در نمایشگاه دستبافته های زنان ایرانی و افغانستانی چه میگذرد؟
ایران و افغانستان در قاب هنر
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
اینجا تا چشمت کار میکند، دستبافتههای متنوع و زیبا میبینی؛ انگار جغرافیای ایران و افغانستان را در قاب هنر به تماشا نشستهای. غرفهها پر از حس زندگی است، فوران رنگ و زیبایی.
یکی از بازدیدکنندگان میگوید چشم آدم از دیدن این همه رنگ جان میگیرد. سوزندوزی، پتهدوزی، خامکدوزی و گلیمبافی و... دیدن این همه هنر دستی کنار هم روح آدم را تازه میکند و میفهمی که چقدر دستبافتههای هنرمندان افغانستانی و ایرانی کنار هم زیبا و دیدنی است.
چند روز پیش نمایشگاهی از دستبافتههای زنان ایران و افغانستان کنار هم عرضه شد تا به قول یکی از بازدیدکنندگان این نمایشگاه کوچک همه بتوانند این بار جغرافیای دو کشور را از زاویه متفاوتی ببینند.
گشتی در نمایشگاه کوچک میزنم در بخشی شومیزهای رنگی دستدوز عرضه شده، اما این طرحهای زیبا همهشان گلدوزی نیست و هر کدام با سبک مختلفی دوخته شده است. در قسمت دیگری مانتوهای زیبا با سوزندوزیهای بلوچ ارائه شده، البته کوسن و کلی دستبافته زنان افغانستان هم در سمت دیگری به نمایش گذاشته شده است. یکی از بازدیدکنندگان میگوید: «اینها را که میبینی میفهمی افغانستان فقط جنگ و درد و تباهی و طالبان و درگیریهای تمامنشدنی نیست. خیلی از مردم ما چیزی از زیباییها نمیدانند و معرفی این آثار نه تنها به عرضهکنندگانش کمک میکند که فرهنگ یک کشور را هم به همه نشان میدهد.» از سوزندوزیهای زنان افغانستانی تا گلیمهای رنگ به رنگ خیلیها را به وجد آورده، زن مسئول غرفه از اهالی «سرپل» در نزدیکی مزار شریف است. او در ایران به دنیا آمده و از همان کودکی سعی کرده گلیمهای افغانستانی را به مردم ایران معرفی کند. سمتی دیگر زنی از خور و بیابانک ایران لباسهای رنگیاش را عرضه میکند و آن سوی سالن هم آثار و حولههای یزدی عرضه میشود که رنگ و طرحشان خیرهات میکند.
در گوشهای از نمایشگاه یک دامن صورتی بزرگ سوزندوزی و آینهکاری بر قابی روی دیوار خودنمایی میکند.
زن اهل خور و بیابانک تولید پوشاک با الیاف و رنگهای طبیعی را چند سالی است شروع کرده. پنبههای بومی کشت خودشان است و تار و پود این لباسهای زیبا را تشکیل میدهد و بعد از آهارزنی و رنگرزی در اختیار متقاضی قرار میگیرد. برای رنگآمیزی طبیعی این الیاف هم از پوست انار، گردو، سماق و روناس استفاده میشود. او از خواص این الیاف بیشتر برایم توضیح میدهد: «این الیاف سازگار با پوست بدن هستند و سبکند، در هوای گرم آلرژی نمیدهند و برای همه فصول سال مناسبند و با توجه به دمای محیط چون عناصر زنده هستند واکنش مختلف نشان میدهد و در فصل تابستان منبسط میشود و هوا را جابهجا میکند و توی زمستان با منقبض شدن باعث حفظ دمای بدن میشود.» این زن از سال 89 در این کار فعال شده. میگوید خیلی وقت است لباسهای ویژه این منطقه از رونق افتاده بود و بویژه جوانان کمتر سراغش میرفتند، اما این روزها او به احیای این سنت یاری رسانده است. او توانست ابزارهای این کار را که از بین رفته بود احیا و مرمت کند و بعد شروع به آموزش رایگان به خانمهای منطقه کرد. او این روزها 36 زن را در این منطقه توانمند کرده است. برخی از محصولاتشان را در مناطق بومگردی همان منطقه عرضه میکنند و بقیه هم در نمایشگاهی از این دست در تهران و سایر مناطق ارائه میشود و استقبال خوبی هم دارد و خیلیها هم دوست دارند این هنر دستی را بیاموزند.
