پسر ۷ ساله قربانی همسایه دو قطبی

گروه حوادث/ حوالی ظهر بود که سینا مثل هرروز برای بازی با دوستش مجید به کوچه رفت. مریم خانم که سرگرم آشپزی بود با دیدن پسرش که در حیاط را باز کرده و از خانه بیرون می‌رفت با صدای بلند گفت: پسرم جای دور نری، همین جلوی خانه بازی کن. مراقب خودت باش. سینا گفت: می‌خوام توی کوچه با مجید کارت‌بازی کنم. بعد هم در را بست و رفت.

نیم‌ساعتی از رفتن پسر 7 ساله گذشته بود که صدای زنگ در خانه بلند شد. مریم خانم در را که باز کرد، زن همسایه را دید. دست سینا را در دست داشت و بچه در حال گریه کردن بود. با دیدن چهره مضطرب و هراسان زن که رنگ به صورت نداشت و وضعیت آشفته پسر کوچولو، مریم خانم وحشت زده و شوکه پرسید: چه اتفاقی افتاده؟ چی شده، چه بلایی سر بچه‌ام آمده است؟
مادر مجید کمی این پا و اون پا کرد و با لکنت گفت: مریم خانم می‌خوام موضوعی رو بهت بگم، فقط خواهش می‌کنم عصبانی نشو.
زن جوان که کلافه شده بود، گفت: حرف بزن دیگه چی شده؟
زن گفت: من در حیاط خانه داشتم لباس می‌شستم که دیدم سعید پسر بزرگم سینا را به خانه آورد. سینا گفت سعید بهش گفته کارت‌های جدید دارم، بیا بریم خانه ما تا همه کارت‌ها را به تو بدهم. راستش مریم خانم، سعید کمی مشکل روحی و روانی داره، ترسیدم؛ بهش گفتم بذار بچه بره اما سر من داد زد که برو بیرون. من نرفتم، گفتم با بچه چی کار داری؟ گفت برو تو، کاری نداشته باش. بعد سینا را داخل اتاق برد. شک کردم، پشت‌سرش رفتم؛ می‌خواست بچه رو اذیت کنه، من رفتم جلو که با منم درگیر شد و به هر بدبختی بود سینا را کشیدم بیرون و آوردم بیرون. نذار دیگه بچه‌ات بیاد خونه ما.
مریم خانم با شنیدن حرف‌های زن همسایه انگار دیوانه شده بود. چادرش را به سر کشید و در حالی که داد و فریاد می‌کرد و ناسزا می‌گفت، به طرف خانه سعید رفت. می‌خواست او را کتک بزند که بقیه همسایه‌ها جلویش را گرفتند. بعد هم زن جوان با بچه‌اش راهی کلانتری شد. اما در آنجا راز جنایت‌های سیاه پسر 17 ساله فاش شد و سینا گفت که قبلاً هم سعید به بهانه‌های مختلف او را به خانه کشانده و مورد آزار قرار داده بود. بعد هم تهدید کرده بود اگر به مادر و پدرش حرفی بزند، همه آنها را می‌کشد.
پس از این شکایت پسر شرور دستگیر شد و کودک آزاردیده نیز همراه مادرش برای
روان درمانی به مرکز مشاوره پلیس معرفی شد.
 
سحر بوجارزاده
روانشناس، معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی غرب استان تهران
در این پرونده که حدود یک ماه قبل به مرکز مشاوره فرستاده شد، پس از بررسی مشخص شد که کودک موردنظر پسر بچه‌ای آرام و کم‌حرف و از لحاظ روحی سالم بوده است که متأسفانه این حادثه برایش رخ داده و خانواده او نیز دچار التهابات روحی و روانی شده‌اند. از سوی دیگر می‌بینیم که خانواده‌ها اغلب نگران دخترانشان هستند و مراقبت بیشتری از آنها می‌کنند در حالی که نگرانی زیادی درباره پسرانشان ندارند و فکر می‌کنند برای پسرها مشکلات اینچنینی پیش نمی‌آید. حال آنکه به همان میزان که باید از دخترها مراقبت کرد، پسرها نیز نیازمند مراقبت هستند و چه بسا بیشتر؛ چرا که ما در بسیاری از پرونده‌ها می‌بینیم اغلب پسرانی که در دوران کودکی قربانی آزارهای جسمی شده‌اند، وقتی به سن نوجوانی و جوانی می‌رسند، به خاطر آسیبی که به آنها وارد شده، به دنبال عقده‌گشایی و انتقام می‌روند و خودشان به یک آزارگر تبدیل می‌شوند. بنابراین باید کودکان آزاردیده را در همان کودکی درمان کرد تا در آینده از بروز مشکلات بیشتر جلوگیری شود.
از سوی دیگر سعید که دچار بیماری دوقطبی است و مادرش نیز از این موضوع اطلاع داشته، اگر زودتر تحت درمان قرار می‌گرفت، دست به این جرایم نمی‌زد و در واقع یک بیمار تبدیل به یک مجرم نمی‌شد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و نود و هفت
 - شماره هشت هزار و دویست و نود و هفت - ۱۷ مهر ۱۴۰۲