بازی نعل و میخ بایدن
امیرعلی ابوالفتح
کارشناس مسائل امریکا
اختلافات کلان دولت کنونی دموکرات امریکا به ریاست بایدن با دولت راستگرای رژیم صهیونیستی به نخستوزیری نتانیاهو در مورد بقای رژیم صهیونیستی به پیش از عملیات طوفانالاقصی برمیگردد. جریان راستگرا معتقد است، زمانی بقای این رژیم تضمین میشود که یهودیان در کل سرزمینهای فلسطین و سرزمینهای اشغالی که در ادبیات آنها، ارض موعود نامیده میشود، مستقر شده و یک کشور یکدست و خالص از سکنه یهودیان تشکیل شود. در این طرح حتی مسلمانانی هم که شهروند این خطه هستند، از این منطقه رانده شده و یک کشور یکدست یهودی مستقر میشود.
نگرانی کاخ سفید از نگاه افراطی کابینه نتانیاهو
این دیدگاه از نظر طیفی از سیاستمداران امریکایی که نگرش لیبرالی داشته و درون حزب دموکرات تجمع دارند، امنیت رژیم صهیونیستی را از بین میبرد. آنها معتقدند تلآویو زمانی میتواند بقای خود را تضمین کند که دو کشور مستقل در سایه صلح به وجود آید، ولو دولت فلسطینی در منطقهای بسیار کوچک چند وجبی محصور باشد. به دنبال آن نیز اعراب و سایر کشورهای منطقه با تلآویو وارد صلح شوند. در این صورت رژیم میتواند در صلح و امنیت به وجود آمده به حیات خود ادامه داده و به توسعه و پیشرفت دست پیدا کند.
حال بعد از حمله حماس به عمق سرزمینهای اشغالی این اختلافات پررنگتر و عمیقتر شده است. تمام طیفهای سیاسی ایالات متحده، چه دموکرات، چه لیبرال، چه جمهوریخواه و محافظهکار بر سر اصل بقای تلآویو اتفاق نظر دارند و از آن حمایت میکنند. اگر آنها احساس کنند موجودیت رژیم به خطر افتاده هر آنچه در توان دارند چه از نظر سیاسی، اقتصادی، نظامی رسانهای و... وارد میدان میکنند.
بعد از طوفانالاقصی، دولت دموکرات معتقد است رژیم صهیونیستی باید سیاست قاطعانهای را نسبت به حماس از خود بروز دهد و از این رو تا جایی که بتواند در مسیر نابودی حماس گام بردارد، از حمایت همهجانبه غرب برخوردار خواهد بود. اما اگر قرار باشد در لوای حذف حماس، پاکسازی نژادی صورت گیرد و عرصه از وجود فلسطینیان تخلیه شود یا این افراد با مرگ تدریجی و زیر بمباران کشته شوند و پس از آن به سراغ کرانه باختری رفته و سناریو را در آنجا پیادهسازی کنند و به هدف تفکر راست افراطی در رژیم صهیونیستی که به دنبال کشور خالص یهودی هستند برسند، امریکا این شیوه را برنمیتابد.
دلایل مخالفت امریکا با تداوم بمباران غزه و جنایات رژیم صهیونیستی
افکار عمومی جهان تحمل یک قتلعام گسترده را ندارد. ایالات متحده، کشتار در حد 10 هزار یا 20 هزار نفر را به منظور انتقام رژیم صهیونیستی تحقیر شده میپذیرد، اما تهدیدهای تلآویو که از روز اول در نطق نتانیاهو و وزیر جنگ رژیم دیده میشد، به مفهومی قتلعام 200 تا 300 هزار نفر را در بردارد و تلاش میشود فلسطینیان ساکن غزه را وادار به کوچ اجباری کنند تا مشکل خود با حماس را رفع کنند. طبق آمار، حماس حدود 40 هزار نیرو دارد که برای حذف آنها باید جمعیتی بیش از این و فراتر از صدها هزار نفر در غزه قلع و قمع شوند، اما در برهه کنونی افکار عمومی جهان این میزان کشتار و جنایت را پذیرا نیست، ضمن اینکه لیبرالهای امریکا معتقدند این میزان خشونت، خشونت بیشتری را حادث شده و نفرتآور است. به دنبال نفرت، دوباره خشونت افزونتر میشود و این چرخه به طور تصاعدی بقای رژیم صهیونیستی را تهدید میکند. رژیم برای بقا نیاز به صلح و ثبات و نه ارعاب و خشونت دارد. از طرفی، کشورهای منطقه زمانی با رژیم وارد صلح میشوند که منافع آنها تأمین شود و با ایجاد رعب و وحشت نمیتوان به این اهداف دست یافت. درست مانند برهه کنونی که زخم بعد از 75 سال دوباره سرباز کرد. برای همین میگویند استفاده بیمحابا از زور و استفاده از مشت آهنین به طوری که باعث ارعاب شود، در کوتاه مدت جواب میدهد اما در بلندمدت تأثیر معکوسی خواهد داشت، بنابراین در نهایت رژیم صهیونیستی باید برای بقای خود با فلسطین کنار بیاید حتی اگر نیم وجب از خاک اراضی اشغالی به آن واگذار شود. حماس هم در صورت وجود اگر حذف شود، یک گروه تندروتر و مبارزتر و حتی حرفهایتر جایگزین آن خواهد شد و این برای رژیم صهیونیستی شرایط را پیچیدهتر میکند. در حال حاضر، دولت امریکا تلاش میکند، بحران را مدیریت کند، بویژه که حزبالله و جبهه شمال نیز فعال شده و رژیم صهیونیستی در این جبهه بسیار آسیبپذیرتر از جبهه کنونی است و طبق برآوردها و اظهارت مقامات رژیم امکان ورود بازیگران دیگر نیز وجود دارد.
