دو دوست قدیمی، دو سیاستمدار ضعیف و نالان
ناکامی های بزرگ کارتر و بایدن
کیمبرلی. ا. استراسل
ستوننویس روزنامه وال استریت ژورنال
مترجم: وصال روحانی
وقتی نزدیک به 50 سال پیش جیمی کارتر کمپین خود را برای رئیس جمهور شدن در امریکا شروع کرد، اولین سناتور این کشور که از وی حمایت کرد، جو بایدن جوان، زاده منطقه «دلاوار» بود. کارتر سالها بعد در کتاب خاطراتش پیرامون ایام حضور خود در کاخ سفید نوشت: مؤثرترین حمایت را از وی در انتخابات سال 1976 بایدن داشت. بایدن حتی در سال 2021 در بدو دوران ریاستجمهوریاش به دیدار کارتر پیر و بیمار که در منطقه پلینز امریکا ساکن بود، شتافت و از او احوالپرسی کرد.
بایدن و کارتر حتی در دوران زمامداریشان هم شباهتها و همسانیهای بسیاری را داشتهاند. دوران حکومت هر دو با تورم شدید، بحران انرژی، شکستهای سنگین در عرصه سیاست خارجی و رویکردهای داخلی و نامحبوبی عمیق بین مردم کشورشان همراه بوده است. در زمان انجام انتخابات نیز کارتر و بایدن با معرفی خود بهعنوان سیاستمداران مدرنگرایی که نه با لیبرالهای حزب خود (دموکرات) همعقیده هستند و نه با تندروهای آن و با تأکید بر اینکه در خدمت مردم طبقه متوسط امریکا هستند، به اخذ آرای لازم نائل شدند. کارتر از خسته شدن مردم از جنگ طولانی و مداخلهجویانه امریکا در ویتنام و فرسوده شدنشان بابت تورم و البته گریزان بودن آنها از تبعات فاجعهبار رسوایی واترگیت بهره برد ولی فقط توانست جرالد فورد را که بعد از استعفای اجباری ریچارد نیکسون، رئیسجمهور اضطراری امریکا شده بود، با فاصلهای اندک شکست بدهد و رئیسجمهور شود.
پس از جنجالی تاریخی
44 سال بعد از آن زمان، امریکا همان قدر ملتهب بود که در پیش درآمد انتخابات سال 1976 مشاهده شده بود. دونالد ترامپ قدرت را در دست گرفته و همه چیز را در هم میکوبید و به پیش میرفت و کشور از این طریق به یک نقطه عدم اطمینان رسیده بود و روشهای پوپولیستی این «تاجر سیاستمدار شده» اقلیتها و رنگین پوستها را به حاشیهها و نقاط ناامن فراری داده بود. ادعای همکاری روسها با ترامپ برای به قدرت رسیدن وی و کنکاش بازپرسان در داراییهای وی برای یافتن نشانههای سوءرفتار و البته جولان وسیع پاندمی کرونا که امریکا را بیش از هر جای دیگری در جهان درنوردید و بذر مرگ پاشید نیز مزید بر علت شده بود تا پایههای حکومت ترامپ سست و امید دموکراتها برای غلبه بر وی افزون شود. جو بایدن که انتخابات درون حزبی دموکراتها را برده بود با قول دادن به مردم در زمینه مبارزهای مؤثرتر با «کووید19» و تأکید بر اینکه هر چه ترامپ انجام میدهد او خلاف آن را انجام خواهد داد، به کسب آرای لازم توفیق یافت اما مانند آنچه در سال 1976 برای کارتر روی داده بود، او نیز با اختلافی اندک و در یک جنجال تاریخی فرد پیروز مقابل ترامپ معرفی شد و هنوز که هنوز است، ترامپ و همراهانش آن پیروزی را جعلی میدانند و میگویند که در آرای مأخوذه دست برده شده و بسیاری از صندوقهای رأی را سر به نیست کردهاند.
کشوری که بیش از پیش فلج شد
هر چه بر سر صندوقهای رأی سال 2020 آمده باشد، شکی نیست که هم بایدن طی دو سال و نیم زمامداریاش و هم کارتر در آن سالهای انتهایی دهه 1970 یک دوران سرشار از وعدههای تحقق نیافته و انواع ضعفها را چه در صحنه سیاست داخلی و چه سیاستگذاریهای خارجی به تصویر کشیدند و از اعتبار امریکا بهعنوان یکی از دو «قدرت» اصلی جهان به شدت کاستند. آنها عنان امور بسیاری از کارها را از دست دادند و نه تنها نشانهای از قدرت و ضربهزنی به رقبا نداشتند، بلکه به سبب ضعیف و مردد بودن و پیروی از ایدهآلهای موهوم لیبرالیسم، کشوری را آفریدند که نه دنیای آزاد روی آن حساب میکند و نه حتی شرکا و همکارانش در امر قبضهگری و تاراج مایملک سایر کشورها لزومی به تبعیت از آن میبینند. کارتر اعلام کرد، پایین آوردن آمار بیکاری گسترده در امریکا اولویت نخست اوست و در این زمینه راهبردهای تازهای را برای «صندوق ملی فدرال» بهعنوان یکی از نهادهای مالی بسیار مهم امریکا تبیین کرد اما جی ویلیام میلر که به ریاست این نهاد منصوب شده بود، نتوانست طرح ایجاد شغلهای تازه را که باید براساس تغییر نرخ سودگذاری و رشد تعرفهها و به تبع آن سوق دادن صنایع مختلف به ایجاد ادارات و واحدهای جدید تولید حرفهها و مشاغل حاصل میآمد، به سامان برساند. نتیجه آن شد که نرخ تورم در امریکا که در زمان روی کار آمدن کارتر 8/5 درصد بود، به هنگام رفتن وی از کاخ سفید در سال 1980 به 5/13 درصد بالغ و کشور بیش از پیش فلج شود.
