از لَلگی امریکا برای اسرائیل، تا خودکفایی دفاعی حماس و جهاد اسلامی
محمدرضا کائینی
پژوهشگر تاریخ
جنگ غزه حقیـــقتــی شــگرف و تاریخساز را عیان کرد که شوربختانه در میان اخبار و تحلیلها گُم شده است. جنبشهای اسلامی فلسطین، به بلوغ دفاعی دست یافتهاند و کمتر به دخالت عملی حامیان نیازمندند. ایرانیها، لبنانیها، عراقیها، یمنیها و... حامی حماس و جهاد اسلامیاند و آن را فریاد هم میکنند، اما نه بناست و نه حتی نیاز است که به جای آنها بجنگند. فلسطینیان بدون جبههگشاییهای جدید (که اگر روی میداد نیز، عقلاً و عرفاً مذموم نبود) از پسِ کار خود برمیآیند و این یعنی که تاریخ برای آنان ورق خورده است. پختگی و کمالی که از آن سخن میرود، نخست از حزبالله لبنان سراغ گرفت، سپس انصارالله یمن و هم اینک از مبارزین فلسطینی و در آینده نیز از هر جنبشی که به این طریق گام نهد. در آن سوی میدان اما، واقعیتی کاملاً معکوس در جریان است. رژیم صهیونیستی بسان کودکی هفتادوهفت ساله، حتی با للگی امریکا نیز نمیتواند کار حماس و جهاد را یکسره کند و پس از یک ماه تقلّا و با این همه ساز و برگ، به منطقه بیابانی و میانی نوار غزه نقب زده تا باتلاق خویش را به دست خود انتخاب کرده باشد. کسی هم نیست تا به این جماعت برساند که اگر ماندن در غزه به صرفه بود که شارون با تمام قساوت و خوشدستی در کشتار، آنجا را رها نمیکرد. از گوشه و کنار اردوگاه هزیمت شده صهیونیستها اما، زمزمههایی به گوش میرسد که دومیلیون مردم غزه را نه میشود کشت و نه آواره کرد، اهالی نه میلی به ترک موطن خود دارند و نه بیمیلی نسبت به مبارزان. حماس قابل حذف نیست، اساساً آدرسی ندارد که بتوان به سراغش رفت، در هر زمان و مکان میتواند باشد و نباشد، از آسمان تا سه سطح تونل در ژرفای زمین باید آن را جُست.
چه کسی تا یک ماه و نیم پیش تصور میبُرد که اسرائیل در چنین استیصالی دست و پا بزند؟ موساد که سال گذشته در چنین موسمی، تلاش میکرد که تمامی سرنخهای رذالت در ایران را به خود وصل کند، الان کجا و در چه حالی است؟ آنان بیشتر و بهتر از دیگران دریافتهاند که موج بعدی طوفانالاقصی، بس قویتر و مردافکنتر برخواهد خاست.