توسعه گردشگری در «ارسباران» یک فرصت است یا تهدید؟

کلیبر « زیارت» نشود

کلیبر هم تنها قرار است اقتصاد گردشگری بومی‌های خودش را پاسخ بدهد نه یک استان یا یک کشور را. با پتانسیل‌هایی که دارد می‌تواند بدون اینکه خاک و کوه و جنگل را که سرمایه‌های تجدیدناپذیر آنند از دست بدهد، سفره بومی‌ها را رنگ رفاه بدهد

زهرا کشوری
دبیر گروه زیست‌بوم

«کلیبر» در آذربایجان شرقی، آنقدر زیبایی و شگفتی دارد که پای هر گردشگری در آن سفت شود.آمارهای فرماندار آن هم نشان می‌دهد جزو چند شهر  
گردشگر‌ پذیر اول آذربایجان‌شرقی است اما پا به پای گردشگر، ترس هم بر تن خرس‌های قهوه‌ای، سیاه‌ خروس‌های قفقازی منحصر به زیست‌بوم آن و بلوط‌ها و افراهایش لرزه می‌اندازد. از شهر کلیبر به سمت روستای علی‌آباد در دل «ذخیره‌گاه زیست کره» ارسباران که می‌آیی ساخت‌ و سازهایی که به جای درختان ممرز، سماق، تمشک و...‌ در ارسباران نشسته‌اند، هشدار می‌دهد که «تهدید» در کنار «فرصت» در حال خزیدن در دل جنگل‌هاست. پایه‌های تله ‌کابینی که زمین جنگل‌ را زخم‌زده‌اند هم همین را می‌گوید.

مهاجرت معکوس
روستای علی‌آباد تا قبل از سال ۷۸ خالی از سکنه بود. ساخت یک هتل مهاجران را به روستا بازگرداند. ساخت این هتل که البته معماری و طبقات آن هیچ همخوانی با بافت روستایی ندارد، حالا 20 نفر را صاحب شغلی دائمی کرده است. هتل مسافرانی دارد که گاهی ۴۰ شبانه روز را در میان جنگل‌های ارسباران کلیبر می‌گذرانند.  این همان کارکردی‌ است که گردشگری دارد اما تضمینی برای گردشگری بر مدار «توسعه پایدار» نیست. گردشگری در مناطقی چون کلیبر (جنگل‌های ارسبارانی-هیرکانی) روی لبه تیغ راه می‌رود اگر ظرفیت زیستی و اکولوژیکی آن رعایت نشود، می‌تواند به ضد خودش تبدیل شود. همان اتفاقی که بلای جان جنگل‌‌های هیرکانی در گیلان و مازندران شد، اینجا هم می‌تواند درخت‌های کهن ارسبارانی را به تیغ بلدوزرهای ویلاسازی بسپارد.

ردپای خوش‌نشین‌ها
مهاجرت معکوس و ایجاد اشتغال، آن فرصتی است که توسعه پایدار در اختیار این روستا قرار داده است اما ساکنان حال حاضر علی‌آباد، تنها به مهاجران بومی بازگشته به جنگل‌های ارسباران محدود نمی‌‌شوند. کسانی هم از تهران و شهرهای دیگر  آمده و ملک خریده‌‌اند؛ خوش‌نشین‌ها. روستای زیارت گرگان را بیش از هر کسی «خوش‌نشین»‌های تهران، مازندران و... شخم زده‌اند. با بلندمرتبه‌سازی در دو دهه، نه از تاریخ آن چیزی گذاشته‌اند نه از طبیعت‌اش. نابودی روستای زیارت هم از ساخت یک هتل شیشه‌‌ای سیاه در ابتدای روستا در دهه 80 شروع شد. خوش‌نشینی‌ یا آن‌طور که این روزها برخی مسئولان می‌گویند «خانه دومی‌ها» یکی از دلایل اصلی نابودی جنگل‌های شمال، فرسایش خاک، افزایش خسارت سیلاب و... هستند. اینجا هم اگر قوانین سفت و سخت اجرایی نشود، می‌توانند آن تخم شوم را بکارند. تخم شومی که خیلی خوب، خرابی به بار می‌آورد.

ساخت و ساز
دلنگرانی‌ها درباره ساخت و ساز در کلیبر جدی است. حرف‌های میرحسین بهادری، فرماندار کلیبر هم دلنگرانی‌ را کم نمی‌کند. بهادری به «ایران» می‌گوید
« شاید در نگاه اول احساس شود ساخت و سازها خارج از محدوده مجاز است اما یک قسمتی از این جنگل‌ها زمانی جزء مستثنیات بود. یعنی زمین کشاورزی بود که جنگل در آن پیشروی کرد و به منابع ملی-طبیعی تبدیل شد.»
تله ‌کابین کلیبر هم ذخیره‌گاه زیست‌کره ارسباران را تهدید و هم پرونده ثبت جهانی آن را پیچیده‌تر می‌کند. سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری هم با ساخت تله ‌کابین در جنگل‌های ارسباران مخالف است. فرماندار می‌گوید:« بخشی از مسیر تله‌کابین در محدوده منابع طبیعی است و بخشی در محدوده شهر کلیبر. بخشی که در حریم شهر است مربوط به راه و شهرسازی‌ است. بخشی هم که خارج از محدوده حریم شهر است مربوط به منابع طبیعی می‌شود که داریم آن را حل می‌کنیم.»

