فرمانده نظامیان امریکایی در منطقه با یک ناوشکن مجهز به سامانه ضدموشک از تنگه هرمز عبور کرد

ترس معنادار فرمانده ارشد «سنتکام»

روز گذشته وقتی «مایکل کوریلا» فرمانده سازمان تروریستی «سنتکام» برای ملاقات با فرماندهان نظامی کشورهای عربی منطقه از جمله امارات و بحرین راهی آب‌های خلیج فارس شد، ناظران خود را با ناوشکنی مواجه دیدند که به سامانه ضد موشک‌های هدایت‌پذیر مجهز شده بود؛ اقدامی که نشان می‌داد شرایط برای مقام‌های امریکایی ایجاب کرده تا هر آنچه در چنته دارند، بیرون بیاورند تا از یک سو از امنیت خود که دیگر در متزلزل‌ترین وضعیت قرار گرفته محافظت کنند و از سوی دیگر تحولات پرشتاب جاری زیر سایه ائتلاف‌های فزاینده ایران و متحدانش را بار دیگر تحت‌الشعاع سیاست‌های مداخله جویانه خود قرار دهند.
وضعیت جاری در آب‌های جنوبی کشور که متأثر از راهبرد نافرجام ایالات متحده در قبال سیاست خاورمیانه‌ای‌اش شکل گرفته در هفته‌ها و ماه‌های اخیر با چند تحول همراه بوده است؛ تحولاتی که نشان داده امریکا و همپیمانان عربی‌اش نسبت به دغدغه‌های امنیتی شان در منطقه، دیگر موضع یکدستی ندارند. نمونه روشن آن مانع تراشی‌های واشنگتن و سنگ‌اندازی طیف تندروهای این کشور است که مجموعه تلاش‌ها و تحرکاتشان به موازات مناسبات رو به ارتقای ایرانی- عربی تشدید شده و آن گونه که به نظر می‌آید تلاش می‌شود این تحرکات با فضاسازی‌های امنیتی از طریق اعزام نیروهای جدید نظامی و مانور نظامی فرماندهان، به اوج رسانده و در عین حال پیچیده‌تر شود. اعلام اخیر ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده مبنی بر اینکه وزارت دفاع این کشور یک گروه ضربت دریایی را به همراه یگانی از تفنگداران دریایی امریکا راهی خلیج فارس می‌کند، در این راستا باید مورد توجه قرار داد.

نفوذ رو به افول
یک دلیل اینکه چرا امریکا به رغم راهبرد بلندمدت خود مبنی بر کاهش توش و توان نظامی‌اش در خاورمیانه، همچنان از فرستادن نیرو و تجیهزات نظامی بیشتر به این حوزه سخن به میان می‌آورد، زیر سایه تحولات جدی و اثربخش در جغرافیای سیاسی منطقه است که در قالب آن، نه تنها از نفوذ این کشور در خلیج فارس و مناسبات آن کاسته خواهد شد، بلکه می‌تواند در امتداد خود فراهم‌کننده مقدمات شکل‌گیری یک مجموعه همکاری امنیتی و اقتصادی در منطقه با نقش آفرینی جمهوری اسلامی باشد؛ وضعیتی که نتیجه ملموس آن در تزلزل موقعیت نیروها و پایگاه‌های نظامی امریکا در نقاط مختلف منطقه پدیدار شده است؛ چنان‌که تصور نمی‌رفت مسئول بلندپایه ناوگان نظامی امریکایی، تحت شدیدترین تدابیر دفاعی و امنیتی راهی منطقه شود؛ امری که زیر سایه اقتدار دریایی ایران شکل گرفته که در عرصه‌های متعددی همچون برگزاری رزمایش مشترک در منطقه امریکای لاتین به مثابه حیاط خلوت امریکا و پیمایش تاریخی ناوگروه 86 نداجا دور کره زمین تجلی یافته است و از قابل اتکا بودن نیروی دریایی ایران به عنوان یک نیروی مقتدر امنیت‌ساز حکایت می‌کند. این اقتدار عامل مهمی در افزودن بر اعتماد به نفس کشورهای منطقه‌ در مقابل مدعیان فرامنطقه‌ای خواهد بود و بنیانی برای همکاری‌های بیشتر و گسترده‌تر بنا خواهد کرد.

