل (از طریق تونل به معبر«ایرز» در شمال باریکه غزه و دو بار عملیات تونلی و ورود دریایی به «زیکیم» در شمال غرب باریکه غزه) همه عملیات نظامی از سوی اسرائیلیها انجام میشد. مقاومت در این مقطع و در واکنش به این حملات، دو اقدام انجام میداد: حملات مستمر راکتی به شهرکهای منطقه غلاف غزه تا عمق 30 کیلومتری و حملات راکتی به مناطقی که نیروهای زمینی ارتش در حال تجمع بودند.
شهادت 9 هزار فلسطینی در 2 هفته
در دو هفته نخست پس از آغاز جنگ، از آنجایی که مقاومت، سیستم ضدهوایی در اختیار نداشت، حملات هوایی اسرائیل و هواپیماهایش که در ارتفاع بالا پرواز میکنند، توان پاسخگویی نیروهای مقاومت را محدود کرد و در نتیجه حدود 9 هزار فلسطینی در این دو هفته به شهادت رسیدند. تنها سلاح ضدهواییای که مقاومت در این نبرد بهکار گرفت از سوی حماس و جهاد اسلامی بود که هر دو گروه فقط امکان زدن پهپادهایی را داشتند که در ارتفاع پایین پرواز میکنند. این در حالی بود که این سلاحها نیز بسیار محدود بهکار گرفته شد. به اینترتیب، اسرائیل در حملات هوایی، امکان نامحدودی داشت و تا زمانی که عملیات هوایی ادامه یافت، هر آنچه خواست انجام داد. اما در ادامه آنچه وضعیت را تا حدودی برای اسرائیل تغییر داد، نزدیکشدن زمینی نیروهای مدافع و مهاجم بود زیرا تا زمانی که ورود زمینی رخ نمیداد، فاصله نیروهای مدافع و مهاجم سبب میشد حملات هوایی استمرار پیدا کند. اما نزدیکشدن مدافع و مهاجم تا حدی امکان تمرکز بر ادامه حملات هوایی را از اسرائیل گرفت زیرا این رژیم دستکم هر بار برای حمله و تشکیل کمربند آتش، مجبور میشد کمی عقبنشینی کند.
تونلهای زیرزمینی؛ نقطه اتکای مقاومت
نقطه قوت مقاومت طی 16 سالی که کنترل باریکه غزه را در دست دارد، ایجاد تونلهای متعدد بود. براساس ارزیابیهای صورتگرفته، مقاومت دارای 500 کیلومتر تونل به مساحت360 کیلومتر مربع زیر باریکه غزه است. از آنجایی که در غزه دره، جنگل، کوه و دیگر سطوح نامسطح وجود ندارد، تونل، تنها نقطه قابل اتکای مقاومت بوده که خود را برای استفاده از آن در مواجهه با حملات زمینی اسرائیل آماده کرده بود. در نتیجه ورود زمینی اسرائیل میتوانست نقطه آسیب این رژیم باشد. بنابراین اسرائیل با بمباران شدید محورهایی که برای ورود انتخاب کرده بود، سعی داشت احتمال شکست خود را به صفر یا نزدیک به صفر برساند.
جغرافیای باریکه غزه
باریکه غزه به پنج قسمت تقسیم میشود: شمال غزه، غزه، دیرالبلح (منطقه میانی)، «خان یونس» و «رفح». منطقه میانی عموماً شامل زمینهای کشاورزی است و در عربی به آن وادی غزه میگویند؛ دشت بزرگی است که چند رود هم در آن وجود دارد. به نحوی که دو خیابان اصلی غزه در آنجا، برای عبور از این رودخانهها تبدیل به پل شدهاند. اسرائیل محور پیشروی اصلی را در منطقه وادی غزه قرار داد. این منطقه از «جحر الدیک» در شرق آغاز میشود و به «شارع الرشید» در ساحل میرسد. منطقه خالی ای که در سمت شمال غربی دیده میشود، منطقهای مربع شکل است که قبلاً (پیش از عقبنشینی سال 2005 اسرائیل از غزه) شهرکی یهودی به نام «نتساریم» در آن قرار داشت و هنوز هم به این نام معروف است. در واقع این مربع، ترکیبی از زمینهای کشاورزی، باغات و زمینهای خالی است.
