نقدی بر اظهارات مصطفی ملکیان
عده ای «کبک وار» سر ، در برف «ایدئولوژی مسلط» کرده اند
سیدعلی سیدان
روزنامهنگار
آقای مصطفی ملکیان در گفتوگو با مدرسه آزادفکری، با آن کتوشلوار اتوکشیدهاش، به مبل تکیه دادهاند و گفتهاند: «در ایران جز کسانی که دست به خشونت خواهند زد، هیچ کس آرزوی حکومت دینی ندارد! ذهن قومی و ملی ما این آرزویش از بین رفته است».
وقتی ذهن کسی، کبکوار در برفِ «ایدئولوژی مسلط» فرو برود، چنین حرفهایی میزند.
در زمانهای که میلیونها انسان، در آن سوی مرز در حال برگزاری مناسک سیاسیعبادی گسترده و صلحآمیزِ اربعیناند و میلیونها جامانده، این سوی مرز، در آرزوی سفر اربعین، خیلی باید پَرت باشی که بگویی این مردم آرزوی حاکمیت دین ندارند!
و همه کسانی را که آرزوی حکومت دینی دارند، «خشونتطلب» بنامی! علاوه بر این؛ مگر شما میتوانید به این آسانی، آرزو و طلب «منجی مقدس» یا «حکومت مهدوی» را از مردم بگیرید؟
تا وقتی آرزوی «حکومت مقدس منجی» در ضمیر انسان ایرانی هست، همین آرزو، منجر به تشکیل و استحکام حکومت دینی در زمان غیبت منجی میشود.
آرکهتایپِ حکومت منجی، همواره مؤمنانش را به مشقکردن آن وامیدارد. جمهوری اسلامی با چنین طلبی برپا شده و دوام آورده است.
حتی انجمن حجتیهایها که با خوانشی نادرست از دین، حکومت علمای دین را در زمان غیر از امام معصوم صحیح نمیدانند، عملاً و شاید ناخواسته، با تقویت فرهنگ دینی، به نفع حکومت دینی و علیه ایده حکومت سکولار کار میکنند.
از این رئالیستیتر بگویم؟! چشم: ما در ایران دو گروه داریم که داعیه حکومت دارند و حرف از حکومت میزنند؛ یک گروه که از ژرفای دل، آرزوی حکومت دینی دارند و حاضرند به پای این آرزو هزینه بدهند، سختی بکشند و با مال و جانشان در این راه جهاد کنند.
این گروه میتوانند حمایت معنوی طیف وسیعی از مردم را به دست بیاورند و جنگ و تحریم و تروریسم و داعش و نبرد فرهنگی را پشت سر بگذارند. یک گروه هم داریم که نه فقط آرزوی حکومت دینی ندارند، بلکه از تهِ دل، آرزوی هیچ حکومتی ندارند! چون حکومت کردن خیلی سخت است!
این گروه ترجیح میدهند ذیل حکومت غرب مدرن، بخورند و بیاشامند و نق بزنند و هزینه هم ندهند؛ حتی برای آن توهمی که نامش را «توسعه» گذاشتهاند. بامزه این است که اگر بیلبهمَلاجْخوردهای در میان اینها پیدا شود که اهل هزینه دادن باشد، نخواهد توانست بدنهای جز همین نِقزَنهای مفتخور برای خود دستوپا کند و عموم مردم با او همراهی نمیکنند.
تا وقتی این معادله پابرجاست، روشن است که در جنگ عزمها و ارادهها، چه کسی حکومت را به دست میگیرد و نگه میدارد. مورد مطالعاتی و فَکت این تحلیل را میخواهید؟
بلوای ۱۴۰۱ را مرور کنید!