جنگ سخت: جان جنگ نرم: روان
الهام عابدینی
پژوهشگر روابط بینالملل
رئیس جمهور کشورمان هفته گذشته به سه کشور آفریقایی زیمبابوه، کنیا و اوگاندا سفر کرد. یکی از جالبترین نکات این سفر برای من، حفظ بافت بومی و اختصاصی آن کشورها در آیین استقبالشان بود. به طوری که حتی اگر نمیدانستید این تصاویر برای کدام کشور است، بسرعت از روی نشانههایی مثل لباسهای سنتی استقبالکنندگان و رقص بومیشان میشد حدس زد. همچنین رئیس جمهور زیمبابوه در اقدامی جالب شالی به رنگ پرچم کشورشان دور گردن خود انداخته بود.
معمولاً در جلسات و نشستهای بینالمللی، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، برخی کشورهای آفریقایی و همچنین برخی کشورهای جنوب شرق آسیا مانند هند و اندونزی با لباسهای بومی خود حاضر میشوند. به یاد دارم در یکی از همایشهای بینالمللی جوان سیاهپوستی دستبند خاصی به دست داشت و وقتی به او گفتم چه دستبند جالبی و آیا معنای خاصی دارد، برایم توضیح داد که این دستبند چه تاریخچه و معنایی در نیجریه دارد و همین کار ساده او باعث شده بود بسیاری در آن مراسم درباره دستبند و نیجریه بپرسند. این جوان به معنای واقعی کلمه سفیر کشور خود بود.
چند روز قبل یکی از افرادی که امسال سعادت تشرف به خانه خدا را یافته بود، تصویری منتشر کرد که در آن برخی کاروانها با لباس متحدالشکل بومی کشور خودشان در آیین حج حاضر بودند. این تصاویر که بیانگر اتحاد در عین تکثر و تنوع بود، به فضا حال و هوای منحصر به فردی بخشیده بود.
با گذشت زمان و همهگیری رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی، جهانی شدن در معنای یکدستی فرهنگی روز به روز بیشتر میشود. تصویری که عموم مردم دنیا از لباس، غذا، چیدمان منزل و حتی شکل ساختمانسازی دارند تقریباً یکسان است. این موضوع شاید در ظاهر به همگرایی مردم دنیا کمک کند اما در واقع با نابودی خرده فرهنگها، رواداری را هم کم میکند. اینطور میشود که اگر امروز در خیابانهای تهران فردی را با لباس بومی خود ببینیم یا حتی فردی با لهجه صحبت کند، تا حدی عجیب و شاید حتی نامقبول به نظر میرسد.
هرچند فرایند جهانی شدن اجتناب ناپذیر است و البته مزایای زیادی هم دارد، میتوان با ارج نهادن به خرده فرهنگهای بومی از نابودی آنان و به کناره بردن اقلیتهای قومی و فرهنگی جلوگیری کرد.
روزی ابزار جنگ، سلاح بود و جان میگرفت اما امروز ابزار جنگ بیش از همه رسانه است و روح بشریت را نشانه رفته است.