«ایران» چرایی عصبانیت برخی طیفها از نتایج پیشبینیهای انتخاباتی را بررسی میکند
نظرسنجی ترس ندارد!
واکنشهای برخی افراد و جریانها به فرایندهای رایج افکارسنجی، نشان میدهد آنان حتی سیاستپیشه هم نیستند، بلکه مراد آنان از بازی و رقابت سیاسی، صرفاً تخریب رقیب و تمسخر فرایندها و زیرسؤال بردن ابزارهای این رقابت است.
واکنشهای برخی افراد و جریانها به فرایندهای رایج افکارسنجی، نشان میدهد آنان حتی سیاستپیشه هم نیستند، بلکه مراد آنان از بازی و رقابت سیاسی، صرفاً تخریب رقیب و تمسخر فرایندها و زیرسؤال بردن ابزارهای این رقابت است. واکنشها به نتایج یک نظرسنجی انتخاباتی از همین جنس است. به تازگی پایگاه خبری «رجانیوز» نتایج نظرسنجی یک مرکز معتبر درباره انتخابات مجلس و سنجش اقبال مردم به چهرههای سیاسی را منتشر کرد. باوجود این، برخی جریانهای سیاسی از نتایج اعلام شده بشدت برآشفته شدند و با یک جمع و تفریق پیش پا افتاده، خواستند نشان دهند که نتایج اعلام شده واقعی نیست. البته جامعه شناسان و کسانی که دستی بر آمار و نظرسنجی دارند، در این دام قرار نگرفتند. زیرا آنان بدرستی میدانستند که این نتایج، براساس چه شیوههای علمی استخراج و منتشر شده است. اما سیاست بازان، گویی کسی پاس گل به آنان داده باشد، با حرص و ولع خاصی خواستند به دروازه رقیب گل بزنند، غافل از اینکه حتی در همان لحظه هم مشخص بود که این، یک گل به خودی است، نه چیزی بیشتر از آن.
نتایج نظرسنجی چه بود؟
در این نظرسنجی، به عنوان اولین نظرسنجی انتخابات مجلس، از پاسخ دهندگان سؤال شده بود که به «لیست کدام شخصیت معتبر رأی میدهید؟» در پاسخ به این سؤال، که یک فرض را مطرح کرده بود، لیست فرضی منتسب به آیتالله رئیسی 41درصد، لیست انتخاباتی منتسب به محمدباقر قالیباف 26درصد، لیست فرضی محمدجواد ظریف23درصد، لیست محمد خاتمی 21درصد، لیست علی لاریجانی 15.7درصد و درنهایت لیست فرضی انتخاباتی حسن روحانی 15.6 درصد آرای پاسخ دهندگان را به خود اختصاص داد. این نتایج هرچند ناظر بر انتخابات پیش روی مجلس بود، اما به نوعی وزن و اعتبار سیاسی این چهرهها میان مردم را نیز مشخص میکرد. این همان چیزی بود که منتقدان دولت را خوش نیامد و نتوانستند تحمل کنند و ببینند که به رغم دو سال هجمه و تحریک رسانهای، باز اقبال مردم به رئیس دولت سیزدهم، بیشتر از دیگران یا یاران و دوستان خودشان باشد.
استدلال یکسان طیفهای مختلف حمله کنندگان
این نظرسنجیها با واکنش افرادی از جریانهای مختلف مواجه شد، اما عجیب اینکه به رغم تفاوت خاستگاه سیاسی، استدلال آنان یکسان و البته غیرعلمی و پوپولیستی بود. چراغ اول را محمدجواد آذری جهرمی، وزیر دولت روحانی روشن کرد. وی با یک جمع و تفریق ساده مدعی شد که با توجه به اینکه اعداد نمودارهای این نظرسنجی بیشتر از 100 است، پس نتایج آن نادرست است! از طیف روحانی که به جای پاسخگویی درباره ویرانیهای 8ساله، فرار به جلو را انتخاب کردهاند، چنین واکنشی عجیب نبود. عجیبتر، نوع مواجهه رسانه نزدیک به دانشگاه آزاد و یک چهره به اصطلاح علمی نزدیک به این جریان بود. پرویز امینی هم درست از شیوه آذری جهرمی استفاده کرد و بعد از یک جمع و تفریق ساده، مدعی شد چون اگر اعداد نظرسنجی را جمع کنیم بیشتر از 100 میشود، پس همه عقلانیت این جریان هم همین طوری است!
