زمین سفت هویت
یکی از همراهان رئیس جمهور در سفر به نیویورک
قسمت پنجم/ چند سال پیش بود که استاد دانشگاه کاتولیک امریکا موقع صحبت در اجلاس ادیان ابراهیمی در ژنو در جواب یکی از دانشجویان ایرانی گفت، شما ایرانیها جوراب پایتان از جوراب پای ما امریکاییها کلفتتر است. میخواست بگوید زمین زیر پای شما سفتتر است. میخواست محترمانه بگوید شما تاریخ دارید ما میخواهیم تاریخ برای خودمان دست و پا کنیم. این کمبود خیلی اذیتشان میکند.
در منهتن در و دیوار ابنیه زیبای تاریخی توریستی، این نداشتن قدمت را داد میزنند؛ حتی اسم خیابانها. سعی میکنند خیلی شبیه معماری یونانی ساختمان بسازند و موزه خود را با اشیای ما و چینیها و یونانیها و رمیها و... پر کنند.
فقط در یک فقره یک خانم ایرانی به کتابخانه مرکزی منهتن که با نماد شیر شناخته میشود و در ورودی آن را با دو شیر مجسمهای تزئین کردهاند، به آنجا 300 کتاب ایرانی هدیه داده است. این کتابخانه نماد هویتی شهر نیویورک است.
البته قدمتش کم است. ولی ما اینقدر تاریخ و قدمت و تمدن داریم که به چشممان نمیآید. قرآنی که در موزه کتابخانه در معرض دید بود و درباره آن توضیح میدادند، برای ما خیلی متأخر بود ولی برای آنها قدیمی و تعجببرانگیز.
ما قرآنی در آستان قدس رضوی داریم با عنوان قرآن شماره 18 که باستانشناسان قدمت این قرآن را بیشتر از قرآن عثمانی ترکیه ارزیابی کردهاند؛ مربوط به 1200 سال پیش حدوداً. ما از قدمت تاریخمان که صحبت میکنیم، اعداد را ضرب در هزار میکنیم، آنها عددهای تاریخیشان ضرب در 10 است و به صد مفتخرند. عددهای تاریخی کشور آنها برای ما میشود حدود دوره آخر قاجار یعنی همین اواخر...
موزه متروپولیتن که در خیابان پنجم و معروف منهتن واقع شده، حدود 150 سال است ساخته شده و به نظر گردشگران شاهکاری است از مجموعه هنر تمدنهای ملتهای دیگر. پر از طنز تلخ است. موزهای مشترک با آثار هنری هندی نیز با نمای تاریخی نزدیک وال استریت دارند. در واقع از تاریخ هنر هند عاریه میآورند امریکا برای رونمایی هویت تاریخی نداشته.
دارند برای خود تاریخ میسازند. مثل نجارهایی که پتینه میکنند تا کار قدیمی به نظر برسد. جالبتر اینکه برخی اقوام با تمدنهای تاریخی تا در یک جایی ساکن میشوند، برای خود ساختار شهری درست میکنند؛ مثل چینیها. محله چینیها در منهتن خیلی معروف است. محله عربها هم معروف است، ارامنه ایرانی هم یک راسته خیابان پارچهفروشی و تولیدی لباس راه انداختهاند و برای خود در قلب منهتن رستوران دارند، و جامائیکا در نقشه پر است از مسجد و مغازههای حلال فروشی. دکههای غذای حلال تقریباً در تمام مناطق شهر نیویورک کنار خیابانها هستند. بالا و پایین شهر هم ندارد همه جا هستند. پسته ایرانی و زعفران محصول غذایی فقط نیست بلکه محصول هویتی است که در فروشگاههای نیویورک به فروش میرسد. وقتی قوی باشی، همه جا برای خودت احتیاجات هویتیات را میآوری و ساختارش را مهیا میکنی.
نیویورک مجمعالجزایری از تمدنها و فرهنگها و ادیان مختلف است. خوب یا بدش را نمیدانم ولی وقتی کشوری پایه هویت تاریخی ندارد، یا برای خود تاریخ میسازد با پتینهکاری و تقلید، یا از دیگران گدایی میکند یا میدزدد. الواح هخامنشی را لازم داشتند که بردند در 85 سال پیش. مهمترین احتیاجشان هویت است. وگرنه بیلبورد جلوی سازمان ملل که شبها خودنمایی میکند، میتوانست تبلیغات یک محصول فاخر باشد مثل شاهنامه فردوسی ولی آنها استراتژیکترین محل تبلیغاتی خود را به پپسی اختصاص دادهاند و از «اچ اند ام» بگذریم که در بنگلادش تولید میشود. قدر داشتههایمان را بدانیم و مفتخر باشیم.