«ایران» از ناتوانی جریان حامی دولت قبل در حمله به دستاوردهای دولت سیزدهم گزارش می‌دهد

تئوری‌های ناآرامی!

تئوریسین اصلاحات بار دیگر تئوری تکراری خود مبنی بر «انفعال» را بازخوانی کرد

تئوریسین اصلاحات بار دیگر تئوری تکراری خود مبنی بر «انفعال» را بازخوانی کرد. روز گذشته گفت‌و‌گویی از سعید حجاریان در روزنامه اعتماد منتشر شد که جز پیام یأس برای بدنه اجتماعی، ناتوانی از کنش سیاسی و امتناع تأثیرگذاری کنشگران اصلاح‌طلب بر عرصه عمومی معنای دیگری نداشت. با این همه، «مغز متفکر» جریان اصلاحات، به جای نگریستن در آینه و دقت در این مسأله که براستی دلیل عبور مردم از این جریان سیاسی چیست، راهکاری محیرالعقول پیشنهاد کرد: استعفای دولت سیزدهم!
پیشنهاد استعفا، در واپسین فراز این گفت‌و‌گو، درحالی مطرح شد که در دیگر بخش‌ها بر این حقیقت اذعان شده است که جریان اصلاحات، نه بدیلی برای شرایط موجود دارد، نه طرحی برای در میان گذاشتن با مردم و نه اقبالی در جامعه. بنابراین؛ ایده استعفا چیزی جز ایده ناآرامی در کشور نیست. البته حجاریان صرفاً به بیان این کلیات اکتفا کرد که اصلاح‌طلبان برای اداره کشور برنامه دارند که به نظر می‌رسد منظور از این برنامه، کارنامه تماماً شکست خورده این جریان در حمایت تمام قد از دولت قبل است؛ کارنامه‌ای که به‌غیر از یک دهه رشد اقتصادی نزدیک به صفر، انفعال در سیاست خارجی و بدتر کردن وضع معیشت و سفره مردم، دستاورد بهتری نداشت.
 
پیش‌دستی برای توجیه شکست‌ بعدی
به نظر می‌رسد مطالب طرح شده در این گفت‌و‌گو را می‌بایست همچنان پس لرزه‌های شکست سنگین در دو انتخابات گذشته ارزیابی کرد و درعین حال، به نظر می‌رسد این گفت‌و‌گو، نوعی نظریه پردازی پیش دستانه برای توجیه شکست در انتخابات پیش رو هم باشد. چنانکه عنوان این مصاحبه نیز «اصلاحات و شش احتمال» بود. به این معنی که نه تنها هیچ جا از برنامه و طرح و ایده اصلاح‌طلبان سخنی به میان نیامده بود، بلکه صرفاً به قضا و قدر ارجاع شده بود که اگر چنین شود، سرنوشت اصلاح‌طلبان هم چنان خواهد شد. از این رو، حال که این مصاحبه، هیچ ایده ایجابی برای عرصه سیاسی کشور مطرح نکرد، سؤال مهم می‌تواند این باشد که اساساً چرا منتشر شده است و در این انتشار، چه هدفی دنبال می‌شود؟ به‌نظر می‌رسد این مصاحبه را باید نوعی ترمیم روانی برای اصلاح‌طلبان و نیز تکرار کلیشه‌ «اصلاحات نمرده است»، ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، اگر یک جریان سیاسی از سوی مردم پس زده شده است، دست‌کم با این قسم تلاش‌ها می‌تواند اعلام حیات کرده و خودی نشان بدهد.

نادیده گرفتن کارنامه اصلاح‌طلبان
حجاریان در این مصاحبه، هرچند اذعان کرده است که طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان در «اغما» به سر می‌برند، اما ادعای دیگری هم مطرح کرد که نشان می‌دهد تلاشی عامدانه برای سرپوش گذاشتن بر کارنامه این طیف سیاسی در جریان است. وی گفته است که اصلاح‌طلبان «دست‌کم طرح‌ها و تئوری‌هایی برای اداره بهتر کشور دارند!» این ادعا درحالی مطرح شده است که امروز تنها دو سال از پایان کار دولت یازدهم و دوازدهم، سپری شده است؛ دولتی که تماماً تلاش کرد ایده‌های اصلاح‌طلبان را با حضور چهره‌های اصلاح‌طلب دنبال کند. اما حاصل این به اصطلاح تلاش‌ها، جز شکست تمام عیار در سیاست خارجی از جمله در برجام، رشد اقتصادی صفر درصد در طول یک دهه، مرگ روزانه 700 نفر به دلیل کرونا، افزایش تورم و ناامیدی مردم از نهاد دولت نبود. به عبارت دیگر، مجموعه این شرایط، به حس بی‌دولتی در مردم منجر شده است که اساساً احیای حس وجود دولت در کشور و کارآمدی آن، به همین دلیل به عنوان یکی از دستورکارهای دولت سیزدهم تعریف شده است. از این رو می‌توان بخش زیادی از آنچه امروز مردم در حال تجربه آن هستند و دولت سیزدهم درحال آواربرداری از آن است، حاصل همین طرح‌ها و تئوری‌های ادعایی است. کمترین انتظار از این طیف سیاسی و حجاریان این است که دست‌کم مسئولیت پیامدهای طرح‌ها و تئوری‌های خود را بپذیرند، نه اینکه تلاش کنند باز هم خسارت‌ها و فشارهای بیشتری به کشور و مردم وارد کنند.