واقعیت علمی نظرسنجی چه بود؟
همانطور که اشاره شد، جامعه شناسان و کسانی که دستی در نظرسنجی دارند، واقعبینانه با مسأله روبهرو شده و اساساً از بهکاربردن استدلالهای امثال آذری جهرمی اعتدالی و پرویز امینی اصولگرا، خودداری کردند. زیرا همانطور که «رجانیوز» گزارش داد، «در این نظرسنجی از مصاحبهشوندگان این سؤال پرسیده شده که آیا در صورت ارائه لیست از سوی شخصیتهای مختلف، به وی رأی خواهند داد یا خیر. در این نظرسنجی و سؤال مطرح شده، پاسخ برای مخاطبان دارای انعطاف بوده و فقط یک جواب محدود درنظر گرفته نشدهاست. یعنی پاسخدهندگان میتوانند چند گزینه را انتخاب کرده و مثلاً علاوه بر فرد الف، فرد ب را نیز به عنوان جواب انتخاب کنند. فلذا در این نظرسنجی، جامعه مخاطبین همین سؤال را دقیقاً با همین چهارچوب قید شده، پاسخ دادهاند. اینکه مثلاً ۴۱ درصد از پاسخگویان به لیست انتخاباتی رئیسی، ۲۱ درصد خاتمی و حدود ۱۵/۶ درصد نیز روحانی را انتخاب کرده و به آن رأی دادهاند به این معناست که افراد ممکن است هم لیست خاتمی و هم لیست روحانی را انتخاب کرده باشند. پر واضح است که مجموع چنین ارقامی، از لحاظ ریاضی برابر ۱۰۰ نخواهد شد و تنها برای مقایسه اقبال مردمی به لیستهای احتمالی منتسب به شخصیتهای مختلف قابل استناد است.»
علت اصلی مخالف خوانیها
هرچند شبهه ایجاد شده از سوی این طیفها، حول نتایج نظرسنجی بود، اما واقعیت این است که آنان نه از اعداد، بلکه از واقعیتهای سیاسی و اجتماعی که اعداد به آنها ارجاع میداد، عصبانی و برآشفته شدند. به عبارت دیگر، این نظرسنجی، آن هم از سوی یک نهاد علمی معتبر، نشان داد که پس از دو سال فعالیت رسانهای تخریبی همه جانبه علیه دولت، باز هم به لحاظ سیاسی و اجتماعی، محبوبیت آیتالله رئیسی بیشتر از سایر چهرههای سیاسی است. طبعاً این واقعیت، برای کسانی که بواسطه انتساب به چهرههایی چون حسن روحانی خود را برای حضور در رقابتهای انتخاباتی آماده کردهاند، خوشایند نیست. پس چه راهی بهتر از این نوع سیاست بازی ها. از این رو، به این جریانهای سیاسی توصیه میشود به جای تلاش برای تخریب دولت، نخست اینکه نسبت به عملکرد گذشته خود پاسخگو باشند و در مرحله بعد، برنامههای ایجابی خود را برای مردم مطرح کنند. تلاش برای سوارشدن بر موج تخریبی که خود به راه میاندازند، هرچه باشد، یک کار سیاسی نیست. هرچند، نتایج همین نظرسنجی هم نشان داده است که این تخریبها نیز بیاثر بوده و جایگاه سیاسی دولت نسبت به دیگران، از اولویت بهتری برخوردار است.