شن بادهای ۲۵۰ روزه در پهناورترین استان کشور
غبار هیرمند در سینه مردم سیستان
شیما جهانبخش
روزنامهنگار
این روزها صدای سرفههای ممتد شاید تنها نشانه زندگی در سیستان و بلوچستان است. اغلب روزها باد روی زمینهای خشک و خاکهای تشنه شدت میگیرد، طوفان شروع میشود، گرد وخاک آسمان را تیره و تار میکند، خانهها در شن مدفون میشوند و گردوخاک ته ماندههای زندگی را میبلعد. در هیرمند و زهک خیلیها به سل مبتلا شدهاند خیلیها هم از دیار آبا و اجدادیشان حاشیهنشین شهرهای دیگر شدهاند. این قصه مردمی است که خشکسالی جان را به لبشان رسانده اما صدایشان جایی شنیده نمیشود.
«حکایت ما هم شده قصه هزار و یک شب، هنوز زخم قبلی خوب نشده زخم دیگری میخوریم اما چه کنیم که پایبند این آب و خاک شدهایم. جوانهایمان که دست و پای رفتن داشتهاند عطای اینجا را به لقایش بخشیدهاند و راهی دیار غربت شدهاند و ما هم که توان رفتن نداریم اینجا ماندهایم تا بمیریم. بیشتر از 20 سال است که بیآبی هر روز آوار جدیدی بر سرمان میریزد. تالاب خشک شده، کارمان را از دست دادهایم، آب نداریم، نان نداریم، خانههایمان زیر خروارها خاک مدفون شده و حتی از یک نفس هم محروم شدهایم. تنها چیزی که اینجا زیاد است شنهای داغ است که راه نفسمان را بسته!
اینها حرفهای رضاست که بیشتر از 70 سال دارد و هم روزهای پرآبی هیرمند را دیده و هم خشکسالی و طوفانهای شن را؛ قبلاً اینطوری نبود بادهای 120 روزه که شروع میشد خوشحال بودیم چون هوا خنکتر میشد و کشاورزی رونق میگرفت، اما حالا باد که شروع میشود گرد گرفتاری روی شهر میریزد.
همین پارسال بود که مهلا دختر 12 ساله همسایه مریض شد. اول فکر میکردیم که گرد و خاک گلویش را زخم کرده و چند روزی که شربت بخورد سرفههایش قطع میشود اما نشد هر روز بدتر و بدتر شد. دست پدرش خالی بود اما با هم کمک کردیم و بچه را بردیم بیمارستان. کاش نمیبردیم! میدانید آنجا به ما چه گفتند؟ بچه سل گرفته و خیلی هم دیر مراجعه کردهایم دیگر بقیهاش هم که معلوم است.
صدایش میلرزد اما غرور مردانهاش نمیگذارد گریه کند: بچههای من از روستا رفتهاند و در مشهد زندگی میکنند اما من نمیتوانم بروم در این سن و سال که نمیشود سربار اولاد شد. روزگاری خودم گله بزرگی داشتم و چند خانواده از قِبلام نان میخوردند اما حالا چه؟
مگر ما چه میخواهیم جز یک نفس راحت. هر مسئولی که میآید قولی میدهد اما هیچ تغییری ایجاد نمیشود. درست است خشکسالی که دست مسئولان نیست و جلو بد را هم نمیشود گرفت اما یعنی نباید فکری به حال مردم این نواحی بکنند!
هر چند که مردم سیستان به اجبار هوای آلوده و طوفانهای شن و ماسه را تحمل میکنند و با آن خو گرفتهاند اما چند روزی است که طوفان با سرعت ۱۱۲ کیلومتر میزان ذرات معلق در هوای این منطقه را به شدت افزایش داده و با اعلام وضعیت بنفش تمام ادارات شهرستانهای هیرمند، زابل، زهک، نیمروز و هامون تعطیل شدهاند. خیلیها خشکسالی را مقصر اصلی این شرایط میدانند اما اغلب کارشناسان نبود دولتی مقتدر در افغانستان، ساخت سدهای مختلف مانند کجکی و کمال خان روی هیرمند مبنی بر انحراف آب، نصب و بکارگیری انواع پمپ در مسیر رودخانه هیرمند جهت کشاورزی توسط کشاورزان افغان از یک سو؛ کاهش نزولات جوی و قهر طبیعت را دلیل اصلی حال و روز این روزهای سیستان و بلوچستان عنوان میکنند.