از همین رو امریکا در تلاش است، به نتانیاهو برای اندازه مشخصی از قتلعام و فجایع انسانی چراغ سبز نشان دهد و ماجرا را وخیمتر نکند. به همین منظور این احتمال وجود دارد که ارتش رژیم صهیونیستی برای دورهای اجازه داشته باشد، به بمباران مناطق غزه ادامه دهد و با قتلعام 15 هزار فلسطینی آنجا را با خاک یکسان کند. بعد از آن نیز ضمن ارضای حس انتقامجویی اعلام کند که حماس را با شکست مواجه کرده و پیروز شده است.
پس از این مرحله نیز مانند همیشه با کمک دولتهای عربی و دیگر دولتها، نوار غزه شروع به بازسازی کرده و شرایط به حال سابق برمیگردد. این موارد موجب میشود حماس تجدید قوا کرده و بعد از چندی، دوباره یک سیر عملیات و درگیری به وجود آید، مگر اینکه رژیم صهیونیستی راهحل دو دولتی را بپذیرد. آنچه مشخص است تا به این مرحله این موضوع را نپذیرفته، اما امکان دارد تجربه شکست و ناکامی او را مجبور به پذیرش این راهحل کند. سرکوب حماس و خلاص شدن از معضل غزه شاید عقلانیتی در تلآویو ایجاد کند که بگویند ما که این همه راه رفتیم و مشکل حل نشده و دستاورد متقنی هم کسب نکردیم، ولی اکنون دولت امریکا میکوشد بحران را مدیریت کند تا اوضاع وخیمتر نشود، چرا که وخیمتر شدن شرایط ماهیت رژیم صهیونیستی را به خطر میاندازد.
ورود بایدن، نقطه آشکارساز اختلافات و تعدیل رفتار رژیم
امریکا در حال حاضر دو مسیر ظاهراً متفاوت را طی میکند. یک مسیر حمایت سیاسی و نظامی از رژیم صهیونیستی است. مانند تقویت گنبد آهنین، تأمین مالی، ارسال تجهیزات نظامی، اعزام 2 هزار نظامی به فلسطین اشغالی و لشکرکشی و نزدیک کردن ناوهای جنگی به نوار غزه.
این اقدامات امریکا در اصل پیامی به دیگر بازیگران منطقه چون حزبالله لبنان و ایران میدهد که آنها وارد مناقشه موجود نشوند و تلاش دارند به نوعی بازدارندگی را در وضعیت شکننده رژیم به وجود آورند. زیرا رژیم دچار کمبود مالی و تجهیزات نظامی و نیروی انسانی نیست و بالغ بر 600 هزار نیروی اعزامی در اختیار دارد. از طرفی دیگر، مشاهده میشود، بایدن وارد منطقه شده است و قصد دارد بعد از دیدارهای خود در تل آویو، با رهبران مصر، اردن و احتمالاً قطر و عربستان و شاید با محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین هم دیدار داشته باشد. او به منظور اضطرار پیشبرد راهحل دو دولتی در شرایط جنگی وارد سرزمینهای اشغالی میشود.
سیر تکامل اخبار نیز تا به اینجا اینگونه رقم خورده که در ابتدا اعلام شد رژیم آتش بس را پذیرفته و دفتر نخستوزیری نیز بیان داشت که ما آن را پذیرفته ایم. بعد از آن بلینکن به تل آویو سفر کرد و اعلام شد که رژیم صهیونیستی با گذر کاروانها به سمت جنوب غزه موافقت کرده و سپس جو بایدن اعلام داشت که به سرزمینهای اشغالی سفر خواهد کرد. این تحلیل وجود دارد که مابهازای سفر بایدن به تل آویو در شرایط جنگی و موشک باران حماس که دارای ریسک بالایی است، رژیم صهیونیستی هم تا حدودی عقبنشینی کرده باشد. زمانی که بایدن به کی یف رفت بعداً مشخص شد که این سفر به اطلاع مسکو رسیده و روسیه نیز امنیت آن را تضمین کرده است.