چهار محور اصلی ورود زمینی
ورود زمینی اسرائیل شامل چهار محور است؛ محور شمالغرب به «العطاطرة» که با طی مسیری حدود 3 کیلومتری به اردوگاه «الشاطی» میرسد. محور شمال مرکزی به «بیت لاهیا» و محور شمال شرقی به «بیت حانون» ختم میشود. محور جنوبی نیز که با خط سیاه رسم شده، همان خط اصلی تقسیم غزه به شمال و جنوب است که اسرائیل این خط را با پیشروی زمینی در محور جنوبی و استقرار در زمینهای کشاورزی این منطقه کشید. کسانی که از ناکامی اسرائیل در پیشروی زمینی سخن میگویند چند مسأله را مد نظر دارند که بخشی از آنها ناشی از مقایسه آنچه روی میدهد با حوادث پیشین است. بافت مسکونی شمال غزه شامل باغات و زمینهای کشاورزی است. پیش از آغاز جنگ، حدود یک میلیون و 100 هزار تا یک میلیون و 500 هزار نفر در این منطقه ساکن بودند. بعد از آغاز درگیریها، به تصریح سخنگوی حماس در غزه، حدود 900 هزار نفر در این منطقه باقی ماندند. با باز شدن گذرگاه امن توسط اسرائیل برای عبور به جنوب از طریق خیابان ساحلی «الرشید»، به نظر میرسد حدود 50 هزار نفر از مردم باز از این منطقه خارج شدهاند. در نتیجه طبق آخرین برآوردها حدود 850 هزار نفر از مردم همچنان در این منطقه حضور دارند، این به آن معناست که زمین سوخته در این مناطق وجود ندارد و پیشروی برای نیروی مهاجم با سختی همراه خواهد بود. خصوصاً که اسرائیل تلاش میکند تصویر تخریب شده خود در حملات زمینی را بهواسطه حمله زمینی بهبود بخشد.
مناطق تسخیر شده توسط اسرائیل
جنوب خط جنوبی (وادی غزه) در خطی به عمق تقریباً 2 کیلومتر کامل در اختیار اسرائیل است. این رژیم همچنین محدوده میانی از «جحرالدیک» تا «الرشید» را به کلی در اختیار دارد اما در داخل بافت مسکونی، حدود 10 تا 20 درصد از مناطق، تصرف شده است. البته درگیریها در محورهای متعددی مانند «محله الشجاعیه محله الزیتون» جریان دارد. اخبار منتشر شده از منابع داخلی غزه و کانال رسمی گردانهای قسام نشان میدهد که درگیری در ورودیهای این مناطق جریان دارد که خود این مناطق، در ورودیهای بافت مسکونی غزه قرار دارند. وضعیت در شمال غرب و شمال باریکه غزه، برای نیروهای مهاجم از این هم دشوارتر بوده است. اسرائیل در همان روزهای نخست، به نوعی از ورود به «بیت حانون» و «بیت لاهیا» خبر میداد اما این در حالی است که با گذشت 18 روز از شروع جنگ، درگیری نظامی همچنان در شمال شرق و شرق «بیت حانون» (شمال شرق غزه) و در شمال «بیت لاهیا» (شمال غزه) ادامه دارد. برای برخی تحلیلگران خوشبین هم باورپذیر نبود که بعد از 18 روز درگیری زمینی، اسرائیل همچنان در ورودیهای این دو منطقه باقی بماند. وضعیت منطقه «العطاطره» در شمال غرب نیز تقریباً مشابه همین شرایط را تجربه میکند.
تلاش برای فتح منزل اسماعیل هنیه
منزل اسماعیل هنیه در اردوگاه «الشاطی» قرار دارد. از پیش مشخص بود که اسرائیل سعی خواهد کرد با فتح این خانه، یک پیروزی معنوی به دست آورد اما از چندین روز پیش تا الان، درگیری همچنان در «ورودیهای اردوگاه» جریان دارد.
روز 7 نوامبر، در حالی که برنامهریزی شده بود تا این تاریخ، نیروهای اسرائیل وارد شده از شمال غرب و جنوب غرب، به یکدیگر بپیوندند، درگیری در «مشارف» (یعنی ورودیها و نزدیک اردوگاه) جریان پیدا کرد که همچنان ادامه دارد. درگیری در «محیط» یعنی اطراف اردوگاه «الشاطی» همچنان ادامه دارد. این در حالی است که از چند روز پیش نیروهای اسرائیلی برای رساندن مهاجمان از شمال و جنوب به یکدیگر مجبور شدند اردوگاه خود را از خیابانهای اطراف خیابان «النصر» جابهجا کنند.