«داریوشگلعلیزاده» رئیس مرکزملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست در گفتوگو با «ایران» در این خصوص میگوید: افزایش حدی (پدیدههای هواشناسی که به شکل نادر اتفاق میافتند مانند گستردگی سیل که در چالوس داشتیم)، مخاطراتی مانند گردوغبار و طوفانهای شن در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی و افزایش ریزگردها از تبعات تغییر اقلیم است که در سیستان و بلوچستان به شدت با آن مواجه شدهایم.
وی با تأکید بر اینکه منشأ اصلی طوفانهای گردوغبار خارجی بوده و از کانونهای بیابانی فرامرزی به سمت کشور ما وارد میشود، ادامه میدهد: درچند روز گذشته برای چندمین بار در سالجاری شاهد هجوم ریزگردها به استانهای غربی و مرکزی بودیم که بهدلیل رسیدن وضعیت هوا در استانهای مرکزی و قم به وضعیت بنفش مسئولان ناچار به تعطیلی ادارهها شدند اما تا کی میتوانیم با این شرایط ادامه دهیم. وقت آن رسیده که بپذیریم تغییرات اقلیمی اجتنابناپذیر است و سعی کنیم برنامههای خود را متناسب با پیامدهای آن نوشته و یا تغییر دهیم و تابآوری کشور را در مقابله با پیامدهای تغییر اقلیم افزایش دهیم.
رئیس مرکزملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست میافزاید: البته این طوفانها با منشأ خارجی میتوانست مانند سال گذشته که در اردیبهشت ماه تهران و البرز را بارها به تعطیلی کشاند، وضعیت بدتری را رقم بزند که به لطف بارشهای مساعد پیش از عید و تقویت پوششهای گیاهی این وضعیت بهوجود نیامد. هر چند راهکار نهایی برای کنترل گردوغبار با منشأ خارجی نیاز به دیپلماسی خارجی دارد اما میتوانیم با همافزایی برنامههای داخلی خودمان مانند برنامه هفتم توسعه و یا مدیریت منابع آب و تخصیص حقابه اکوسیستم در این راه کمک بزرگی داشته باشیم.
گلعلیزاده تأکید میکند: وزارت امور خارجه برای رفع این مشکل از طریق دیپلماسی گامهای خوبی برداشته به گونهای که در شهریور ماه نیز قرار است نشستی با حضور کشورهای درگیر در منطقه داشته باشیم که امیدواریم دستاوردهای بزرگی برای مهار و کنترل کانونهای خارجی گردوغبار داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه برنامه هفتم توسعه میتواند گام بلندی برای کاهش مخاطرات زیست محیطی از جمله گرد وغبار بردارد، تصریح میکند: متأسفانه دربرنامه هفتم نگاه کمرنگی به این مبحث شده و انتظار داریم در روند تصویب نهایی، بخشهای مرتبط با مصرف بهینه آب، انرژی، تغییر الگوی کشت و حقابههای زیست محیطی با اصلاحاتی مواجه شود. در برخی مناطق که خشکسالی شدید به وقوع پیوسته است، شاید با مدیریت منابع آب هم نتوان کاری انجام داد. اما در هامون شرایط متفاوت است و بر این اساس میتوان با یک مدیریت برد- برد و رعایت حسن همجواری بین دو کشور، این تالاب را حفظ کرد، چون احیا و حفاظت از این پهنه آبی هم برای ایران و هم برای افغانستان مفید است.
می توانیم زندگی را برگردانیم
«رضا دهمرده»، عضو هیأت علمی گروه محیط زیست دانشگاه زابل هم وضعیت برخی نواحی استان را به مثابه بیماری که در کما به سر میبرد و باید به آن شوک الکتریکی وارد کرد میداند و میگوید: شرایط خاص است و فعلاً باید کارهای سریع را انجام دهیم. اجرای طرحهای بلندمدت برای بعد است.