ثبت جهانی در خطر
پرونده جنگل‌های ارسباران یکبار شانس جهانی شدن خود را در اجلاس یونسکو در منامه بحرین از دست داد. دلیل رد پرونده وجود زمین‌های کشاورزی در محدوده ذخیره‌گاه زیست کره ارسباران بود. این در حالی بود که کارشناسان سعی کرده بودند با کوچکتر کردن محدوده ثبت جهانی هر مانعی را که سر راه ثبت در یونسکو بود حذف کنند. هر بخشی از جنگل را که با سد و معدن، جاده و روستا زخم شده بود بیرون کشیده بودند. پرونده‌ای که آنها به اجلاس جهانی برده بودند نه تنها تمام وسعت جنگل‌های ارسباران نبود که تمام منطقه حفاظت شده را هم در بر نمی‌گرفت؛ بخشی از منطقه حفاظت شده بود. بخشی که کمتر از حضور انسان تخریب شده بود اما همان هم به سد زمین‌های کشاورزی خورد و جهانی نشد.
از سوی دیگر جمهوری باکو هم پرونده ثبت جهانی ارسباران را در جغرافیای خود دارد. جمهوری باکو امسال اجازه نداد پرونده جنگل‌های دیزمار ایران ثبت جهانی شود. بنابراین ساخت تله ‌کابین و گسترده شدن ساخت‌وسازها، پرونده ارسباران و دیزمار را در قالب یک پرونده مشترک، با مشکل جدی رو به رو خواهد کرد. بویژه اینکه جمهوری باکو بیش از یک دهه سعی کرد پرونده‌ ثبت جهانی جنگل‌های هیرکانی را به نام خود ثبت کند اما به‌دلیل وسعت بالای جنگل‌های هیرکانی ایران، امسال در نهایت مجبور شد به پرونده ایران الحاق شود، بنابراین سعی خواهد کرد در پرونده ارسباران، هیرکانی را جبران کند.
حال سؤال مهمی وجود دارد؛ مگر
 یک جغرافیا چقدر باید آورده اقتصادی داشته باشد که به تخریب خاک، جنگل و اکوسیستم آن منجر نشود؟ علی‌آباد به‌عنوان مثال علاوه بر آن هتل نامتجانس، بومگردی و سوئیت هم دارد. کلیبر هم مثل همه جغرافیای آذربایجان‌شرقی حرف زیادی در حوزه گردشگری خوراک، گیاهان دارویی، عشایر و... دارد. سماق آذری روی کباب بناب که می‌نشیند هر گردشگری را سر ذوق می‌آورد. کلیبر یکی از مراکز تهیه سماق است. البته سماق جنگلی‌اش به‌دلیل برداشت بی‌رویه در خطر است برای همین یکی از تولیدکنندگان همزمان با فروش سماق‌های خوش رنگ کلیبری به مسافران، از کاشت درخت سماق خبر می‌دهد تا بتوانند همچنان بازار را در دست داشته باشند. کلیبر همزمان با نمایشگاه بین‌المللی گردشگری تبریز، جشنواره زغال اخته، فیلم مستند عشایر و اسب‌سواری عشایر را
برگزار کرد. کلیبر، در مسیر کوچ عشایر است؛ قشلاق و ییلاقش از هر گردشگری دل می‌برد، بنابراین «گردشگری کوچ» هم یکی دیگر از ارزش‌افزوده‌های آن است؛ لبنیات آن هم. فقط کافی است که به ارزش افزوده گردشگری خوراک و استفاده از لبنیات در کشوری مثل صربستان نگاه کنید. فرآورده‌هایش فقط به ماست و شیره و کره محدود نمی‌شود. فرآورده‌های لبنی جای ویژه‌ای در خوراک‌های گرم صربستان دارد. با قطع درخت و ساخت و ساز باید به سمت فرآورده‌ها رفت و زیرساخت‌ها را آماده کرد. آیا تنها راه رشد گردشگری قطع درخت و احداث تله‌کابین است؟ نه.  دنیا به سمت گردشگر کمتر و درآمدزایی بیشتر رفته تا محیط‌ زیستش را حفظ کند.
 کلیبر هم تنها قرار است اقتصاد گردشگری بومی‌های خودش را پاسخ بدهد نه یک استان یا یک کشور را. با پتانسیل‌هایی که دارد می‌تواند بدون اینکه خاک و کوه و جنگل را که سرمایه‌های تجدیدناپذیر آنند از دست بدهد، سفره بومی‌ها را رنگ رفاه بدهد. به شرطی که قانونی که سهراب سپهری، شاعر در «حجم سبز» یادآوری می‌کند، رعایت شود: «یاد من باشد کاری نکنم، که به قانون زمین بربخورد.»

 

بــــرش

روستای زیارت گرگان را بیش از هر کسی «خوش‌نشین»‌های تهران، مازندران و... شخم زده‌اند. با بلندمرتبه‌سازی در دو دهه، نه از تاریخ آن چیزی گذاشته‌اند نه از طبیعت‌اش. نابودی روستای زیارت هم از ساخت یک هتل شیشه‌‌ای سیاه در ابتدای روستا در دهه 80 شروع شد

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و یازده
 - شماره هشت هزار و سیصد و یازده - ۰۳ آبان ۱۴۰۲