نقشه وارمپِر
نقشه وارمپر خوشبینی پیشروی اسرائیل را ترسیم میکند. در این نقشه، اردوگاه «الشاطی» جزو مناطق تحت تصرف اسرائیل ترسیم شده که اشتباه است. اما حتی همین نقشه هم بهوضوح نشان میدهد که مناطق تصرف شده اسرائیل تا این لحظه در شمالشرق، شمال، شمالغرب و جنوب غزه عمدتاً مناطق کشاورزی است. اسرائیل فقط در غرب غزه (با قید دور زدن اردوگاه مهم الشاطی و در واقع اتصال دو محله الرمال شمالی و الرمال جنوبی) در بافت مسکونی نزدیک به ساحل پیشروی داشته و موفق شده بندر متروک غزه را نیز تصرف کند. البته عمق کمربندی که در این منطقه در اختیار دارد، بعضاً کمتر از یک کیلومتر است اما برخی تصاویر و اخباری که این رژیم منتشر میکند برای کسی که با جغرافیای غزه آشنا نباشد، باعث برداشت غیردقیق خواهد شد. تصاویری از عملیات نیروهای ارتش اسرائیل در نهادهای دولتی حماس از جمله دانشگاه القدس، مدارس و مساجد اردوگاه الشاطی در شمال غزه منتشر شده است که نشان میدهد این مناطق در تسلط کامل ارتش قرار گرفته است.
تعداد نیروهای اسرائیلی حاضر در غزه
نیروهای اسرائیلی حاضر در غزه در حال حاضر سه لشکر کامل را شامل میشود و با توجه به تیپهای حاضر، تعداد نیروهای آن، حدود 80 هزار نفر برآورد میشود. این عدد برابر با نیروهایی است که در جنگ 1967 به این منطقه حمله کردهاند. همین تعداد نیرو در سال 1967 در برابر قویترین ارتش جهان عرب یعنی مصر در دوره «جمال عبدالناصر» ظرف 6 روز نهتنها کل غزه بلکه صحرای سینا را نیز به کلی به تصرف خود در آوردند. صحرای سینا 60 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و به اندازه دو برابر مساحت کشور بلژیک در آنجا میشود! حالا 39 روز از جنگ اخیر غزه میگذرد، عملیات زمینی هم آغاز شده، 18 روز از عملیات زمینی با پشتیبانی آتش باورنکردنی هم گذشته است اما میزان پیشروی اسرائیل، همان سطحی است که بالاتر به تفصیل به آن اشاره شد. این هم یکی از دلایلی است که گفته میشود عملیات زمینی تا اینجا موفق نبوده است. تعداد کشتههایی که اسرائیل رسماً اعلام کرده، 49 نفر بود اما تعداد واقعی کشتهها، باید بیش از این باشد که میتوان آن را از تعداد تجهیزات منهدم شده اسرائیل استخراج کرد. بنابراین اول باید به تجهیزات منهدم شده اشاره کرد.
تعداد نیروهای کشتهشده اسرائیلی
گردان «قسام» تا این لحظه با موشک دوشپرتاب و دومرحلهای یاسین 105، توانسته تعداد زیادی از زرهپوشهای اسرائیل را هدف قرار دهد. این در حالی است که اسرائیل، «مرکاوا 4»و «نمر» را هم وارد غزه کرده بود. حال آنکه تصاویر انهدام کلی یا جزئی بسیاری از زرهپوشهای ارتش اسرائیل پیشتر توسط گروههای مقاومت خصوصاً «قسام» منتشر شده بود. بر اساس آماری که حماس منتشر کرده و طبعاً فقط حملات حماس را دربرمیگیرد، تا الان حدود 180 زرهپوش ارتش اسرائیل به صورت کلی یا جزئی ضربه خورده است. طبق تقسیمات IDF، هر تیپ ارتش اسرائیل بین 95 تا 103 زرهپوش در اختیار دارد؛ یعنی عملاً دو تیپ ارتش اسرائیل در حملات 18 روز اخیر از خدمت خارج شده است. اگر فرض کنیم در حمله به هر کدام از این زرهپوشها به صورت متوسط 5 نفر کشته یا زخمی شده باشند (طبق مدل آماری استاندارد از زمان جنگ جهانی تاکنون: یک نفر کشته و 4 نفر زخمی)، در نتیجه اسرائیل 900 کشته و زخمی در این درگیریها داشته است که 180 نفر از آنها کشته شدهاند. این تعداد را باید به تعداد نظامیهایی که در درگیریهای مستقیم کشته میشوند یا توسط تکتیراندازان هدف قرار میگیرند یا محل استقرارشان با راکت TBG هدف قرار میگیرد، اضافه کرد. بنابراین تعداد کشتههای ارتش اسرائیل را به صورت تخمینی میتوان در حدود 220 تا 250 نفر در نظر گرفت. به این ترتیب اسرائیل روزانه تقریباً 13 کشته داشته آن هم در حالی که نبرد به بافت پرتراکم مسکونی نرسیده است.
