«ایران» از رایزنیهای بیسابقه برای محکومیت جنایات اشغالگران گزارش میدهد
سیاست خارجی پیشرو در جنگ دیپلماتیک
رایزنیهای دوجانبه وزیر امور خارجه در منطقه؛ دیدار سید حسن نصرالله با امیرعبداللهیان (سمت راست) و دیدار امیرعبداللهیان با نخستوزیر قطر (سمت چپ)
کمتر از یک ماه پیش بود که مبارزان فلسطینی حماس با انجام عملیات «طوفان الاقصی» ضربهای تاریخی و بیسابقه در تاریخ جنگ چندین دههای در سرزمینهای اشغالی به نیروهای رژیم صهیونیستی وارد کردند؛ ضربهای که شکستی تمامعیار در عرصه نظامی و اطلاعاتی برای اسرائیل به دنبال داشت. در پی این رخداد بود که رژیم صهیونیستی جنگ خونین خود را از طریق هوایی، دریایی و زمینی در نوار غزه آغاز کرد که تاکنون هزاران شهید و زخمی بر جای گذاشته است.
در تهران اما هیچ کسی سکوت و مماشات را در برابر جنایات رژیم صهیونیستی برنتابیده است. در نگاه مقامهای جمهوری اسلامی، عواقب سکوت و تسامح جهانی در قبال غزه، بسی خطرناکتر از نقشههای ماجراجویانه تلآویو است. از این رو صداها و سخنهایی که این روزها از ایران در ارتباط با فاجعه غزه شنیده میشود، از جنس دیگری است و رکورد سطح تحرکات دیپلماتیک را شکسته است؛ رکوردی که از یک سو به نقش بیبدیل جمهوری اسلامی در مدیریت تحولات میدانی و دیپلماتیک مرتبط با کشورهای محور مقاومت بازمیگردد و از سوی دیگر متأثر از رویکرد اصولیاش درباره گفتمان مقاومت در تاریخ پرفراز و فرود مبارزه در سرزمینهای اشغالی است و اجرای این رویکرد در بحبوحه جنگ اخیر منطقه فارغ از دیپلماسی پویا و پرتحرک ممکن نبود.
این چنین بود که با ازسرگیری جنگ ویرانگر صهیونیستها در باریکه کوچک غزه، دیپلماتهای ایرانی کمترین فرصتی را برای نشان دادن واقعیات تلخ و مرگبار در سرزمینهای اشغالی از دست ندادهاند و ثابت کردهاند که فلسطین همچنان محور و مدار معادلات صلح و حقوق بشر است و قبل از هر طرح و تدبیری برای صلح، باید برای مهار ماشین خشونت تلآویو چاره جست. اگر چه هر تعللی از آن دست که در سالهای پیش پیرامون تحولات مهم منطقه تجربه میشد، ادامه مییافت و اگر نبود دیپلماسی فعالی که ارشدترین مقامات دیپلماسی کشورهای مذاکرهکننده در روزهای اخیر به جریان انداختند، شاید صدای مردم بیدفاع فلسطین چنین در جهان طنینافکن نمیشد.
آغاز رایزنیهای دوجانبه
تداوم جنگ خونینی که اسرائیل به بهانه عملیات «طوفان الاقصی» به راه انداخته میتواند آخرین حلقه از یک جدال تاریخی باشد که نتیجهای جز عمق یافتن ابعاد تحولات جاری و شکست محتوم اسرائیل نخواهد داشت. این وجه مشترک مواضعی بود که حسین امیرعبداللهیان از نخستین ساعات پس از عملیات «طوفان الاقصی» در سفرها و تماسهای دیپلماتیک خود با مقامهای کشورهای منطقه و جهان مورد توجه قرار داد. امیرعبداللهیان در قامت وزیر امورخارجه ایران نخستین مقصد سفرش را پس از آغاز جنگ اخیر، عراق برگزید و او خود این انتخاب را نشانه نقش این کشور در میان کشورهای عضو محور مقاومت میدانست؛ کشوری که پس از حمله امریکا در سال 2003 به این کشور، نهتنها به عنوان بخشی از جغرافیای سیاسی مقاومت، بلکه به عنوان پلی تسهیلکننده برای یکپارچگی جغرافیایی قلمروی مقاومت شناخته میشود. فعال شدن دیپلماسی منطقهای ایران به نفع ملت فلسطین و مبارزانش که با رایزنیهای رئیسجمهور و سفر وزیر امور خارجه آغاز شده بود، فضای منطقه را با خود همراه کرد و افکار عمومی منطقه بویژه مردم مبارز عراق را تحت تأثیر تحولات خونین غزه و جنایات رژیم صهیونیستی قرار داد. برپایی اجتماع بزرگ عراقیها در حمایت از مقاومت فلسطین، صحنه بیبدیلی را در همدردی ملت عراق با ملت فلسطین به تصویر کشید که به اعتقاد ناظران، پیشتر نظیر آن دیده نشده بود.
