به دنبال تشدید حملات رژیم صهیونیستی به غزه، انزوای این رژیم در جهان آغاز شده است

تل آویو متزلزل

فائزه سادات یوسفی
خبرنگار

بعد از یورش جنایتکارانه و تلافی جویانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، موجی از محکومیت‌ها از سوی مقامات و شخصیت‌های سیاسی دولت‌های جهان علیه رژیم صهیونیستی به راه انداخته شد و آنها خواستار پایان دادن به حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی و فجایع انسانی در نوار غزه شدند. اکنون که این حملات وارد دومین ماه خود شده، رهبران جهان به طور فزاینده‌ای نسبت به افزایش تعداد شهدا و نقض حقوق بشر توسط صهیونیست‌ها در خاک فلسطین ابراز نگرانی کرده و با لحن تندی نسبت به آن موضع گرفته‌اند. تارنمایی که نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی در محاصره محکومیت بین‌المللی قرار گرفته و اتصالات بیرونی آن به جهان به عنوان آنچه خود را یک دولت می‌نامد در حال تحلیل رفتن است.
علاوه بر آن، عملیات غافلگیرانه طوفان‌الاقصی بخوبی نمای متزلزل درونی رژیم صهیونیستی را در عرصه جهانی به تصویر کشید و هیمنه وجودی آن را علی‌رغم ادعای بسیار شکست. بدین لحاظ، این عملیات، نقطه شروعی در تنزل وضعیت رژیم صهیونیستی در جهان و نمایانگر پوچ بودن اقتدار و قدرت درونی آن برای ایجاد یک رابطه پایدار در سطوح بین‌المللی بود. از این رو، با شتاب گرفتن حملات و بی‌توجهی رژیم صهیونیستی به بازتاب‌ها و محکومیت‌های بین‌المللی، روابط صهیونیست‌ها با برخی کشورها دچار تحولات شگرفی در سطوح مختلف شد. برخی دولت‌ها حتی آنها که عادی‌سازی کردند رژیم را محکوم کردند و برخی دیگر چون چاد، شیلی، بحرین، کلمبیا، هندوراس، اردن، آفریقای جنوبی و ترکیه، سفرا و دیپلمات‌های خود را از تل آویو فراخواندند و برخی دیگر چون بولیوی به کلی قطع ارتباط کردند. پارلمان الجزایر ضمن محکوم کردن حملات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه، خواهان همراهی ارتش این کشور با مردم فلسطین شد. اسپانیا به عنوان نخستین کشور اروپایی که مقابل تل آویو ایستاد، مواضع سختی در برابر این رژیم گرفت. بلژیک، دیگر کشور اروپایی به تأسی از اسپانیا، در این مسیر قرار گرفت و معاون نخست‌وزیر این کشور در سخنانی تأکید کرد: «دیگر وقت آن رسیده است که اسرائیل تحریم شود.» این در حالی است که همچنان این دومینو متوقف نشده و می‌رود که در آینده‌ای نه چندان دور‌ سطوح ارتباطی میان صهیونیست‌ها با دیگر کشورها تنزل پیدا کرده یا از هم گسیخته شود.

