روایتهای جعلی آفت اطلاعرسانی در جامعه
علیالله سلیمی
نویسنده و منتقد ادبی
افزایش قابل توجه انواع رسانههای اجتماعی در سالهای اخیر به تولید و توزیع (انتشار) اخبار و روایتهای گوناگون از وقایع کوچک و بزرگ منجر شده و گاه پیرامون یک اتفاق یا خبر معمولی و ساده چنان پوشش خبری گستردهای انجام میشود که تشخیص اصل خبر یا اتفاق حتی برای اهل فن هم دشوار و مواردی ناممکن میشود. در چنین فضای آشفته و فراگیری که معمولاً نظارت چندانی هم از سوی مراجع یا مسئولان مرتبط صورت نمیگیرد، چون در مواردی واقعاً امکان نظارت و رصد همه اخبار اغلب متناقض وجود ندارد، برای مخاطب عام یا عمومی امکانی برای راستیآزمایی مجموعه روایتهای ضد و نقیض وجود ندارد. اخبار و روایتهای گوناگون همچون رگباری بیامان بر سرش آوار میشود و اصل خبر یا واقعه در زیرِ همین هجمه و آواری از اطلاعات معمولاً متناقض چنان مدفون میشود که برای جویندگان اخبار واقعی شرایط کشف آن مهیا و فراهم نیست. بویژه آنکه بسیاری از این اخبار و اطلاعات، روایتهای جعلی هستند که هیچ نسبتی با اصل خبر یا واقعه ندارند. این مسأله، ظرفیت واقعی یکی از پردامنهترین شبکههای ارتباطی بشر در قرن حاضر، یعنی همان شبکههای اجتماعی را به نوعی خنثی و خالی از امکان میکند، چون در وهله اول، اعتماد مخاطبان یا همان استفادهکنندگان از انواع پیامرسانها و پلتفرمها در شبکههای اجتماعی را به پایینترین سطح ممکن میرساند و از سوی دیگر، روند کاری رسانههای حرفهای مانند روزنامهها، خبرگزاریها، پایگاههای خبری و سایتهای اطلاعرسانی را با اختلال جدی مواجه میکند، چون مخاطبان این رسانهها معمولاً قبل از مراجعه به رسانههای حرفهای و رسمی که صحت و درستی خبرها برایشان مهم است و در اولویت اول قرار دارد، در انواع شبکههای اجتماعی همراه خود که دسترسی به آنها هم معمولاً ساده و راحت است، با روایتی هر چند متناقض از اصل خبر مواجه شدهاند یا در جستوجوهای خود با مجموعهای از روایتها مواجه شدهاند که درصد قابل توجهی از آنها را همان روایتهای جعلی تشکیل میدهند. سازندگان این روایتهای غیر رسمی و اغلب جعلی با توجه به اینکه تعهدی در مقابل مخاطبان خود ندارند، معمولاً متناسب با برداشت و تعریف خود از یک خبر یا واقعه به بازتعریف آن خبر میپردازند و در مواردی هم چنان شاخ و برگی به آن میافزایند که مخاطب احساس میکند با یک خبر یا اتفاق متفاوت از آنچه بعدها در رسانههای رسمی برخورد میکند مواجه است. در چنین شرایطی وظیفه رسانههای رسمی به مراتب سنگینتر میشود، چراکه یکی از رسالتهای این رسانههای رسمی و حرفهای، انتشار خبرهای اصلی و واقعی در کمترین زمان ممکن است تا فرصتی برای جولان آن گروه از فعالان شبکههای اجتماعی که همواره تعریف و برداشت خود از خبرها را به عنوان اصل خبر به مخاطب ارائه میدهند و جریان روایتهای جعلی در جامعه را خواسته و ناخواسته گسترش میدهند، باقی نماند و از این رهگذر، اعتماد مخاطبان به رسانههای رسمی که ماهیت آنها همواره یادآوری میکند که باید میاندار اصلی اطلاعرسانی در جامعه باشند همچنان حفظ شود و خبرهای روز از طریق همین منابع رسمی به اطلاع جامعه مخاطب برسد.