یک نمونه از دموکراسی اصلاح‌طلبانه!
حجاریان در بخش دیگری از این گفت‌و‌گو، نکته‌ای را مطرح کرده که به نظر می‌رسد بیش از هر چیز روی فراموشی افکارعمومی حساب باز کرده است! وی گفته که اصلاح‌طلبان «سرکوبگر نیستند و میل به خشونت ندارند.» این درحالی است که هنوز ادبیات دولت قبل درباره منتقدان و مخالفان در یادها مانده است! گذشته از اینکه به اذعان دوست و آشنای دولت قبل، بدنه اصلی دولت به اصطلاح اعتدال را امنیتی‌ها و همکاران سابقاً امنیتی حجاریان تشکیل می‌دادند؛ نیروهایی که سابقه امنیتی‌شان بر توانایی‌های مدیریتی‌شان می‌چربید.
 
حمله به دولتی که پای کار است
وقتی به فراز پایانی این گفت‌و‌گو نگاه می‌کنیم، یعنی دقیقاً جایی که به دولت مردمی آیت‌الله رئیسی اشاره دارد، می‌توان یک هدف ضمنی از تنظیم و انتشار این مصاحبه را فهمید. حجاریان در این بخش از مصاحبه، پیشنهاد استعفای دولت را مطرح می‌کند و همه دستاوردها، اقدامات و تلاش‌های آن را زیر سؤال می‌برد. البته این شیوه همیشگی این طیف سیاسی است که به جای اثبات خود، سعی در حذف رقیب یا زیرسؤال بردن آن را دارد. باوجود این، به نظر می‌رسد طرح این مسأله، خود نوعی واکنش ناشی از ترس و استیصال است. زیرا به رغم آوارهای سنگین و مشکلات عدیده‌ای که دولت محبوب اصلاح‌طلبان برای دولت سیزدهم بر جای گذاشت، اما دولت آیت‌الله رئیسی همه توش و توان خود را برای حل این مسائل و برداشتن موانع از پیش پای پیشرفت ملت ایران به کار برده است. گشودن راه‌های تازه دیپلماسی در آسیا، منطقه و ائتلاف‌های بین‌المللی، احیای روابط با عربستان و شکل دادن به نظم جدید منطقه‌ای بدون دخالت امریکا، آزادسازی دارایی‌های بلوکه شده ایران، فروش نفت بیش از دوره دولت محبوب حجاریان، ادامه مذاکرات رفع تحریم‌ها از موضع قدرت و اتمام طرح‌هایی که 15 تا 20 سال از آغاز آن می‌گذشت، تنها بخشی از اقدامات و تلاش‌های دولت سیزدهم در مدت دو سال گذشته است. طبیعی است که این تلاش‌ها صرفاً با تکیه بر توان داخلی اتفاق افتاده است؛ همان توانی که دولت گذشته چشم خود را بر آن بسته بود. باوجود این، به نظر می‌رسد این دستاوردها به مذاق برخی خوش نمی‌آید. زیرا این عده درمی‌یابند که این اقدامات، بیش از هرچیز ناتوانی و عجز آنان در پیشگاه ملت را بیش از پیش روشن خواهد کرد. از این رو به جای اینکه از گذشته درس بگیرند، یا با مردم صادق باشند یا حتی اینکه ایده جدیدی را مطرح کنند، صرفاً دولت مستقر را مورد حمله قرار می‌دهند.
 
پوپولیست، شعارمحور و ناتوان
حجاریان و همفکران او به جای پذیرش این واقعیت که دیپلماسی اقتدار دولت آیت‌الله رئیسی عملاً شکست رویکرد غربگرایانه آنان را نشان داده است، سیاست نعل وارونه را انتخاب کرده‌اند. به عبارت دیگر، نه دولت سیزدهم، بلکه از قضا این حجاریان و دوستان او هستند که امروز به پوپولیسم، شعارمحوری و ناتوانی شهرت یافته‌اند. زیرا اگر این‌گونه نبود، دست‌کم دستاورد یا واقعیت ملموسی بود که امروز بتوانند از آن دفاع کنند. اما در مقابل دولتی که کشور را به ریل اصلی برگردانده تا هم مسیر گذشته را اصلاح کند و هم رهاوردهای تازه‌ای برای کشور داشته باشد، جز این لفاظی‌های از سر عصبیت، چه کار دیگری می‌توان کرد؟