شکست عادی سازی، نقطه شروع
انزوای بین‌المللی
رژیم صهیونیستی سال‌ها در پی یافتن جایگاهی در میان کشورهای منطقه، روش‌های مختلفی را با پشتوانه امریکا به کار می‌گرفت تا بتواند موضوع موجودیت و مشروعیت خود را تثبیت کند. یکی از این اقدامات عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی بود که رژیم با پوشش ایجاد صلح در منطقه تلاش کرد که روابط خود با کشورهای دیگر را رسمی کرده و چون یک دولت رسمی از عواید آن بهره برد. روند عادی‌سازی که از چهار کشور آغاز شده بود در ایستگاه عربستان، کلیدی‌ترین دولت عرب بسیار کند شده بود. امریکا تلاش داشت که بابهره‌گیری حداکثری از تمام ابزارهای لازم در چهارچوب رضایت طرف تل آویو، میل ریاض به عادی‌سازی را به سرانجام برساند. در این میان رژیم صهیونیستی نیز طمع بسیاری داشت که این روند، جایگاه آن را در منطقه مستحکم کرده و سیاست خارجی آن را در حد یک دولت مشروع در سطح مناسبات منطقه‌ای مطرح کند. اما تلاقی زمانی آن با عملیات طوفان‌الاقصی موجب شد که مسیر مذکور دچار چالش اساسی شود و حتی عربستان اعلام کرد که این موضوع دیگر از اولویت‌های سیاست خارجی آن خارج شده و روی میز مذاکره با امریکا قرار ندارد. این امر سبب شد که مابقی دولتمردان عرب که تمایل خود را به طور پنهان و آشکاری بروز داده بودند با تأسی از رویه ریاض، در یک سکوت فرو رفته و با توجه به ملاحظات به وجود آمده رویکرد متفاوتی را نسبت به گذشته اتخاذ کنند.
 اکنون آنچه مشهود است ‌نه تنها روند عادی‌سازی بلکه روابط کنونی اعراب با رژیم صهیونیستی با توجه به فرامتن نشست‌ها و اظهارات رهبران آن دچار چالش شده است. با توجه به مواضع اتخاذ شده در این مدت، انتظار می‌رود که این روابط با شاخص‌های جدیدی گره خورده و از این رو بسیار کند شده یا به ایستایی برسد. کشورهای منطقه و اعراب به لحاظ ژئوپلیتیک و تاریخی سهم به سزایی را برای رفع موانع موجودیت رژیم ایفا می‌کنند و از این رو، کانونی‌ترین تحولات سیاست خارجی رژیم صهیونیستی به آن بر می‌گردد. تا آنجا که روزنامه عبری زبان «هاآرتص» در گزارشی نوشته است که حمله زمینی به غزه احتمالاً «اسرائیل را با خطر موجودیتی» رو‌به‌رو می‌کند. این خطری است که جایگاه رژیم را در جهان با مشکلات فزاینده‌ای مواجه کرده و هزینه‌های فرسایشی بسیاری را برای آن در بر خواهد داشت.
اکنون نیز مشاهده می‌شود که دیپلماسی رژیم صهیونیستی تنها به چند کشور حامی و هدایتگر آن محدود شده و در میز رایزنی و دیپلماسی، محلی از اعراب ندارد.
یکی از موضوعاتی که ایالات‌متحده از آن هراس دارد، مخدوش شدن موجودیت و خلل در روابط منطقه‌ای و به تبع آن جهانی رژیم است. اکنون یکی از محورهای پنهان وزیر امور خارجه در دوره‌گردی منطقه‌ای، ایجاد سازکاری در جهت تعدیل فضا علیه رژیم صهیونیستی است. چراکه اگر واکنش‌های اعتراضی مردم و مقامات کشورهای منطقه علیه رژیم به طور فزاینده‌ای تشدید شود، رژیم صهیونیستی در یک دیپلماسی قهری فرو خواهد رفت که هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد.
از این رو، تمام طرح‌ریزی‌های مشترک امریکا و رژیم صهیونیستی برای تثبیت جایگاه منطقه‌ای اکنون در گرو اتخاذ راه‌حلی است که بتواند در کشورهای منطقه رغبتی برای پیشنهادهای مطروحه ایجاد کند. ارائه راه‌حل منسوخ دو دولتی نیز در همین راستا قرار دارد که در نشست قاهره و تا امروز به آن تأکید شده است. یافتن هدفی مشترک برای جلب توجه آنها به بهانه پایان دادن به جنگ و اعلام آتش‌بس اکنون یکی از رویکردهای رایزنی‌های امریکاست.
نظام بین‌الملل همچنان صهیونیست‌ها را به دلیل حضور در کرانه باختری، ‌اشغالگر می‌شناسد و با تداوم حملات و اشغال غزه، حجم مخالفت‌های بین‌المللی با اقدامات صهیونیست‌ها افزایش خواهد یافت و ائتلاف جهانی علیه رژیم صهیونیستی تقویت خواهد شد. از همین روست که نتانیاهو تلاش می‌کند اشغال غزه را کتمان کرده و اعلام کند چنین مقصودی ندارد.
 
