صفحات
شماره هشت هزار و دویست و نود و یک - ۰۹ مهر ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و دویست و نود و یک - ۰۹ مهر ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

ترحم و تأسف

محمد احسان مفیدی‌کیا
منتقد

مستندسازی که در «سینمای مستقیم» اثری تولید می‌کند، عموماً کارش را رویارویی مستقیم با یک موقعیت واقعی مشخص بنا می‌گذارد و کمتر به گفتار متن یا موسیقی توجه دارد، اما این رویه در دهه 70 میلادی در قرن گذشته کمی تغییر کرد. مستندسازها در این دوره رو به ترکیبی از سینمای مستقیم و افزودن آرشیو توجه بیشتر به موسیقی و گفتار متن کردند. این گرایش نو با مستند «در سال خوک» ساخته دآنتونیو در سال 1969 آغاز شد و «هارلان کانتی، ایالات متحده امریکا» که کوپِل درباره معدنچیان اعتصاب‌کننده در ایالت کنتاکی ساخت، یکی از فیلم‌های شاخص این دوره بود. بویژه در مورد فیلم کوپل، استفاده از آرشیو و موسیقی محلی، همچنین افزودن اطلاعات متنی به مستند، کاری انجام داد که کسانی مثل ریچارد لیکاک عملاً آن را داوری و تأثیرگذاری بر فرایند انتقال مفهوم می‌دانستند و از آن دوری می‌کردند.
در واقع «مستند ترکیبی» با ترکیب مواد خام به شیوه سینمای مستقیم و فیلم‌های آرشیوی، نیز با افزودن کلمات و جملاتی که داده افزوده به مخاطب می‌دهند همراه با چاشنی موسیقی معنادار و مرتبط، یک هارمونی تأثیرگذار و جهت‌دار فراهم می‌کرد که بویژه در موضوعات سیاسی و انتقادی کارکرد ویژه‌ای داشت. مارسل افولسِ آلمانی ـ فرانسوی یکی از چهره‌های شاخص در دنیای مستند است که به خوبی از این سبک بهره برد، فیلم «تأسف و ترحم» او که یک مستند چهار ساعته درباره دوران اشغال فرانسه توسط نازی‌ها بود، به خوبی نشان داد که گونه ترکیبی در آثار مستند چطور می‌تواند از عهده مسائل پژوهشی- سیاسی برآید. افولس با این فیلم، بر خلاف آنچه دیگران می‌پنداشتند یا در مقابل تصویر افسانه‌ای و قهرمانانه که فرانسوی‌ها از خود نشان داده بودند، یک وجه دیگر از واقعیت جنگ را در قاب مستند به تصویر کشید که در آن فرانسوی‌ها بی‌توجه به جنایت نازی‌ها با آنها همکاری می‌کردند و این چیزی نبود که دیدن و شنیدنش خوشایند آنان باشد. نتیجه چنان تأثیرگذار بود که بعدها ارجاعاتی به این مستند در دیگر آثار هنری کارگردان‌های شاخص سینمای مستند و داستانی داده شد، از جمله وودی آلن در آنی هال، تک مضراب‌هایی در اشاره به «تأسف و ترحم» افولس می‌زند. او در 1988 «هتل ترمینوس» را درباره کلاوس باربی، افسر حزب نازی و با همان سبک و سیاق همیشگی خود ساخت، مستندی که به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت و همان سال برنده جایزه بهترین فیلم مستند در آکادمی اسکار و جایزه ویژه فدراسیون منتقدان در جشنواره کن شد. وجه ممیزه آثار افولس مصاحبه‌های اوست. همان «کله‌های سخنگو» که بیشتر مستندسازان از آن فراری بودند، اما او چنان از این مؤلفه بهره می‌برد که به یکی از ارکان جذابیت در آثارش بدل شد. این مورد اخیر به وضوح یک واحد درسی برای مستندسازان جوانی است که باید بدانند نوع پرداخت مستندساز است که می‌تواند یک تکنیک یا فاکتور را به‌عنوان وجه ملال‌آور یا جذاب اثرشان تبدیل کند، آری، همه چیز به نوع نگاه منِ مستندساز معطوف می‌شود.

جستجو
آرشیو تاریخی