حال آنکه بیرون کشیدن تانکهای مرکاوا 4 و وارد کردن تانکهای مرکاوا 3 و همچنین دوباره به خدمت گرفتن نفربرهایام 113 نشان میدهد که اسرائیل هم میداند باید تجهیزات قویتر خود را برای روزهای سختتر نگه دارد.
چرا اسرائیل با تجهیزات قدیمی وارد نبرد شد؟
حملات اسرائیل در داخل نوار غزه در حالی است که برخی از تسلیحات نظامی مورد استفاده این رژیم مانند تجهیزات m113 قدیمی هستند. «فایز الدویری»، کارشناس نظامی در تحلیلی به دلایل استفاده اسرائیل از تجهیزات قدیمی نظامی خود در جنگ جاری اشاره کرده و گفته است: «این موضوع به دو بعد اشاره دارد: احتمال اول اینکه تسلیحات اسرائیل مانند مرکاوا 4 و نمر، برای نبرد کافی نبوده است.
احتمال دوم، وقوع خسارتهایی در صنایع نظامی اسرائیل است که این رژیم به عنوان با کیفیتترین تجهیزات در دنیا به آن افتخار میکند اما این صنایع توسط یاسین 105 منهم شده اند».
او همچنین میافزاید: «اسرائیل ممکن است تجهیزات موجود خود را برای نبرد دیگر حفظ کرده باشد و ممکن است به اعتقاد مقامهای اسرائیلی آن نبرد گستردهتر باشد. در نتیجه شروع به وارد کردن خودروهای زرهی قدیمی کرده است. اسرائیل تا اینجا انهدام 136 خودروی زرهی خود را تأیید کرده است. البته این آمار ثبت شده است و ممکن است آمار ثبت نشده دیگری هم وجود داشته باشد؛ یعنی میزان خسارت در تجهیزات باعث شده که اسرائیل، ناگزیر از تجهیزات قدیمی استفاده نماید. m113 خودروی زرهی ضعیفی محسوب میشود و حتی سلاح متوسط هم به آن نفوذ میکند.»
این در حالی است که اسرائیل در سال 2014 و در جریان جنگ 51 روزه نیز به غزه ورود زمینی داشت و برخی از مناطقی را که در حال حاضر در تصرف دارد، در آن عملیات نیز تصرف کرد اما نفربرهایام 113 آنقدر توسط راکتهای مقاومت راحت شکار میشد و تلفات میداد که 30 نفر از نظامیهای اسرائیلی نامهای نوشتند و نامه به رسانهها کشیده شد و علناً اعلام کردند حاضر نیستند با این نفربر وارد غزه شوند!
یک شهر اضطراری برای زندگی جنگی
حماس دو پیرزن اسرائیلی را که بیمار هم بودند، آزاد کرد. این افراد پس از آزادی، مصاحبههایی انجام دادند و نکات مهمی را بیان کردند. فارغ از تأکید این دو فرد بر خوشرفتاری نیروهای حماس (حتی تهیه امکانات نظافتی برای آنها) و حمله به دولت نتانیاهو، نکاتی که درباره محل نگهداریشان مطرح شد بسیار حائز اهمیت بود.
