۱۴۲۸ دقیقه بدون فعالیت بدنی در یک روز

بی‌تحرکی وارداتی

استانداردهای جهانی، سرانه ورزشی به ازای هر فرد را ۲.۵ متر اعلام کرده است ، اما در تهران سهم هر شهروند به یک متر هم نمی‌رسد. بعضی مناطق هم البته وضعشان به نسبت جمعیتی که دارند، خراب تر است

حمیده امینی فرد
گزارش نویس

به‌عنوان یک شهرنشین روزانه چند ساعت یا بهتر است بپرسیم چند دقیقه در روز تحرک دارید؟ شاید یک کارمند حرفه‌ای پشت میزنشین باشید یا کارگری که به اجبار روی پروژه کاری‌اش سرخم می‌کند. شاید هم در یک بیمارستان شلوغ دولتی کار می‌کنید و یا پزشکی هستید که روزانه چندین ساعت بدون توقف بیمار ویزیت می‌کند. احتمال دارد یک کاسب پرکار پشت دخل‌نشین باشید یا آن آرایشگری که چسبیده به صندلی کارش، کار دیگری نمی‌کند و یا... اگر عادت دارید که از روی تصاویر جذاب و خیالی شبکه‌های مجازی و پست‌های انگیزشی اینستاگرامی آمارگیری کنید که قطعاً جواب‌تان به این سؤال از همه استانداردهای جهانی بالاتر می‌رود، اما اگر بخواهید بی‌خیال این ژست‌های مجازی و تبلیغات اغراق‌آمیز بلاگرها و اینفلوئنسرها شوید، باید بدانید که سرانه فعالیت بدنی در شهری مثل تهران فقط 13 دقیقه در روز است و این یعنی ما روزانه 1428 دقیقه بی‌تحرکیم! این 13 دقیقه را هم احتمالاً مدیون آن شهروندان سحرخیز پارک‌های نزدیک خانه‌هایمان هستیم که فارغ از هزینه‌های آنچنانی باشگاه‌های فیتنس، کمی از چهره بی‌تحرک شهرمان کم کرده‌اند. حالا این تصویر بی‌تحرکی را بچسبانید به تصویر پرتحرک غذاهای ناسالم، چرب و بی‌خاصیت که باعث شده، سطح سلامتی شهروندان در کلانشهرها بشدت افت کند. اگرچه پژوهشی درباره رابطه این کم‌تحرکی و مصرف غذاهای سالم در دست نیست، اما با نگاهی به زندگی این روزهای همه ما کلانشهرنشین‌ها می‌توان به این نتیجه‌گیری کلی رسید که ما در شهرهای بزرگ مغلوب زندگی بی‌تحرک، سریع و ناسالم وارداتی شده‌ایم. وارداتی از این جهت که خودمان در تعریف و تعیینش نقشی نداشته‌ایم. یک زندگی روتین تکراری که صبح‌ها با یک تحرک ساده از تختخواب تا سرویس بهداشتی شروع شده و شب‌ها هم با یک حرکت کوتاه از آشپزخانه تا اتاق خواب تمام می‌شود! تنها هنرمان شاید این باشد که از چند پله و نهایتاً چند کوچه و شاید هم یک اتوبوس و مترو بالا و پایین برویم. خیلی‌ها البته معتقدند که به این سبک زندگی شلوغ ایرادی نیست. هزینه بالای زندگی و خرج و مخارج روزانه در شهرهای بزرگ که نرخ اجاره‌ها حداقل نیمی از حقوق ماهانه شهروندانش را می‌بلعد، مجالی برای یک نفس‌کشیدن عادی نمی‌دهد، چه برسد به اینکه بخواهیم از ورزش‌های روزانه و زمان مشخصی برای تحرک صحبت کنیم! در همین شهرهای شلوغ، اما برخی‌ها بر این سبک زندگی تحمیلی غلبه کرده‌اند. زورشان برسد یک روز در میان به باشگاه نزدیک خانه یا محل کارشان می‌روند و اگر هم پول زیادی نداشته باشند، با دو دمبل ارزان و یک دست لباس ورزشی جلوی تلویزیون چند دقیقه بالا و پایین می‌پرند. این سبک زندگی قطعاً «انتخابی» است. حتی اگر شهرداری‌ها، همه پارک‌های شهر را به انواع و اقسام وسایل سفت و سخت ورزشی تجهیز کنند، آنقدر که وقتی پایتان را از در خانه بیرون می‌گذارید، به یک پارک خوش آب و هوا با محوطه باز ورزشی وارد شوید، اگر انتخاب‌تان یک زندگی فشرده بی‌تحرک باشد، بازهم برای چند پله ناقابل عزا می‌گیرید و وای به آن روزی که بخواهید بدون وسیله نقلیه از در خانه بیرون بزنید. حکایت وابستگی ما به زندگی بدون تحرک این روزها البته سر درازی دارد. سرش را بگیرید به همان دورانی می‌رسید که تسلیم زندگی ماشینی و آپارتمان‌های عمودی دوران شهرنشینی مدرن شدیم و دیگر لازم نبود برای رسیدن به یک سرویس بهداشتی، مسیر تاریک و طولانی حیاط