به بهانه نمایش «اسماء» در اولین جشنواره فیلم «حوا»

و خدا «اسماء» را به آدمی آموخت

مصطفی آقامحمدلو
کارگردان فیلم کوتاه «اسماء»


فرمود: من چیزی می‌­دانم که شما نمی‌­دانید و آنگاه «اسماء» را به آدمی آموخت. مگر نه آن­که اسم، می­‌تواند تذکر امکان اتصال رحم متعالی بشر، به آسمان باشد؟ و مگر نه آن­که می­‌توان مسمای این اسم متعالی را در آیینه صفات جمالی او، یعنی «زن» جست وجو کرد؟ ما زن را در عقبه خطوط نبرد با داعش، زیر خمپاره‌های سوزان نینوا و در گرداب خون حلب و دمشق، چنان یافتیم که پیش از آن، در حصر آبادان و کوهستان‌های غرب، در خروش انقلاب و در حوض خون رخت‌شویخانه‌­های عقبه جبهه­‌ها دیده و خوانده بودیم.
در کشاکش ره­‌گم­شدگی‌های امروز و غلبه وهم بزرگی به نام «زن مدرن» با تمام هیاهو و زرق و برق و سرخاب و سفیدآبش، خوب که نگاه می­‌کنی، در پس پیاده­‌راه­‌های نیمه‌عریان شهر و از میان فریادهای مستانه زندگی و آزادی، گویی رحم­‌های پاکی چون بی‌­بی­ مریم، کردستانی، آشتیانی، حاجی­‌شاه، آذرمی، جوشی، کمایی، کاظم­‌زاده، پورانوری، هاشمی، نوری و هفت هزار شهیده راه تمدن 57، فرزندان رعنایی را در دامن «زن جهادی انقلابی» سبز ساخته‌­اند و این بازتولید اَبَرانسان الهی، چیزی جز، بزرگ­ترین دستاورد چهار دهه اخیر نبوده است.
«اسماء» روایتی از این تکثیر انقلابی و الهی، در آنسوی مرزهاست. جایی در زیر آوار­های سنگین جنگ سوریه، زنی بزرگ از زیر خاکستر تکفیر و توحش، زندگی می­‌سازد. نگارنده، این اثر را به عنوان تحفه­‌ای ناچیز، به آستان مادر مقاومت، حضرت زینب سلام­‌الله­‌علیها تقدیم می­‌کند. در پایان به خویشتن خویش، یادآوری کنیم که سینما، زمانی دروازه بهشت است که ابزاری برای احیای نفس باشد؛ چنان­که فرموده‌اند، هر کس یک نفس را احیا کند، گویی همه دنیا را زنده ساخته است و از سوی دیگر، محصول تولید شده توسط فیلمساز، تیری رها شده از چله کمان است و عاقبت­‌اش مصداق آیه شریفه «ما رمیت إذ رمیت و لکنّ الله رمی ....»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و بیست و نه
 - شماره هشت هزار و دویست و بیست و نه - ۲۰ تیر ۱۴۰۲