مشخص شد این اسرا در تونلهای زیرزمینی نگهداری میشدهاند؛ تونلهایی که نه فقط مسیر عبور و مرور، بلکه عملاً یک شهر اضطراری برای زندگی جنگی است؛ این مهم به آن معناست که مدافعین غزه در صورت ورود زمینی اسرائیل، قادر خواهند بود در طولانی مدت با نیروهای اسرائیلی بجنگند و ضربه هم نخورند.
یک نفر از اسرای آزادشده گفت: «ما در تونلهای زیرزمینیای بودیم که شبیه شبکههای عنکبوتی تودرتو و به هم پیوسته بود.» اسرای آزاد شده همچنین گفتهاند که هنگام آزادی، یک و نیم کیلومتر پیاده در این تونلها مسیر پیمودهاند. بنابراین به نظر میرسد یکی از دلایل تعلل در حمله زمینی، نگرانی بجا و معقول نظامیان ارشد اسرائیل از چگونگی مواجهه با این تونلهاست. چنانکه اگر ورود زمینی آغاز شود، بخشی از «غافلگیریها» از همین تونلها سر بر خواهد آورد.
میزان پیشروی در «خانیونس»
خبر پیشرویهای اسرائیل در غزه در حالی در روزهای اخیر شنیده میشود که این اخبار کسانی را که با جغرافیای غزه آشنا نیستند، دچار ابهام کرده است. نمیتوان گفت اسرائیل با هزاران دستگاه تانک و نفربر و بولدوزر زرهی در غزه نخواهد توانست قدم از قدم بردارد؛ خیر، باید واقعنگر بود. اما در عین حال، باید روز به روز، و جزء به جزء این اقدامات را شناسایی کرد تا یک تحلیل واقعی حاصل شود. در روزهای اخیر خبرهایی از آغاز پیشروی در «خانیونس» و رسیدن تانکها به «الفراحین» مطرح شده است.
«خانیونس» در جنوب باریکه قرار دارد و مرکز آن شهر خانیونس است. «محله الفراحین»، شرقیترین محله این استان است. در روزهای اخیر رزمندگان قسام در خیابان «الفراحین» دو تانک صهیونیستها را هدف قرار دادهاند. درگیری در این محدوده در واقع در چند صد متری دیوار مرزی غزه روی داده است. درگیریهای شهری، آنهم در چنین نبرد پرتراکمی، مانند درگیریهای صاعقه وار جنگ جهانی دوم نیست که ظرف چند روز، یک کشور فتح شود بلکه واقعاً نیاز به بررسی روز به روز دارد.
واقعیت میزان ویرانی غزه
غزه در جنگ جاری خسارات زیادی را متحمل شده است اما این ادعا که مساحت 360 کیلومتر مربعی این باریکه با خاک یکسان شده است، واقعیت ندارد. خانههای فراوانی آسیب کامل یا جزئی دیدهاند اما همگی قابل بازسازی هستند.
در همین راستا شمار کسانی که آواره شدهاند، حدود یک میلیون از جمعیت 3 میلیون نفری غزه است اما آوارگان در داخل غزه قرار دارند و تنها چند ساعت بعد از اتمام احتمالی جنگ به خانههای خود بازمی گردند. بنا به تأیید کارشناسان مختلف اسرائیلی، غربی و عربی، اسرائیل در سطح کلان آسیب جدی دیده است و واقعیات میدانی صحنه جنگ این گزاره را به اثبات رسانده است که در صورت ورود نظامی، غافلگیریهای زیادی در انتظار این رژیم خواهد بود.
بنابراین اسرائیل تا این مقطع جنگ با شکست روبهرو شده و مقاومت پیروز بوده است.
این پیروزی در فرسایشی کردن پیشروی اسرائیل، افزایش تلفات بالای نیروهای این رژیم، آوارهسازی اشغالگران اسرائیلی از غزه و از همه مهمتر، حفظ بنیه حماس و حفظ اسرا معنا میشود.
دلایل حمله حماس
دلیلی مبنی بر تردید در درستی کار حماس وجود ندارد. همزمان با آغاز عملیات «طوفان الاقصی»، احتمال میرفت این جنگ با شهادت شماری از مردم فلسطین همراه شود؛ یعنی قابل پیشبینی بود که وقتی اسرائیل در یک روز با 1400 کشته روبهرو شود، دست روی دست نمیگذارد. پیشتر در جنگ سال 2014 که به دلیل کشته شدن
3 اسرائیلی شروع شد، نیروهای فلسطینی هم به شهادت رسیدند.
