ابوظبی از اسلام هراسی در اروپا سوء استفاده می کند
فرافکنی اماراتیها علیه گروههای مقاومت
آندریاس کریگ
گزارشگر سیاسی
مترجم: وصال روحانی
اسناد 78 هزار برگی که اخیراً در اروپا در معرض دید مردم گذاشته شده، در نگاه نخست شبیه به رمانهای پلیسی عامهپسندی است که ارزش اعتنا ندارد. اما نگاهی دقیقتر چیزی خلاف این را میگوید و یک کشور عربی کوچک در خاورمیانه را پیش روی مردم میگذارد که با طراحی یک شرکت اطلاعاتی- امنیتی سوئیسی توری نامرئی را روی جوامع مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در اروپا کشیده و با نفوذ به درون تارهای فکری و جوهره وجودیشان هر یک از کارهای آنان را رصد و پیرامون اقدامات متنوع آنان جاسوسی میکند و در نهایت آنها را تغذیه فکری و وادار به طی مسیر در راههای انتخابی خویش میسازد.
آن کشور کوچک خاورمیانهای امارات است و حاصل آنچه انجام میدهد، ایجاد ناامنی روحی، شکاف اجتماعی و اختلال اقتصادی در گستره قابل توجهی از قاره سبز است. برخی میگویند امارات روشهای کسب اطلاعات پنهانیاش و جاسوسی در امور سایرین را از روسها و از نظامی آموخته که سالها در اتحاد جماهیر شوروی (که در سال 1991 متلاشی و به 15 کشور به ظاهر مستقل تقسیم شد) بر سر کار بود و اضافه بر کشورهای شرق اروپا که به واقع اقمار روسیه بودهاند، در کار غربیهای این قاره هم سرک میکشد. چه این تشبیه صحیح باشد و چه خیر، امارات چند تیم بزرگ اما پنهانی عملیاتی را مأمور اجرای اهداف خود در سطح اروپا کرده که هم دانشجویان ممتاز و تحصیلکرده و شیفته سیاست را درون خود دارد و هم برخی سیاسیون رده بالا و نهچندان بیشیله و پیله را که برای بالا رفتن از نردبان ترقی حاضر به انجام هر کاری هستند. به آنها بیفزایید بعضی روزنامهنگاران وابسته را که برای اوجگیری در حرفه خود حتی حاضرند در ازای دستمزدهایی کم، خواستههای سران دوبی را عملی و در این راه خبرپراکنی و جوسازی کنند. امارات با این آدمها و سلاحها کوشیده است نهادهای اسلامی را مایه دردسر و برای صلح در قاره سبز خطرناک معرفی کند و چون اروپا به خودی خود آشفته و بر اثر سیل مهاجرتها و حرکت وسیع پناهجویان مختلف در سطح این قاره منطقهای ناامن و مملو از برخوردها است، در تلاش خود آنقدرها هم ناموفق نبوده است. در تبلیغات سوء اماراتیها پیرامون مجامع اسلامی، این مجامع شبکههای توطئهچینی هستند که با ایجاد ناامنی فزاینده در اروپا میخواهند در نهایت ابتکار عمل را در دست گرفته و این قاره را به بخشی از قلمروی عملیاتی خویش بیفزایند. مسألهای که البته روسها با آن مخالفند اما حکومتهای سست شده در اروپای غربی که به دنبال بهانههایی برای توجیه ضعفهای خود هستند، از آن سوءاستفاده میکنند و میگویند، اگر خللهای اداری،حکومتی و اقتصادی در کشورشان زیاد شده، به سبب توطئهچینی همین شبکههای معارضهجو است و این مسلمانان هستند که خودکفایی و امنیت اروپا را به خطر انداخته و وحدت عملیاتی آن را مخدوش ساختهاند.
«آنها» را هر چه زودتر ویران کنید!
یک بررسی ساده نشان میدهد بسیاری از افراد متهم شده به توطئهچینیهای سیاسی-اجتماعی- اقتصادی در سطح اروپا و به واقع اعضای نهادهای عملیاتی مورد اشاره امارات، اصلاً مسلمان نیستند و حتی در میان شبکههای جاسوسی تأسیس شده توسط دولت دوبی، غیرمسلمانان در اکثریتاند اما در هر حال ادعاهای اماراتیها، اروپاییهای نهچندان مطلع از امور سیاسی را فریفته و به این باور رسانده که اگر دردسری در اروپا هست، کار تشکلهای اسلامگرا است و تا آنها هستند، اروپا امنیت ندارد و هر از چندگاه مردم و بنیادهای دولتی در غرب این قاره، بهای گزافی در جریان عملیات مخربی میدهند که به این تشکلها نسبت داده شده است. امارات از بسط این اخبار دروغین دو جور بهره میبرد؛ یکی اینکه به مردم طالب صلح و آرامش در اروپای غربی این ادعای دروغین را القا میکند که تا محافل اسلامگرا و مسلمانان مبارز هستند، آنها طعم آسایش را نخواهند چشید و دوم اینکه به مردم مقیم خاورمیانه هم اینگونه وانمود میکند که دلیل اصلی ناامنیهای پایانناپذیر این منطقه نه رژیم کودککش تلآویو بلکه گروههای مقاومت و نهادهایی مثل حماس هستند که برای قطع ریشههای فاسد صهیونیسم در سرزمینهای اشغالی هرگز دست از مبارزه نمیشویند و حفظ فلسطین و قدس شریف برای آنها ارزش هرگونه جانفشانی را دارد. در تارهای تبلیغاتی تنیده شده توسط اماراتیها که یک شرکت جاسوسی مستقر در سوئیس آن را مهندسی میکند، «پاناسلامیسم» (Pan Islamism) یعنی پخش کردن ابزار و ایدههایی در خاورمیانه و بخشهایی از اروپا که نهادهای رسمی دولتی را سست و روی کار آمدن رژیمهای تندرو و مذهبگرا را در این مناطق محتملتر میسازد و در نتیجه فایده و حسنی بر آنها مترتب نیست و باید هر چه زودتر جمعآوری و ویران شوند.