پیوند غرب با رژیم صهیونیستی، ‌بسترساز روابط خارجی
پس از طوفان‌الاقصی آنچه که به‌خوبی نمایان شد، عمق پیوند غرب با رژیم صهیونیستی است. حمایت فوری و همه‌جانبه و ارائه کمک‌های مالی و سیاسی با تمام توان آنها به رژیم اشغالگر، همچنین حضور اضطراری رهبران غربی امریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه در سرزمین‌های اشغالی، نشان از این دارد که ماهیت رژیم و به تبع آن مبحث سیاست خارجه و روابط خارجی رژیم صهیونیستی همراه با عدم مشروطیت آن، تماماً بسنده به نقش‌آفرینی کاخ سفید و تحت چتر حمایتی آن بوده است. بنابراین بنیان اشغالگران به طور منفرد، تهی از اعتباری لازم برای ایجاد ارتباط زنده بین سایر دولت‌ها و شکل‌گیری «سیاست خارجه» مرسوم بوده است. به معنایی، ‌رژیم صهیونیستی خود فاقد هویتی است که بتواند با تکیه بر آن با دیگر کشورها ارتباط برقرار کرده و مناسبات لازم بین‌المللی را پیاده‌سازی کند. آنچه که تاکنون نیز موجب معتبر شدن روابط رژیم صهیونیستی با دنیای بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی شده، بسترسازی‌ها و اتکا به امریکا بوده و خارج از آن مفهومی به عنوان سیاست خارجه معنایی ندارد.
 
محکومیت‌های ملت‌ها، همراهی و چرخش در سیاست خارجی دولت‌ها
موج حمایت گسترده افکار عمومی جهان عرب و همدلی بیشتر ملت‌های منطقه با نیروهای مقاومت فلسطین، موجب شد که کشورهای منطقه و جهان نیز جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کرده و خواهان پایان دادن به حملات وحشیانه آن شوند. در این بین حتی برخی دولت‌های عربی که در سال‌های گذشته روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی‌سازی کرده بودند، تحت فشار افکار عمومی رویه خود را تغییر دادند. به عنوان نمونه دولت بحرین، با فراخواندن سفیر خود از تل‌آویو و اخراج سفیر رژیم صهیونیستی از کشور خود، خواهان توقف روابط اقتصادی با اشغالگران شد.
از این رو، شدت گرفتن فضای اعتراضی و موج محکومیت‌ها علیه رژیم صهیونیستی در میان مردم جهان بویژه کشورهای عرب منطقه، اکنون متغیری بسیار قدرتمند در روابط کشورهای منطقه و جهان با رژیم صهیونیستی شده که چشم‌انداز آن را دچار چالش اساسی کرده است.
 
انزوای منطقه‌ای
اکنون رژیم صهیونیستی متأثر از فاکتورهای مذکور، خطر در انزوا بودن را تجربه می‌کند و در هیچ میز رایزنی حتی به عنوان طرف منازعه نیز حضور ندارد. مرکزیت فرماندهی تحولات سرزمین‌های اشغالی کاخ سفید بوده و در اظهارات رهبران دولت‌ها نیز حتی به عنوان بازیگر منطقه‌ای به طور رسمی مورد خطاب واقع نشده است. موج انزجارهای بین‌المللی از اقدامات تروریستی اشغالگران با الحاق به محکومیت‌های سران کشورها، یک شکاف سیاسی بین رژیم و روابط موجود بین‌المللی ایجاد کرده و وضعیت سیاسی و موجودیت تل‌آویو در غرب آسیا را از آنچه اکنون هست، ضعیف‌تر و منزوی‌تر خواهد کرد.
بنابراین، شکست مفتضحانه و تشدید بحران‌های متعدد اقتصادی و امنیتی، فضای درونی سرزمین‌های اشغالی و همچنین سردرگمی و سرگیجه بلوک غربی-عبری همراه با قطع اتصال خطوط ارتباط سیاسی تل‌آویو با دنیای بیرون و حجم محکومیت‌ها، موجودیت رژیم صهیونیستی را تحت فشار چندجانبه قرار داده و آن را در سراشیبی سقوط رها کرده است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و بیست و پنج
 - شماره هشت هزار و سیصد و بیست و پنج - ۲۰ آبان ۱۴۰۲