خانه‌هایمان را طی کنیم. ما از همان وقتها به مسیرهای کوتاه عادت کردیم و کم‌کم یادمان رفت که زمانی برای رسیدن به آب آشامیدنی باید چه گذرهایی را پشت سر می‌گذاشتیم! این زندگی بی‌تحرک حالا با سبک غذایی ناسالم و استرس و اضطراب، یک ترکیب عجیب و غریب تشکیل داده که معلوم نیست، هرچقدر که جلوتر برویم چه بر سرمان خواهد آورد. آمارها البته همه تقصیرها را گردن شهروندان نمی‌اندازد، شهرداری‌ها هم در این بی‌تحرکی نقش دارند. استانداردهای جهانی، سرانه ورزشی به‌ازای هر فرد را 2.5 متر اعلام کرده است، اما در همین تهران سهم هر شهروند به یک‌متر هم نمی‌رسد. بعضی مناطق هم البته وضعشان به نسبت جمعیتی که دارند، خراب‌تر است. نمونه‌اش هم همین منطقه نوساز 22 که علاوه بر فقر آموزشی، ظاهراً دچار فقر ورزشی هم شده است.
باقری، کارشناس سلامت در گفت‌وگو با ما به این بی‌تحرکی از زاویه بالاتری نگاه می‌کند. او می‌گوید: «ما باید در ابتدا ببینیم در یک کلانشهر میزان مصرف مواد غذایی و میزان فعالیت بدنی و تحرک شهروندان تا چه اندازه با یکدیگر همخوانی دارد. شما باید به بدن شهروندان مثل یک سیستم نگاه کنید. ورودی آن مواد غذایی است، اما نوع این مواد غذایی هم مهم است. حالا خروجی این سیستم را نگاه کنید. افراد چقدر فعالیت و تحرک دارند. این تحرک از ورزش حرفه‌ای گرفته تا یک پیاده‌روی ساده و حتی ایستادن‌های بین فعالیت‌های کاری را شامل می‌شود. اگر ما بتوانیم آماری از میزان فعالیت بدنی و میزان مصرف غذایی شهروندان به‌دست بیاوریم و با هم مقایسه‌ای انجام بدهیم، می‌توانیم به میزان سلامت آن کلانشهر برسیم. من فکر می‌کنم هنوز آماری در این زمینه تولید نشده است.
به گفته او، مصرف سرانه مواد غذایی مخصوصاً مواد قندی که تولید انرژی می‌کند، در کشور ما بسیار بالاست. باقری تأکید می‌کند: «شما اگر به برنامه‌ غذایی شهروندان نگاه کنید، متوجه می‌شوید که در هر سه وعده غذایی، غالباً مواد کالری‌زا وجود دارد و از آن طرف سوخت و ساز و تحرک افراد بسیار پایین و چیزی در حدود 10 درصد به‌طور میانگین در کلانشهرها است. یعنی این دو کفه ترازو باهم تناسب ندارند. خروجی این عدم توازن، چاقی، اضافه‌وزن و سوءتغذیه (ناشی ازمصرف مواد غذایی غیرمفید) است.»
باقری ادامه می‌دهد: «اگر خوشبینانه‌ترین حالت را در نظر بگیریم و بخواهیم نسبت مصرف غذایی به فعالیت بدنی را بسنجیم، عددی زیر 50 درصد به‌دست می‌آید. به‌همین علت جامعه ما با خطر چاقی و بیماری‌های مرتبط با چاقی مثل دیابت، بیماری‌های قلبی و عروقی و سرطان‌های ناشی از عادت‌های بد غذایی مواجه است. با این توصیف انجام فعالیت بدنی و تحرک در کلانشهرها بسیار ضروری‌تر از نقاط دیگر است، اما متأسفانه سرانه‌ها خلاف این را ثابت می‌کند. درحالی‌که راز طول‌عمر و سلامتی، تناسب میان مصرف مواد غذایی و تحرک است تا جلوی تجمع کالری در بدن گرفته شود. در واقع ما باید به اندازه‌ای بخوریم که می‌خواهیم مصرف شود. شما به این وضعیت زندگی پراسترس شهری را که اضافه کنید، فاجعه می‌شود.»
این بی‌تحرکی البته فقط جسمی نیست، اگرچه آماری از بی‌تحرکی ذهنی شهروندان کلانشهرها وجود ندارد، اما با زندگی پرمشغله‌ای که این روزها برای خودمان ساخته‌ایم، ذهن‌مان راهم باید ورزش بدهیم. وگرنه زیاده‌روی در فکر کردن درباره مشکلات و نگرانی‌ها و دغدغه‌هایمان، ذهن‌مان را هم مانند جسم‌مان فرسوده خواهد کرد.

 

بــــرش

اگرچه آماری از بی تحرکی ذهنی شهروندان کلانشهرها وجود ندارد، اما با زندگی پر مشغله ای که این روزها برای خودمان ساخته ایم، ذهنمان راهم باید ورزش بدهیم. وگرنه زیاده روی در فکر کردن درباره مشکلات و نگرانی ها و دغدغه هایمان، ذهنمان را هم مانند جسم‌مان فرسوده خواهد کرد