چنانکه غربیترین نقطه عراق شاهد شکلگیری یک جبهه جدید علیه جنایتهای رژیمصهیونیستی بود. عراقیها از اقصی نقاط این کشور پهناور به «طریبیل» به عنوان نزدیکترین نقطه جغرافیایی عراق به سرزمینهای اشغالی رفتند و کوشیدند تا جای ممکن خود را به مرزهای قدسشریف نزدیک کنند تا بتوانند یاریگر مظلومان غزه باشند.
استقبال از ابتکار عمل ایران
سفر امیرعبداللهیان به بیروت نیز مهمترین ایستگاه رایزنیهای پیدا و پنهان او با اعضای جبهه مقاومت بود؛ جایی که او پس از دیدار با سیدحسن نصرالله، دبیرکل جبهه مقاومت پشت تریبون رفت و گفت: «اعلام ساعت صفر در دست مقاومت است و حملهاش ویرانکننده و پشیمانکننده خواهد بود». حضور پرسروصدای امیرعبداللهیان در لبنان، مردم این کشور بویژه شیعیان و مسیحیان را نیز تحت تأثیر قرار داد و اجتماع عظیمی در خیابانهای بیروت در حمایت از فلسطینیها شکل گرفت. سوریه یکی دیگر از زنجیرههای مقاومت که دو فرودگاه آن پیش از آغاز سفر وزیر امورخارجه ایران مورد هجوم جنگندههای صهیونیستی قرار گرفته بود، ایستگاه بعدی سفر بود. بهرغم همه موانع، امیرعبداللهیان بر انجام این سفر اصرار ورزید. وزیر امورخارجه سفر منطقهای خود را با حضور در قطر پایان داد و استقبال نخستوزیر و وزیر خارجه قطر از ابتکار عمل ایران در برگزاری نشست اضطراری سازمان کنفرانس اسلامی از برجستهترین مواضع نخستوزیر قطر بود. به این ترتیب وزیر امورخارجه پس از حضور در کشورهای عراق، لبنان، سوریه و سپس قطر فعالترین دیپلماسی منطقهای خود را در ادوار اخیر از سر گذراند. در این سفر چهار روزه با هدف رایزنی برای توقف جنایات رژیم صهیونیستی علیه غزه بیش از ۷۰ ساعت جلسه، گفتوگوی دو و چندجانبه، کنفرانس خبری و گفتوگوی رسانهای با بیش از ۱۰ نفر از مقامات سیاسی، امنیتی و نظامی کشورهای یادشده به همراه چهرههای مشهور مقاومتی جهان عرب و رسانهای صورت گرفت که دیدار با سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان، بشار اسد رئیسجمهور سوریه و اسماعیل هنیه رهبر حماس مهمترین چهرهها از حیث تأثیرگذاری آنان در این روند بود.
برش
هدایت رویکرد بازیگران عربی
آنچه دیپلماسی جمهوری اسلامی را از دیگر کشورها در جریان تحولات غزه متفاوت و برجسته میسازد، باید در چند نکته کلیدی جستوجو کرد. بحران جاری در منطقه با نقشآفرینیهای مداخلهجویانه ایالات متحده و همدستی با تلآویو در نسلکشی وحشیانه در غزه، ضرورت هدایت بازیگران عربی را مبنی بر پیگیری رویکردی برای خارج کردن ایالات متحده امریکا از نقش تصمیمگیر در این جنگ و همچنین عاملی بحرانساز دوچندان کرده است؛ ضرورتی که بهکارگیری ابتکار عمل برای همگرایی کشورهای منطقه را در مقابل تلآویو ضروری میسازد. جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور تأثیرگذار در منطقه که تاکنون نقش مؤثری در فرایند مذاکرات صلح در منطقه و رویارویی با سیاست فشار امریکا و مداخلهجویی منطقهای آن داشته، بالاترین سطح دیپلماسی را برای یکدست کردن جهان اسلام در برابر فجایعی که در غزه میگذرد، به جریان انداخته است؛ از بهچالش کشیدن رویکرد سازمان ملل در نقض قطعنامههای مجمع عمومی مردم فلسطین گرفته تا لزوم به محکمه کشاندن حاکمان تلآویو و فعال کردن سازکارهای جمعی کشورهای منطقه در حمایت از مردم فلسطین در کنفرانس جده و نشست نیویورک.
اینها محورهایی است که مقامهای جمهوری اسلامی در مدتکوتاه از آغاز بحران پس از «طوفان الاقصی» مورد توجه و تأکید قرار داده و توانستهاند اذهان عمومی و سیاسی را در محافل بینالمللی معطوف خود سازند.