معرفی کتاب «بحران» (سال آخر ریاستجمهوری کارتر)
ننگا به من این خانه شود لانه روباه
آزاده جهاناحمدی
منتقد ادبی
با آغاز نهضت اسلامی در سال 1342، امام خمینی(ره) نه تنها علیه استبداد داخلی به مبارزه پرداخت بلکه آگاهانه استعمار خارجی را نیز نشانه گرفت. امام شاه را مجری سیاستهای امریکا در منطقه میدانست و باور داشت که شاه به عنوان«ژاندارم خاورمیانه» منافع امریکا را در منطقه تأمین میکند و امریکا نیز به امنیت و بقای حکومت پهلوی بویژه به سرکوب مخالفان داخلی کمک میکند.
در آغاز روی کار آمدن «کارتر» با طرح حمایت از حقوق بشر و تجدیدنظر در روابط با کشورهای ناقض حقوق بشر، چنین به نظر میرسید که روابط خوب شاه با سردمداران کاخ سفید با مشکل مواجه خواهد شد زیرا طبق شعارهای انتخاباتی «کارتر» ایران یکی از کشورهایی بود که حقوق بشر را نقض میکرد، زندانهای شاه مملو از زندانیان سیاسی بود و هر ندای مخالفی بشدت سرکوب میشد. اما دولت «کارتر» به طرح خود وفادار نماند و با اصلاحات سطحی که شاه با ایجاد فضای باز سیاسی انجام داد و آزاد کردن تعدادی از زندانیان سیاسی، حمایت خود را از رژیم شاه ادامه داد.
در همین راستا، شاه به امریکا سفر کرد و در مقابل «کارتر» در دی ماه 1356 وارد ایران شد. شاه ضیافت باشکوهی به افتخار وی و همراهانش ترتیب داد و در این ضیافت اظهار کرد که «ایران پیوندهای دوستی بسیار استواری با امریکا دارد.» «کارتر» نیز که شرایط انقلابی ایران را درک نمیکرد، ایران را «جزیره ثبات خاورمیانه» نامید. حوادث پس از سفر کارتر به ایران، درک نشدن شرایط ایران توسط دولتمردان امریکایی را به خوبی نشان داد.
پیروزی انقلاب اسلامی نقطه عطف مهمی در روابط ایران با ایالات متحده امریکاست. کشوری که پیش از پیروزی انقلاب بزرگترین شریک تجاری و مهمترین همپیمان نظامی و امنیتی ایران به شمار میرفت به بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی تبدیل شد. در واقع یکی از اساسیترین اندیشههای پیشگامان انقلاب اسلامی و در رأس آنها امامخمینی(ره) که رهبری انقلاب اسلامی را برعهده داشت، اندیشه مبارزه با استکبار و قدرتهای سلطهگر بویژه امریکا بود.
بدیهی بود که نظامِ برآمده از انقلاب و اندیشههای ضداستعماری و ضداستکباری امامخمینی(ره) کوچکترین سازش و انعطافی در مقابل غرب و ایالات متحده نداشته باشد. بنابراین، امریکا تمام تلاش خود را به کار بست تا به هر شیوه ممکن مانع پیروزی انقلاب و روی کار آمدن حکومت اسلامی برآمده از تفکر امام خمینی(ره) شود.
در این باره یکی از مسائل مهم، عدم درک و شناخت صحیح مقامهای امریکا از ایران و ساختارهای پیچیده اجتماعی و سیاسی آن بود. همین مسأله باعث میشد مقامات امریکایی دیدگاههای متفاوت و گاه متناقضی در قبال ایران داشته باشند. این تناقض در دوران پیروزی انقلاب همچنین بحران گروگانگیری بیش از هر زمان دیگری خود را نشان داد. از مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم تا اقدام نظامی از جمله گزینههایی بودند که در هنگام بحران در دستور کار مقامهای ایالات متحده قرار میگرفت.
عدم درک شرایط کشور توسط امریکاییها پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. «کارتر» در یک مصاحبه مطبوعاتی خبر از تضمین امنیت اتباع امریکا توسط دولت بازرگان را داد و امیدوار بود مانند سالهای گذشته روابط ایران و امریکا به صورت عادی و دوستانه حفظ شود.
«سولیوان» آخرین سفیر امریکا در ایران سعی کرد با نظام جدید حاکم در ایران ارتباط برقرار کند اما ناکام ماند. به نظر میرسید که جمهوری اسلامی هیچ اعتمادی به دولت امریکا ندارد. در همین زمان موافقت «کارتر» با ورود شاه به امریکا شرایط را پیچیدهتر کرد، در حالی که دولت موقت طرفدار مماشات و ادامه روابط دیپلماتیک با امریکا بود و حتی مهندس بازرگان در جشن سالگرد انقلاب الجزایر با «برژینسکی» مشاور امنیت ملی امریکا در 10 آبان 1358 ملاقات کرد تا زمینه برای دور تازهای از همکاری ایران و امریکا فراهم شود، انقلابیون در تهران علاوه بر سر دادن شعارهای ضدامریکایی، خواستار قطع روابط با امریکا شدند. در روز 13 آبان 1358 که مردم آماده تظاهرات علیه پذیرفتهشدن شاه در امریکا میشدند گروهی از دانشجویان، سفارت امریکا را تصرف کردند و اعضای آن را به گروگان گرفتند.