سید هادی سید افقهی کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت وگو با «ایران»:

امریکا به دنبال بحران‌سازی تصنعی است

همزمان با آنچه در روند مناسبات غیر مستقیم ایران و امریکا در حال وقوع است و به توافق تازه‌ای انجامیده است، تلاش شماری از بازیگران منطقه همچون رژیم صهیونیستی برای اثرگذاری بر شرایط جاری نیز با حداکثر شتاب در جریان است. سید هادی سید افقهی، کارشناس مسائل منطقه در گفت‌و‌گو با «ایران» به اهداف و اقدامات در دستور کار اسرائیل در روند تقابل با جمهوری اسلامی پرداخته است.

یکی از مؤلفه‌هایی که به طور پیش فرض انتظار می‌رود با وقوع تحولی پیرامون جمهوری اسلامی پررنگ شود، موضع‌گیری مقام‌های رژیم صهیونیستی است. این عامل در شتاب گرفتن تلاش‌های این رژیم برای به ثمررساندن پروژه عادی‌سازی رابطه‌اش با ریاض پدیدار شده است. نظر شما چیست؟
بله این تلاش از سوی اسرائیل بویژه پس از بهبود رابطه ایران و عربستان تشدید شده است. البته ناگفته نماند، مقامات سعودی با مقامات صهیونیستی ارتباطات نیمه پنهان داشته‌اند و هیچ‌کدام از دو طرف منکر این قضیه نشده‌اند. اما الان که صحبت بر سر علنی شدن این روابط به‌صورت بازگشایی سفارت و تبادل سفرا و تکمیل روابط دیپلماتیک و اقتصادی و امنیتی است، هنوز عربستان سعودی به نقطه تصمیم نهایی نرسیده زیرا موازنه سود و زیان این عادی‌سازی هنوز برای سعودی‌ها به نتیجه مطلوبی نرسیده است. عربستان در میانه راه قرار دارد.
 
آیا تلاش‌ها برای عادی‌سازی این رابطه می‌تواند صحنه تعاملات رو به پیشرفت تهران و ریاض را متأثراز خود سازد؟
برای تصمیم سعودی‌ها چند پیش فرض قابل طرح است؛ نخست اینکه، عربستان فرصت مصالحه با ایران را برای خود مغتنم بداند. آنها می‌گویند که اگر ما بتوانیم روابط خود با ایران را گسترش دهیم، دیگر چه نیازی است که با رژیم صهیونیستی با آن خساراتی که به ما متحمل خواهد کرد، به عادی‌سازی دست پیدا کنیم؟ در این پیش فرض بعید است که رژیم صهیونیستی امتیازی به عربستان بدهد. پیش فرض دیگری هم وجود دارد و آن اینکه، عربستانی‌ها به این موضوع ورود نکرده و خواسته‌های رژیم را متوقف کنند. یعنی صلح نکنند و برای همیشه اعلام کنند که با اسرائیل عادی‌سازی نخواهند کرد. پیشفرض دیگر عادی‌سازی پس از راستی آزمایی ایران است. به این معنا که ابتدا همکاری‌ها در ابعاد اقتصادی بین دو کشور را به جریان انداخته و اگر به تثبیت رسید با بهانه تراشی عادی‌سازی را به تأخیر بیندازند؛ مثلاً شرایط غیرقابل اجرایی همچون بحث گسترش شهرک نشین‌های صهیونیستی و تأسیسات اتمی درعربستان و غنی‌سازی اورانیوم در نسبت‌های بالا را جلوی پای اسرائیل قرار دهند. مقامات این رژیم بارها گفته‌اند که تحت هیچ عنوانی قبول نمی‌کنند که عربستان سعودی به دنبال غنی‌سازی اورانیوم برود.
 
به نظر می‌رسد اسرائیل در این روند حساب زیادی روی کمک‌های امریکا باز کرده است، نظر شما چیست؟
امریکایی‌ها در شرایط سختی قرار گرفته‌اند. دولت امریکا بویژه پس از تصویب بخشی از قانون اصلاحات قضایی با دولت نتانیاهو مشکلات جدی پیدا کرده است. بنابراین امریکا به دنبال این است که از طریق عادی‌سازی رابطه عربستان با رژیم صهیونیستی، بتواند عمق راهبردی این رژیم را در کنار امارات و بحرین، حفظ کند. از این رو فشارهای زیادی را بر عربستان وارد می‌کنند تا آنها را به عادی‌سازی رابطه با اسرائیل راضی کنند. اما طبق گفته بلینکن فعلاً امیدی نیست که عربستان سعودی آماده عادی‌سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی باشد.
 