وی تنها راهکار کوتاه مدت را تأمین حقابه هیرمند عنوان کرده و میافزاید: در حال حاضر مردم آب برای خوردن ندارند. باتوجه به وزش بادهای 120 روزه و گرمای هوا و تبخیر سالانه بیش از 4 متر از آبهای سطحی در زابل، مهرماه ذخیره آبی چاه نیمهها هم به اتمام میرسد و دیگر همین آب کم هم تمام میشود.
این عضو هیأت علمی گروه محیط زیست دانشگاه زابل در ادامه با انتقاد از کم توجهی به برخی نقاط محروم میگوید: اگر به سیستان و بلوچستان توجه نکنیم باید کل کشور تاوان آن را بدهد. وقتی غلظت هوای تهران به 300 میکروگرم بر مترمکعب میرسد، ستاد مدیریت بحران برای چند روز تعطیلی اعلام میکند اما غلظت ذرات معلق در هوای این منطقه به یکهزار میکروگرم بر متر مکعب میرسد و همچنان خبری از تعطیلی نیست!
می گویند بادهای 120 روزه اما شرایط به قدری حاد شده که این بادها به 250 روز رسیدهاند و ازاین 250 روز حداقل بیش از 100 روز غلظت گردوغبار بالاتر از استاندارد جهانی است. هنوز تصویر واقعی از مهاجرت در سیستان و بلوچستان مشخص نشده است در حالی که اغلب جوانها مهاجرت کردهاند و مردمی که ماندهاند، امکانی برای رفتن ندارند.
فرصتی برای طرح های بلند مدت نیست
«محسن حیدری»، مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان هم دراین خصوص میگوید: تصور طوفان 126 کیلومتری شاید برای خیلیها ترسناک باشد اما مردم صبور با این شرایط خو گرفتهاند. البته نه اینکه راضی باشند اما چارهای ندارند.
وی ادامه میدهد: در سالهای گذشته این طوفانها از اوایل اردیبهشت شروع میشد و تا اواخر شهریور ماه ادامه داشت اما حالا شرایط فرق کرده و این وضعیت حتی تا پاییز هم ادامه دارد. طوفان که شروع میشود دیگر هیچ چیز جلودارش نیست و دید افقی در اغلب شهرهای منطقه سیستان به شدت کاهش مییابد. در گذشته بارها درباره وقوع این وضعیت هشدار داده شده بود اما کم توجهیها منجر به چنین وضعیتی شده است. الان دیگر زمان اجرای طرحهای بلندمدت به پایان رسیده است.
وی هشدار داد: اگر به موضوع در سطح ملی رسیدگی نشود بزودی تبعات این وضعیت دامان کل کشور را خواهد گرفت. در حال حاضر گردوغبار و دیگر معضلات اقلیمی باعث مهاجرت بسیاری به شهرها شده است. در واقع این مهاجرتها استانهای دیگر را هم درگیر معضلاتی مانند حاشیهنشینی و... خواهد کرد. اگر حقابه محیط زیستی هامون تأمین نشود، علاوه بر اینکه به تنوع زیستی تالاب بینالمللی آسیب وارد میشود، گردوغبار برخاسته از بستر خشک تالاب نه تنها ایران بلکه کشورهای منطقه و خود افغانستان را هم تحت تأثیر قرار میدهد. پس همه باید دست به کار شویم تا کل کشور تاوان این کم کاریها را ندهند.
بــــرش
هر چند که مردم این منطقه به اجبار هوای آلوده و طوفانهای شن و ماسه را تحمل میکنند و با آن خو گرفتهاند اما چند روزیست که طوفان با سرعت ۱۱۲ کیلومتر میزان ذرات معلق در هوای این منطقه را به شدت افزایش داده وبا اعلام وضعیت بنفش تمام ادارات شهرستان های هیرمند، زابل، زهک، نیمروز و هامون تعطیل شده اند