دیگر چیزی برای تحریم کردن نمانده!

سیدمحمد هاشمی
جانشین وزیر و معاون حقوقی، امور مجلس و استان‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی / از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
 ۱- انگلستان، امریکا، کانادا و استرالیا هم بعد از اتحادیه اروپا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران را تحریم کردند. این‌بار علاوه بر وزیر، بنده را هم به عنوان جانشین وزیر و معاون حقوقی، در لیست تحریم قرار داده‌اند. آنها که اقدام به تحریم بنده و وزیر نموده‌اند؛ خوب می‌دانند که نه من و نه آقای دکتر اسماعیلی، ملک، دارایی و حساب بانکی‌ای در آن کشورها و در دیگر کشورها نداریم؛ طبعاً این تحریم‌ها به خاطر آسیب رساندن به شخصیت حقیقی ما نیست. از این رو باید هدف اصلی از این تحریم‌ها را در دو موضوع بیان کرد؛ یکی تخریب جایگاه حقوقی به منظور آسیب رساندن به وجهه بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران و دیگری ایجاد التهاب در اذهان و تکمیل پازل جنگ شناختی.
۲_ دشمنان همواره سعی داشته‌اند که اخبار منفی از ایران و مسئولین آن در رسانه‌های بین‌المللی به صورت مستمر و پیوسته وجود داشته باشد. بسیاری از این تحریم‌های متعدد و سایر اخبار منفی نیز به همین منظور طراحی شده تا اخبار منفی از ایران در سطح رسانه‌ای دنیا به مردم مخابره شود و از این رهگذر بتوانند یک تصویر منفی و سیاه از ایران برای مردم دنیا بسازند. از سوی دیگر، آنها در تلاشند که با تحریم شخصیت‌های حقوقی، توان اجرایی و اثرگذاری آنها را در عرصه‌های بین‌المللی محدود کنند. این موضوع در ادامه تروریسم رسانه‌ای غرب علیه مردم ایران و سانسور رسانه‌های مختلف ایرانی در غرب است. آنها دیگر نه‌تنها از رسانه‌ها، بلکه از افرادی که حقایق و واقعیت‌ها را بگویند می‌هراسند و انتقام می‌گیرند.
۳_ التهاب‌آفرینی در افکار عمومی اما قصه‌ای دراز دارد. راهبرد اصلی دشمنان ایران، فشار از خارج و ایجاد التهاب در داخل است. در اغلب موارد حتی التهابی حقیقی در میدان واقعیت وجود ندارد؛ اما ماشین تروریسم رسانه‌ای غرب در تکاپوست تا در اذهان، احساس التهاب را به وجود آورد. این تلاش و تکاپو برای وانمود کردن التهاباتِ تصنعی کی رخ بیشتری می‌نماید؟ آن لحظه‌ای که غرب و مَنْ تبع آن، احساس کنند آرامش، جامعه را در بر گرفته و نقشه‌کشی‌ها و مهندسی‌هایشان نقش بر آب شده است. اگر به اخبار منتشر شده در 4-5 روز گذشته توجه کنیم و از واقعیت خبر نداشته باشیم؛ احساس می‌کنیم که ایران ناامن، متشنج و بی‌ثبات است. درحالی‌که در واقعیت، تمام کشور در ثبات کامل به سر می‌برد و مردم و مسئولین به کارهای روزانه خود مشغول هستند. چقدر دقیق و بجا رئیس‌جمهور در گفت‌و‌گوی خبری خود، التهاب را به دشمنان منسوب می‌کند نه جامعه ایران.
4_ امریکا و پیروانش، معتاد تحریم شده‌اند؛ معتادی که اوایل مصرف، حال خوش را تجربه می‌کند؛ اما بعد از گذشت زمان، اعتیاد نه برایش لذت دارد و نه فایده؛ اما دیوانه‌وار به مصرف ادامه می‌دهد. این کشورها، به قدری تحریم کرده‌اند که دیگر چیزی برای تحریم کردن نمانده. هر چه که می‌گذرد تحریم‌ها اثراتش را از دست می‌دهد و این رفتار دیوانه‌وار در اعتیاد به تحریم‌ها، در عمل خود معتاد را ضعیف‌تر می‌کند.
5_ البته واضح است کم شدن اثر تحریم‌ها، هیچ‌چیز از خوی خباثت بار و جنایت‌آفرین مدعیان حقوق بشر و مسئولیت‌ آنها در جنایاتشان کم نمی‌کند. ذهن تاریخی مردم ایران، از یاد نخواهد برد که تحریم‌ها در این سال‌ها باعث جنایات زیاد و آسیب‌های متعددی به جامعه ایرانی شد. این مدعیان پوشالین حقوق بشر، هر چه کردند تضییع حقوق بشر ایرانی بود و گروگان گرفتن زندگی و معیشت و سلامت این مردم نجیب و اصیل. یادمان نمی‌رود که حتی از تحریم داروهای بیماری‌های خاص نگذشتند و اگر توانایی‌های داخلی دانشمندان و متخصصان ما و یافتن راه‌های گریز از تحریم‌ها نبود؛ جان تعداد زیادی از انسان‌ها، مورد تهدید قرار می‌گرفت.
6_ در آخر باید بگویم؛ این نحوه تحریم مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بی‌سابقه بوده است، تنها نشانگر عصبانیت و استیصال انگلیس خبیث و امریکای شیطان و دو کشور بی‌اراده دیگر است و نشانگر درستی راهی است که دولت در حوزه فرهنگ پیموده است. تحریم‌های حقوق بشری مدعیان دروغین حقوق بشر، فقط موجبات خنده‌های تلخ ما را فراهم می‌کند. مسئولین و مردم از این تحریم‌ها گذر کرده‌اند. تلخ بودن قصه اما آنجاست که چگونه مفاهیمی با ظاهری انسانی و اخلاقی، همچون حقوق بشر، دست‌مایه و ابزار سلطه‌گران برای ابراز خشونت می‌شود. بعد از ماجراهای سال گذشته و ناکامی دشمنان، عصبانیت آنها قابل ‌فهم است. آن همه هزینه، انرژی، وقت و تشکیل شبکه خرابکاری تبدیل به هیچ شد. امریکا و پیروانش از دست ایران و ایرانی عصبانی هستند؛ قابل درک است. ما چیزی نمی‌توانیم به آنها بگوییم جز «موتوا بِغَیظِکم».