آیا تصمیم اخیر امریکا مبنی بر اعزام نیروهای نظامی بیشتر در منطقه در امتداد حمایت از مواضع منطقه‌ای همپیمانش ارزیابی می‌شود؟
امریکایی‌ها چندین سال است که در منطقه حضور دارند. ناوگان پنجم دریایی امریکا در منطقه حضور دارد و مرتب هم ایجاد ناامنی می‌کند. تعرض می‌کند، نفت می‌دزدد، از دزدان دریایی حمایت می‌کند، برای تردد نفتکش‌های ما ایجاد مزاحمت می‌کند و با کشتی‌های نظامی و تجاری ما درگیر می‌شود. اما فلسفه اعزام سه هزار تفنگدار و چندین فروند کشتی نظامی برای خیلی‌ها سؤال است. بعد از توافق پکن و آشتی ایران و عربستان، امریکایی‌ها یکی از زیردریایی‌های اتمی خود را به منطقه فرستادند. زمانی هم که از آنان پرسیده شد برای چه عازم منطقه هستید، اعلام کرده‌اند که برای حمایت از دوستان مان. این در حالی است که منطقه در آرامش به سر می‌برد و بعد از آشتی تهران-ریاض بهبود و ارتقای سطح روابط دیپلماسی و اقتصادی و تجاری و بازرگانی، با تمام کشورهای حوزه خلیج فارس بجز بحرین، در دستور کار قرار گرفت و پیشرفت‌های زیادی را هم به همراه داشت. پس دلیل استقرار این همه تجهیزات نظامی در منطقه چیست؟ غیر از این است که احساس می‌کنند اگر رابطه ایران و عربستان در شورای همکاری خلیج فارس تثبیت شود، باید به حضور خود در منطقه خاتمه دهند؟ بهانه آنان این است که ایران سبب ناامنی در خلیج فارس شده و متعرض کشتی‌های تجاری می‌شود. طبیعی است وقتی این اقدامات در کنار راهبرد بلندمدت کاهش پرونده‌های خاورمیانه‌ای امریکا گذاشته می‌شود، نتیجه جزاین نیست که امریکا قصد دارد برای متحدان استراتژیکش یعنی اسرائیل ایجاد دلگرمی کند و نشان دهد او را ترک نکرده است. در عین حال نیز این مانورهای نمایشی را حربه‌ای برای فشار بیشتر بر ایران در زمین مذاکرات نماید.
بنابراین جمهوری اسلامی باید هوشیار باشد و تحرکات اخیر امریکایی‌ها را به دقت رصد کند و اجازه ندهد با بروز تنش‌های تصنعی، بحران‌سازی کنند و فضای سازنده تازه شکل گرفته میان ایران و بازیگران عربی را تحت تأثیر قرار دهند.
 
توافق اخیر تهران و واشنگتن مبنی بر آزادسازی زندانیان امریکایی می‌تواند اثر مثبتی روی موضوعات منطقه‌ای بگذارد؟
این کار گام رو به جلویی بوده است. اما باید دید که با چه هدفی انجام شده است. جدا از پول‌های بلوکه شده در کره جنوبی که در قبال آزادسازی 5 زندانی دو تابعیتی، قرار است به ایران بازگردد، امریکایی‌ها رضایت دادند که پول‌های ایران در عراق هم به کشور مسترد شود. دولت عراق چند سالی است که نمی‌تواند پول برقی را که از ایران دریافت می‌کند، بپردازد و دلیل عمده آن کارشکنی و تهدید امریکاست. امریکا در مقابل تظاهراتی که مردم عراق داشته‌اند، مجبور شد به بانک مرکزی عراق اجازه دهد که بخشی از این بدهی‌ها را با واسطه عمان، به ایران پرداخت کند. اما آیا این نشان دهنده حسن نیت امریکایی هاست و آیا محملی برای رفع دیگر تحریم‌ها ولو به صورت جزئی خواهد شد؟ من تصور می‌کنم که این گام برای داخل امریکا و برای بهره برداری کردن امریکایی‌ها در انتخابات پیش رو برداشته شده است. جو بایدن برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، لازم بود که برای خود دستاوردسازی کند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و پنج
 - شماره هشت هزار و دویست و پنجاه و پنج - ۲۳ مرداد ۱۴۰۲