صفحات
شماره هشت هزار و سیصد و هفده - ۱۰ آبان ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و سیصد و هفده - ۱۰ آبان ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

روایت داستانی از شکل‎گیری بحران فلسطین

علی‌الله سلیمی
 نویسنده و منتقد ادبی


 فرهنگ و هویت همواره در معرض تاراج فلسطینیان، یکی از موضوعات مطرح در آثار ادبی برخی از نویسندگان کشورمان بوده و است که در قالب‌های گوناگون ادبی؛ شعر، داستان، خاطره، سفرنامه و در مواردی هم پژوهش و تحقیق نگارش یافته و مؤلفان این آثار کوشیده‌اند با منابع معتبری که در دسترس داشته‌ و شناختی که از این موضوع پیدا کرده‌اند به واکاوی ریشه‌های هویتی ملت مظلوم فلسطین بپردازند و از این رهگذر دین خود را به فرهنگ و هویت ملت مظلوم فلسطین ادا کنند. بخشی از این کوشش‌ها در حوزه‌های خلاق ادبی همچون شعر و داستان بوده که نتایج رضایت‌بخشی هم در پی داشته است. بویژه در بخش رمان و همچون دو اثر موفق از جلال توکلی، داستان‌نویس متولد تهران و ساکن یزد که جزو نویسندگان فعال در بخش ادبیات پایداری در سال‌های اخیر محسوب می‌شود و آثارش درباره فلسطین مورد توجه محافل ادبی و همچنین خوانندگان داستان در ایران و حتی کشورهای مسلمان قرار گرفته است. از رمان «ریاح» این نویسنده به عنوان اولین رمان فارسی درباره فلسطین هم یاد می‎شود که بعد از انتشار مورد توجه منتقدان و کارشناسان ادبی قرار گرفت و به عنوان اثر برگزیده در جشنواره قلم زرین انجمن قلم ایران هم انتخاب شد. رمان «ریاح» درباره چگونگی نفوذ یهودیان در کشور فلسطین با استناد به دست‌نوشته‌های یک رزمنده مسلمان فلسطینی است. ماجرای داستان درباره پسری است به نام اسماعیل که با خانواده‌اش در مزرعه‌ای در فلسطین زندگی می‌کنند. او در قالب خاطراتش مواردی چون چگونگی نفوذ عوامل بیگانه و یهودی‌ها به‌عنوان کارگر در مزارع فلسطینی‌ها، سرگذشت پسری به نام ریاح که والدینش را از دست‌داده است، آغاز ادعای مالکیت یهودیان بر فلسطین با تکیه بر آیات تورات، تلاش دشمنان برای بیرون کردن وی و خانواده‌اش از فلسطین، به آتش کشیدن خرمن مزرعه، فروش تکه‌ای از مزرعه به کارگر یهودی برای تأمین مخارج بیمارستان فرزند خانواده، آتش زدن درخت زیتون مزرعه توسط یهودی‌ها و فوت پدر، خروج ‌ارتش انگلیس از فلسطین، شورش صهیونیست‌ها در سال 1948 و قتل‌عام اعراب و آوارگی آنها در اردوگاه‌ها را بیان کرده است.
داستان اصلی رمان از زمانی شروع می‌شود که دو غریبه به نام‌های هرتزل (پدر) و تئودور (پسر) وارد مزرعه پدر اسماعیل می‌شوند. آن دو نفر عنوان می‌کنند از مهاجران یهودی لهستانی هستند که از خانه و زندگی خود آواره شده‌اند و اینک به خانه و مزرعه غسان (پدر اسماعیل) پناه آورده‌اند. آنها مدتی به‌ عنوان میهمان در خانه غسان می‌مانند؛ بعد از او می‌خواهند آنها را به‌عنوان یاور در مزرعه بکار گیرد. آنها در ابتدا هیچ‌گونه مزدی طلب نمی‌کنند و تنها به خوراکی که می‌خورند رضایت دارند. همزمان گروه‌های کوچک دیگری از یهودیان هم به مزرعه‌های روستاهای اطراف وارد می‌شوند و کم کم اتفاقی که نباید، می‌افتد و تاریخ فلسطین دستخوش تغییرات ناگواری می‌شود. رمان«ریاح» به‌رغم بافت داستانی خود، فشرده‌ای از تاریخ فلسطین در دهه‌های نخست ورود هدفمند و مغرضانه صهیونیست‌های غاصب به این سرزمین مقدس را هم به شیوایی بیان می‌کند.

 

جستجو
آرشیو تاریخی