 نگرانی از ائتلاف‌های درون منطقه ای
تضعیف نفوذ و موقعیت نظامیان مستقر امریکایی در آب‌های خلیج فارس تنها متغیری نیست که واشنگتن را به گرفتن تصمیمات شتابزده در آب‌های جنوبی کشور وادار کرده است. وقتی این کشور تصمیم خود برای خروج نیروهایش از افغانستان را به اجرا گذاشت و به این ترتیب خشت اول از راهبرد بلندمدت خود در قبال منطقه را برداشت، تصور نمی‌کرد که کشورهای منطقه برای جبران جالی خالی‌اش به ایده همکاری درون منطقه‌ای روی خوش نشان دهند. بویژه ماجرای جنگ اوکراین و عدم مداخله مستقیم امریکا و متحدان غربی‌اش در کمک به «کی یف» در مواجهه با روسیه و همچنین شکست‌هایی که در قبال تأمین امنیت منابع نفتی در پی وقوع این جنگ از خود نشان دادند، فضایی را شکل داد که به تدریج امکانی را برای تقویت ائتلاف‌های بزرگ با حضور چین و روسیه و کشورهای آسیای میانه و ترغیب کشورهای عربی به این ائتلاف‌های در حال شکل‌گیری فراهم کرده است. این همکاری‌های اقتصادی و یافتن مبادلات با ارزهای غیر دلاری می‌تواند عاملی باشد که به تدریج سیطره منطقه‌ای امریکا را کاهش دهد. در همین راستا نزدیکی تجاری - اقتصادی- مالی کشورهای خاورمیانه، چین، روسیه و کشورهای آسیای میانه و درخواست پیوستن به کشورهای «بریکس» شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی به معنای دورتر شدن از ائتلاف امریکایی است که اسباب نگرانی بیش از پیش این کشور را فراهم کرده است.

اقدام قابل پیش‌بینی
بسیج نظامی امریکا برای بازگرداندن کشورهای منطقه به زیر چتر حمایت خود امری دور از انتظار نبود. اما این در حالی است که به نظر می‌رسد روند چندجانبه گرایانه‌ای که از سوی بازیگران منطقه عربی و آسیایی آغاز شده، تکروی امریکا در بازی‌های سیاست بین‌الملل را با دست‌انداز جدی مواجه کرده است. به این مفهوم که دیگر این امریکا نیست که تعیین کننده معادلات منطقه است و دوری و نزدیکی کشورها دیگر تابعی از قهر و دوستی واشنگتن نیست.
بنابراین به نظر می‌رسد اهدافی که واشنگتن در هفته‌های اخیر در رابطه با آرایش نظامی خود در خلیج فارس گرفته است، در پیوند مستقیم با تحکیم روابط کشورهای منطقه با چین و چند روز بعد از دیدار وزیران خارجه کشورهای عضو شورای همکاری با وزیر خارجه روسیه باشد. این همان وضعیتی است که رسانه صهیونیستی «تایمز اسرائیل» پیشتر به آن اشاره داشته است مبنی بر اینکه «ایران در حال ساخت یک خاورمیانه جدید است و امریکا نگرانی بالایی از محور در حال ظهور در منطقه خاورمیانه میان ایران، چین، روسیه و عربستان سعودی دارد.»
تحلیلی که روزنامه فرامنطقه‌ای «رأی الیوم» نیز این‌طور آن را مورد توجه قرار داد که رژیم اسرائیلی، با یک طوفان بی‌سابقه برای جنگ چند جبهه‌ای با ایران، حزب‌الله و جنبش حماس مواجه شده است.
از این رو وضعیت منطقه‌ای و بین‌المللی آن‌طور که رسانه‌های صهیونیستی همچون «هاآرتص» بارها درباره آن معترف شده این گونه است که «وضعیت منطقه‌ای و بین‌المللی اسرائیل نمی‌تواند بدتر از این باشد. تل‌آویو به‌جای تلاش و تمرکز روی تبدیل توافق‌های عادی‌سازی روابط به بستری برای تغییر شکل خاورمیانه و جایگاه اسرائیل در آن، امارات، بحرین و مغرب را در موقعیتی قرار داد که نمی‌توانند از آن دفاع یا حمایت کنند. امری که درباره مصر و اردن نیز صدق می‌کند و پیشتر آنها را مجبور کرد که روابط خود را با تل‌آویو کم کنند.»