اما اکنون وضعیت جنگی در سرزمینهای اشغالی نمیتواند سفر امنی را برای بایدن مهیا کند، زیرا هر لحظه احتمال پرتاب موشک از سوی گروههای مختلف مقاومت وجود دارد. به لحاظ امنیتی خیلی مهم است که به رئیسجمهور امریکا آسیبی وارد نشود و این برای رژیم گران تمام خواهد شد. بنابراین، این احتمال وجود دارد که برای این سفر از رژیم صهیونیستی قولهایی گرفته شده باشد. به معنایی کاخ سفید به مقامات رژیم این پیام را رسانده که وقتی بایدن با این شرایط حاضر به سفر به فلسطین اشغالی شده است، شما هم قدری از مواضع خود کوتاه بیایید، به طور مثال آب در اختیار غزه قرار بگیرد و کاروانهای امدادی از جنوب وارد غزه شده و جنایت تهاجمی در قبال مردم غزه تعدیل شود.
آنچه که از رصد اخبار به نظر میآید رژیم هم با دریافت و پذیرش نسبی این درخواستها موافقت کرده است. چرا که شاهد هستیم سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی اظهار داشت، ما با غیرنظامیان دشمن نیستیم و مشکل ما حماس است نه مردم فلسطین. این ادبیات با ادبیات روزهای نخست عملیات طوفان الاقصی تفاوت معناداری پیدا کرده و نشان از تغییر در رفتار مقامات رژیم دارد. آنها در روزهای نخست با ادبیات تند با خطاب قرار دادن مردم غزه آنها را به حیوان تشبیه کرده و بیمحابا از کشتن مردم این منطقه سخن میراندند.
اکنون به نظر میآید که کاخ سفید این قول را از رژیم گرفته که رفتار خود را کمی متعادلتر کند زیرا در صورت تشدید حملات امکان ورود بازیگران دیگر در این منازعه وجود دارد و خطرات پیرامونی ماهیت رژیم را تهدید میکند. روز گذشته آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز گفتند که اگر کشتار ادامه پیدا کند مقاومت بیتاب شده و اوضاع از کنترل خارج خواهد شد.
نقش آفرینی دو منظوره ایالات متحده
انحنای این دو نقش را امریکا به موازات پیش میبرد. از یک طرف چراغ سبز را به رژیم داده تا حد مشخصی دست به خونخواهی بزند و از طرف دیگر تلاش میکند که ترمز دولت افراطی مستقر را در شدت جنایات وارده به مردم فلسطین بکشد.
به نظر میآید که بایدن در حال اجرای این نقش است تا شرایط برای رژیم از این وخیمتر نشود. به نظر میآید که مقامات رژیم بدون اعتراف به اینکه در زیر فشار بینالمللی هستند اما کمی از شدت و تندی رفتار خود کاستهاند. به طور مثال نخستوزیر کانادا روز گذشته گفت که جنگ دارای قواعدی است. کاملاً مشخص است که مخاطب او حماس نیست بلکه او به طور ضمنی به رژیم این پیام را میدهد؛ شما که متحد ما هستید طوری رفتار نکن که بدنامی تاریخی بر پیشانی ما ثبت شود و این برای ما تحمل ناپذیر است. از این رو، به اندازه مشخصی حق کشتار و قتل عام مردم را داری و از آن بیشتر به ضرر ما تمام خواهد شد.
رژیم صهیونیستی به دلیل وابستگی زیاد به جهان غرب این پیامها را دریافت کرده و با وجود لفاظیها اما در عمل به گونهای دیگر رفتار کرده به طوری که از راه زمین به غزه ورود پیدا نکرده است.
در شرایط کنونی، این امیدواری وجود دارد (البته نه چندان بر اساس دادههای حاضر) که رژیم صهیونیستی تا حدودی کنشهای تهاجمی را کاهش داده و کشتار مردم را نیز تا حدود مشخصی به انجام برساند. هرچند که باید توجه داشت، استراتژیهای غربی بر اساس احساس انسان دوستانه و از سر دلسوزی نسبت به فلسطینیان نیست، بلکه برای بقای رژیم و دور کردن خطرات احتمالی از آن است که اگر اوضاع از کنترل خارج شود تنها کشور یهودی جهان نیز از روی زمین محو خواهد شد.