برای این قابِ پرمعنا

امین فرج‌اللهی
روزنامه‌نگار


این تصویر، کلیشه‌شکن‌ترین قاب این روزهاست. طرف مقابل دارد به خشن‌ترین و گسترده‌ترین شکل از تو می‌کشد، زن و مرد و بچه و پیر و جوان هم برایش مهم نیست. آب و برقت را قطع کرده، امدادهای پزشکی را هم؛ تو‌داری نهایتاً «راکت‌باران» می‌کنی و طرف مقابل با هواپیما «بمباران»؛ و این وسط معلوم است کفه تلفات به کدام سمت سنگین می‌شود. رسماً دارد نسل‌کشی می‌کند، اما به خاطر اینکه رسانه‌های جهان با او همسو هستند، همه چیز را وارونه جلوه می‌دهند. در عصر ارتباطات و رسانه، سهم تو چیست؟ تقریباً هیچ. از هشتگ‌ و استوری و پست‌های اینستاگرام به نفع طرف مقابل است تا روایت رسانه‌های اصلی جهان.
بیمارستان پر از مجروحت را بمباران می‌کنند و هزار شهید روی دستت می‌گذارند، اما کک دنیا می‌گزد؟ نه خیلی. رسانه‌های جهانی دارند این خبر را مخابره می‌کنند که بایدن گفته درباره اینکه اسرائیل حمله کرده یا اشتباه حماس است، تحقیق می‌کند. حواسمان باشد که داریم درباره دنیایی حرف می‌زنیم که پس از تیراندازی در نشریه شارلی‌ابدو، رهبران و سران کشورهایش سریع خود را به پاریس می‌رسانند و دست در دست هم راهپیمایی می‌کنند و تصویر جهانی خلق می‌کنند. حالا فقط در همین یک جنایت، هزار کشته روی دست تو گذاشته‌اند و دارند عادی‌سازی‌اش می‌کنند. عددها هم رنگ باخته‌اند. هزار کشته! یاد روزهای کرونای خودمان می‌افتم: سیصد نفر، چهارصد نفر...؛ حالا در چند ثانیه هزار نفر به فجیع‌ترین شکل ممکن کشته شده‌اند. در چنین دنیایی وقتی وقیحانه انکارت می‌کنند، باید حقیقت را به تلخ‌ترین شکلش جلوی چشمشان بگذاری تا مظلومیتت را فریاد بزنی.
این تصویر همه چیز دارد: هم بغض و اشک، هم فریاد. هم مظلومیت و هم حماسه.
این عکس، خودش رسانه است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و هفت
 - شماره هشت هزار و سیصد و هفت - ۲۹ مهر ۱۴۰۲