ناکارآمدی یک طرح خرجساز دیگر
بایدن هم مثل کارتر یک طرح بسیار پر هزینه را در صدر اقدامات خود قرار داد. او نام این طرح را «نقشه نجات امریکا» گذاشت و بودجهای 1/9 تریلیون دلاری برای آن تعیین کرد. 350 بیلیون دلار از این مبلغ صرف آبادی ساختارهای اداری و رونق کسب و کارها در ایالات و فرمانداریهای مختلف میشد ولی واحدهای تحصیلی را دربر نمیگرفت و مخارج کلان کنترل ضایعات کرونا نیز بخشی از این پول را به درون مکانیسم خود میکشید. به اینها اضافه کنید بهای گزافی را که همیشه دموکراتها به فضای سبز و زدودن آلودگیهای هستهای و تبعات عارضه تغییر اقلیم داده و مبالغ خیرهکنندهای را صرف تأمین این امور کردهاند. به این ترتیب نرخ تورم در دوران 30 ماهه حضور بایدن در کاخ سفید از 4/1 درصد که رقم ثبت شده در شروع ریاست جمهوری وی بود، به 1/9 درصد در حال حاضر افزایش یافته و هرگونه پایین آمدن گاه به گاه آن نیز اندک و موقتی نشان میدهد.
نوشتن فاجعه با دست خود
هم کارتر و هم بایدن با بحران انرژی مواجه شده و بواقع این عارضه را در سطح امریکا شدت بخشیدهاند. کارتر در سال 1976 کشوری را تحویل گرفت که بر اثر معارضههای بینالمللی و خودداری برخی کشورهای عرب و نهاد اوپک از همسویی غرب، قیمت نفت در آن به شدت بالا رفته بود و او نه تنها این مشکل را کمتر نکرد بلکه با تعرفهگذاریهای نامعقول روی نفت تولیدی اعراب بر قیمت این متاع کلیدی افزود. به این ترتیب قیمت هر گالن نفت در سال 1976 که 61 سنت بود، به سال 1980 که کارتر کاخ سفید را ترک میکرد، به 25/1 دلار رسیده بود.
آنچه بحران انرژی را در دوران بایدن بیشتر کرد، پیامدهای حمله روسیه به اوکراین و کمبودهای حاصل از آن در تأمین ارزاقی کلیدی مانند گندم و موادی حیاتی مانند نفت و گاز بود که سرچشمه آن را باید در دو کشور فوق جستوجو کرد و هر کدامشان راه معمول و رایج ارسال آن به سایر کشورها را به نشانه اعتراض به سیاستهای متفاوت متخذه توسط آنها در قبال این جنگ مسدود کردند. بایدن آنقدر بیتدبیری نشان داده بود که حتی قبل از ورود سربازان روسی به خاک اوکراین با اعلام عدم بهکارگیری سوختهای فسیلی در راه کاستن از کمبود انرژی، زمینههای تشدید بحران را وسعت بخشیده و جزئیات فاجعه را با دست خود نوشته بود. از این طریق بود که قیمت هر گالن گاز که در بدو روی کار آمدن بایدن به 39/2 دلار میرسید، در اوایل سال 2023 از پنج دلار عبور کرد و اینک (تابستان 2023) رو به فزونی بیشتر دارد.
دور از ساحل نجات
این موارد نشان میدهد اگرچه دوستی و همراهی کارتر و بایدن پیشینهای طولانی دارد اما هر دوی آنها پس از به قدرت رسیدن در امریکا بسیار ضعیف عمل کرده و نه تنها نالان و متضرر شده بلکه مردم کشورشان را هم به سوی انواع ناملایمات سوق دادهاند. سرنوشت درهم تنیده این دو سیاستمدار بیش از حد محتاط و غیر قاطع نشان از این دارد که اگرچه تاریخ گاه به گاه تکرار و اتفاقات گذشته توسط آدمهای تازه تجدید میشود اما حفظ الزامهای زمان نیست که این گونه سیاستپیشهها را به سوی ناکامیهای بزرگ سوق میدهد و تأثیرگذارتر از آن ماهیت وجودی این مردان و نداشتن خرد و قدرت لازم است که بیلانهای منفی مورد بحث را برای آنها پدید میآورد. در آخرین سالهای حکومت کارتر خیزشهای بینالمللی و نارضایتیهای داخلی شدت گرفته بود و این ماجرا در دوران حکمرانی بایدن تکرار شده است و این دو رئیسجمهور سرشار از تردید هرگز نتوانستند بحثهای مربوط به حقوق برابر نژادهای مختلف، نابسامانیهای تحصیلی، ناهنجاریهای قضایی و آمار همیشه فزاینده جرم و جنایت در سطح کشور را به گونهای مدیریت کنند که همه چیز از هم نپاشد. در صحنه بینالملل حوادث خاورمیانه دو سال آخر حکومت کارتر را تلختر از زهر کرد و ستیز 17 ماهه روسیه- اوکراین هم با وجود دریای کمکهای بایدن به دولت کییف، هرگز او و اوکراینیها را به ساحل نجات نرسانده و برعکس درستی سیاستهای این رئیسجمهور 81 ساله و «کندذهن» و خیالگرا را به شدت زیر سؤال برده است. بایدن به طرز خیرهکنندهای شبیه کارتر شده ولی احتمالاً شرایطش در زمان سلب قدرت از وی حتی تیرهتر از وضعیت کارتر در سال 1980 و به هنگام ترک کاخ سفید خواهد بود.
منبع: Wall Street Journal