بنابراین، شهادت فلسطینیها در پی حمله اخیر به واسطه اقدام حماس رخ نداده است؛ زیرا حمله حماس پاسخی به شهادت فلسطینیها بوده است. در واقع فلسطینیهایی که در جنگ اخیر به شهادت رسیدند در یک جنگ تدافعی جان خود را از دست دادهاند؛ زیرا اقدام حماس ذیل اهداف راهبردی جبهه مقاومت و در پاسخ به حملات اشغالگرانه پیشینی اسرائیل صورت گرفت.
چه حدود 200 فلسطینی از ابتدای سال، تا پیش از عملیات طوفانالاقصی به شهادت رسیده بودند که کوچکترین آنها تنها دو سال داشت. چند روز پیش از آغاز عملیات «طوفان الاقصی»، اردوگاه جنین در کرانه باختری زیر فشار حملات متعدد اسرائیل قرار داشت که بعد از سالها مجدداً در معرض حمله هوایی قرار گرفته بود. بر مبنای آمار رسمی سازمان ملل تا ماه آگوست یعنی حدود دو ماه پیش از عملیات «طوفان الاقصی»، 167 فلسطینی به شهادت رسیده بودند. علاوه بر این، سوای مسأله بحرانی آب در غزه، در کرانه باختری تقریباً 80 درصد منابع آبی در اختیار اسرائیلی ها و 20 درصد در اختیار فلسطینیها قرار داشت. موضوع دیگر، تخریب مستمر خانه فلسطینی هاست که خانه «ماهر شلون» یکی از این نمونهها است.
اشغالگران به اردوگاههای «عقبه جبر» و «عین السلطان» در شهر «اریحا» یورش برده و منزل «ماهر شلون»، اسیر فلسطینی واقع در اردوگاه عقبه جبر را منفجر کرده و تعدادی از فلسطینیها در این دو اردوگاه و شهر را بازداشت کردند. اشغالگران خانه دو طبقه «شلون» را منفجر کردند و بر اثر این انفجار خانههای اطراف آن نیز آسیب دیدند.
نیروهای رژیم صهیونیستی اول مارس «شلون» را بازداشت کردند و ششم همان ماه به منزل او بازگشتند و به آنجا یورش بردند. «شلون» پیش از آن، در یک عملیات تیراندازی در نزدیکی بحر المیت یک شهرکنشین را از پا درآورده بود. این تنها نمونهای از ظلم و ستم مستمر اسرائیل به مردم فلسطین بوده است که اخبار آن در رسانههای غیرفلسطینی جایی نداشت.
بازدارندگی حمله حماس
در پی چنین ظلم و ستم مستمر و گسترده و ناتمامی، راهکار عملی و ایجابی برای حماس چه میتوانست باشد؟ این گروه مبارز مسلمان باید چه میکرد تا موضوع در خطر قرار گرفتن مسجد الاقصی حل شود؟ بیش از 5 هزار اسیر فلسطینی آزاد شوند؟ موضوع فلسطین که با آغاز روند عادیسازی در حاشیه قرار گرفته بود، با فراموشی روبه رو نشود؟ یا حماس باید چه میکرد تا بحث امتیاز گرفتن برای غزه میسر باشد؟در همین راستا دیدگاههایی مبنی بر بازدارندگی اقدام حماس مطرح شده است که واقع بینانه به نظر میرسد.
اسرائیل در روزهای اخیر جز یک مورد، با وجود پذیرفتن بیش از 200 کشته و زخمی در شمال لبنان، هنوز از عمق 5 کیلومتری فراتر نرفته است. حال آنکه اصلاً بحث حمله زمینی این رژیم هم مطرح نیست. این به معنای آن است که حمله حماس به مفهوم واقعی، بازدارندگی ایجاد کرده است. در همین راستا تردیدی وجود ندارد که وقتی اسرائیل در پی درگیری با نیروهای مقاومت، متحمل سختی و خسارات گستردهای شده است، به مراتب، جنگ و درگیری با ایران را تلختر و سختتر خواهد یافت.
در حال حاضر مقاومت در آرزوی حمله زمینی اسرائیل است تا تلفات بیسابقهای را بر این رژیم تحمیل کند. واقعیات صحنه میدان تا اینجا این مهم را به منصه ظهور رسانده است.