زن اهل افغانستان است و از غزنی به اینجا آمده و از بچگی در ایران زندگی کرده و خودش را دیگر یک جوری ایرانی میداند. او درباره سوزندوزیهای مخصوص افغانستان و تفاوت این هنر در افغانستان با آنچه در ایران میبینید برای بازدیدکنندگان توضیح میدهد: «یک سوزندوزی مخصوص افغانستان است و سوزندوزی دیگری است که مشترک بین دو کشور است. مثلاً اینجا سوزندوزی گراف را میبینید که شما به آن شمارهدوزی میگویید همان سوزندوزیای که در سیستان و بلوچستان هم میبینیم.» او دوخت گل اطلس و دوخت هزاره و خامکدوزی را هم نشان بازدیدکنندگان میدهد، هنرهای دستی مخصوص افغانستان که روی کوسن و رومیزی عرضه شده برای درست کردن هر یک از این دستسازها دو سه ماه زمان نیاز است و شاید برای همین برای برخی قیمت این آثار دستی به نظر گران میآید. گاهی شمارهدوزی و خامکدوزی روی ابریشم هم انجام میشود.
گلشندوزی و ژردوزی و تارکشی هم هست. بازدیدکنندگان با علاقه به آثار نگاه میکنند و درباره تفاوت هر کدام سؤالاتی میپرسند. البته آینهدوزی و قلمزنی هم هست. میگویند آن قدری که بازدیدکنندگان به دیدن این آثار علاقه دارند به خرید علاقه ندارند و این مسأله هم قابل درک است. در همین اثنا اما زنی یک رومیزی را که دو ماه برایش زحمت کشیده شده، میخرد و خوشحال است که دستبافته یک زن اهل افغانستان را در خانه دارد. یک طاووس هم روی یک رومیزی دستدوزی شده و رنگارنگ و زیبا چشم را خیره میکند، چند نفر از بازدیدکنندگان دورش جمع شدهاند و تحسیناش میکنند.
در سمتی دیگر یک رومیزی به قیمت 3.5 میلیون ارائه میشود که گرافدوزی است و برای درست کردنش چهار ماه وقت گذاشته شده، این گرافدوزی روی پارچهای طلایی و چشمنواز است.
زن دیگر هم از غزنی افغانستان آمده و سوزندوزیهای قاب طومار افغانستان را عرضه میکند. این سوزندوزیها اغلب روی لباس و زیورآلات است. خیلی از این سوزندوزیها روی کت و شلوار و مانتو هم دوخته شده است، اما بیشتر بازدیدکنندگان از زیورآلات استقبال میکنند. زیورآلات زیبای زنان بلوچ هم در سمت دیگری از نمایشگاه عرضه شده، کارهای این بخش مدرن است و به قول صاحب غرفه با سلیقه امروزیها هماهنگ شده.
زن دیگر هم از شهر اصفهان در این نمایشگاه شرکت کرده و رو پشتی و کوسن آورده: «اینکه اینجا با بقیه هنرمندان و مردم در شهرهای دیگر آشنا میشوم برایم فرصت خیلی خوبی است.»
هدف از برگزاری چنین نمایشگاههایی کمک به افرادی است که در مناطق محروم، روی صنایع دستی کار میکنند. مثل سیستان و بلوچستان، کرمان و شرق ایران و زنان افغانستانی مقیم ایران این نمایشگاهها به این هنرمندان کمک میکند تا فضایی برای فروش آثارشان پیدا کنند. آنها در این تعامل با سلیقه مخاطب هم بیشتر آشنا میشوند و درباره هنرهای دستیشان صحبت میکنند که معمولاً برای خودشان معرفی این آثار جذاب است. آنها هنرشان را هم معرفی میکنند و هنر هم که آیینه آداب و فرهنگ و رسوم هر کشور است.
فوران رنگ و زیبایی باز به یادت میاندازد که افغانستان فقط جنگ و انتحاری نیست و عرضه هنر زنان این کشور از کابل جان تا سمنگان و غزنی در کنار هنرهای دستی زنان ایرانی، تابلویی گرانقدر از نزدیکیهای فرهنگی دو کشور میسازد.
بــــرش
زن اهل افغانستان است و از غزنی به اینجا آمده و از بچگی در ایران زندگی کرده و خودش را دیگر یک جوری ایرانی میداند. او درباره سوزندوزیهای مخصوص افغانستان و تفاوت این هنر در افغانستان با آنچه در ایران میبینید برای بازدیدکنندگان توضیح میدهد یک سوزندوزی مخصوص افغانستان است و سوزندوزی دیگری است که مشترک بین دو کشور است