صفحات
شماره هشت هزار و دویست و هشتاد و نه - ۰۶ مهر ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و دویست و هشتاد و نه - ۰۶ مهر ۱۴۰۲ - صفحه ۱۶

معلق بین تردیدها

حسام آبنوس
روزنامه نگار

جنگ آوردگاهی است برای انسان تا خود را در آن محک بزند. جنگ معرکه‌ای است که انسان‌ها در مواجهه با غول خونخوار جنگ دست به امتحان می‌زنند تا عیار خود را مشخص کنند. روی اول و اصلی جنگ ویرانی و تباهی برآمده از دل زیاده‌خواهی است ولی روی دیگر آن که یا دیده نمی‌شود یا کمتر به چشم می‌آید مواجهه انسان با معناست، با معنایی که جنگ را توجیه می‌کند، به مرز معنا می‌بخشد، شهر را تفسیر می‌کند و تمام این معانی و تفاسیر در دل جنگ روی می‌دهد. برای بسیاری این معانی هیچ‌وقت عیان نمی‌شود و تنها وجه تراژیک جنگ است که خودنمایی می‌کند، حتی بسیاری این وجه تراژیک را هم نمی‌بینند و فقط گوشت‌های دم گلوله‌ای را می‌بینند که باید گفت این بی‌معناترین تصویری است که از جنگ می‌توان دید.
نمایش انسان در معرکه‌ای به نام جنگ، یکی از دشوارترین کارهایی است که می‌توان انجام داد. انسانی که می‌دانیم چه ویژگی‌هایی دارد و میزان علاقه و دلبستگی‌اش به زندگی بر همه آشکار است؛ نمی‌توان ادعا کرد که تمام کسانی که در سراسر عالم در جبهه‌های جنگ حضور داشته‌اند بریده از دنیا و عارف بوده‌اند پس طبیعی است که وقتی سراغ بازنمایی انسان در جنگ می‌رویم، وجوه انسانی شخصیت اهمیت پیدا می‌کند و جنبه الوهی آن کمرنگ.
انسانی که نمایش داده می‌شود دارای تردیدها، تضادها، دلبستگی‌ها، عواطف و... است و نمی‌توان از چنین موجودی انتظار داشت طوری که اولیای خدا به «قتال» می‌نگریستند، نگاه کنند.
 انسان‌هایی که لغزش دارند، خمودگی و کاهلی دارند، عزم جدی دارند و به طور کلی مجموعه‌ای از حالات و لحظاتی را از سر می‌گذرانند که انسان بودن‌شان در گرو همان‌هاست. به همین دلیل گفته شد که نمایش انسان در معرکه جنگ و در گرماگرم نبرد از دشوارترین کارهایی است که در آفرینش هنری ممکن است بتوان انجام داد. وگرنه نمایش انفجار موشک و توپ، تیراندازی و خون و خو‌نریزی که طبیعت جنگ است و نشان دادن آنها چیزی بر تفسیر جنگ اضافه نمی‌کند بلکه آنچه در بازنمایی و نمایش جنگ آن را متمایز می‌کند و روایت‌های جنگی جهان را تبدیل به روایت‌های ماندگار می‌کند همین دلبستگی‌ها و بروزات انسانی افراد در دل معرکه است. در خاطرات اغلب رزمندگان سال‌های جنگ تحمیلی می‌بینیم که عکس فرزند یا همسرشان را قبل از عملیات تماشا نمی‌کردند تا مبادا پایشان در ادامه مسیر سست شود و نتوانند به هدفی که در سر دارند برسند. همین لحظه در واقع لحظه ظهور انسان است. انسانی که دلبستگی دارد و غول تردیدها مانعی است بر سر راهش.
در بین تمام حالات انسانی شاید «تردید» یکی از بزرگ‌ترین حالات باشد که افراد در مواجهه با آن ممکن است از مسیر خود برگردند.
محمدرضا بایرامی در رمان تحسین شده «پل معلق» که نشر افق آن را منتشر کرده، سراغ همین تردیدها رفته و داستانی در دل سال‌های جنگ نوشته که در آن شخصیت داستان با تردیدهایش می‌جنگد. تردیدهایی که در پایان عشق بر آنها پیروز می‌شود.

 

جستجو
آرشیو تاریخی