قربانیان واقعی امواج اسلامستیزی
تنها افرادی که میتوانند این دروغپردازیهای آشکار علیه نهادهای اسلامی را بپذیرند و به تعمیم موج اسلامستیزی بویژه در اروپا شدت بخشند، همان طیفهای هدفگیری شده توسط حاکمان دوبی و نظایر آن هستند. افرادی که اطلاعات سیاسیشان اندک و برای تأثیرپذیری از هر اتفاق سوء مهیا هستند و به محض اینکه ناامنی و انفجار و کشتاری در اروپای غربی روی بدهد، به سادگی این ادعا را میپذیرند که این کار گروههای اسلامگرای مسلحی بوده که برای پیشبرد اهداف خود دست به هر اقدامی میزنند. دامنه دروغگوییهایی از این دست توسط شبکههای توطئهچینی اماراتی به حدی رسیده که حتی دولت لندن را که خودش مظهر بیکفایتی در سالهای اخیر بوده، تا به آن حد جسور کرده که نمایندگان هر دولت اسلامگرا را با اتخاذ بیشترین تدابیر امنیتی به گستره خاکی خویش راه بدهد و با موشکافی در امور و پیشینه آنها این باور را در اذهان زنده و نهادینه کند که مسلمانان ذاتاً دردسرساز هستند و باید از آنها پرهیز کرد. افکار بیمارگونهای از این دست سبب شد در دوره صدارت دیوید کامرون در انگلیس انواع اقدامات تضعیفکننده در قبال گروههای اسلامی صورت پذیرد و از «اخوانالمسلمین» در مصر و شاخههای فعال آن در سایر کشورها چهرهای ساخته شود که سرشار از معارضهجویی و جنگطلبی بود، حال آنکه این نهاد و محمد مرسی اسلامگرا که در سال 2012 در مصر به قدرت رسید و پست نخستوزیری را فقط به مدت یک سال و اندی حفظ کرد، خود از قربانیان پرشماری بودند که امواج اسلامستیزی مهندسی شده توسط نظایر دولت امارات آن را در سطح خاورمیانه، اروپای غربی و البته شمال آفریقا بسط داد و میوههای تلخ آن را که نسبت دادن انواع تندرویها به گروههای اسلامگرا بود، برچید.
بیتفاوتی شگفتانگیز غربیها
حاکمان دوبی با اتخاذ و اجرای این روشهای دروغپردازانه و غیراصولی مردم منطقه را نیز به این باور رساندهاند که اگر با اسلامخواهان اصیل و حقطلب سر سازش ندارند، به این خاطر است که از این گروهها جز تنش و مرگ چیزی برنمیخیزد و آنها چارهای جز سرکوب هر خیزشی ندارند که توسط این جنبشها در سطح منطقه به اجرا درمیآید و دایره شمول آن به مصر، تونس، الجزایر و لیبی هم بسط مییابد. اینها دروغهای بزرگی است که شبکههای تبلیغاتی و گروههای توطئهگر اماراتی با تأسی از اتاقهای فکری که از درون سوئیس آنها را تغذیه اطلاعاتی میکند، در سطح اروپا پخش و کشورهای فاقد عمق و مردم سادهانگار آنها را دچار التهاب مضاعف میکند و چون آبها گلآلود میشود، اماراتیها میتوانند از آنها درشتترین ماهیها را برای خود برگیرند. حتی افشای اسناد این کجرویها در سطح اروپا در متن اسنادی 78 هزار برگی که مطالعه آنها ضرورتی درجه اول دارد، دستهای امارات را در حداقل 18 کشوری که اهداف اولیه آنها بوده، کوتاه نکرده و واقعیت را بر دروغهای طراحی شده در دوبی رجحان نبخشیده و این مسأله تأسفبارترین قسمت این ماجرای تلخ است؛ ماجرایی که غرب در قبال آن یک بیتفاوتی شگفتانگیز را در پیش گرفته است.
منبع: Middle East Eye