«ایران» از آشفته بازار سلامت در فضای مجازی گزارش میدهد
نسخهپیچی به سبک مجازی
سمیه افشین فر
خبرنگار
کم نیستند کسانی که یکشبه دکتر میشوند، برای مردم نسخه میپیچند و برای خودشان، دفتر و دستکی راه میاندازند. از نظر خودشان نسخههایشان هم حسابی خاص است؛ در فضای مجازی جولان میدهند، بیمارانشان را آنلاین ویزیت میکنند و داروهایشان را به راحتی میفروشند. به گفته کارشناسان و متخصصان حوزه سلامت، توصیههای بسیاری از این افراد دقیق و علمی نیست اما چه خوشمان بیاید و چه نیاید، افراد زیادی از دستورالعملها و محصولات و توصیههای دکتر فلان و دکتر بهمان پیروی میکنند. کرونا که آمد، این بازار را آشفتهتر کرد. حالا مردم به ویزیت آنلاین و نسخه گرفتنهای آنلاین هم عادت دارند ولی گاهی به درستی توجه نمیشود که فرد مقابل مجوزهای لازم را دارد یا نه.
به دنبال شفا
نمونه کسانی که فریب اینگونه حقهبازیها را هم میخورند، کم نیستند. محترم خانم ۶۴سالهای که سالهاست دارای بیماری دیابت و آرتروز است، چند ماهی است که داروهای دیابت خود را به طور کامل قطع کرده و تحتنظر یکی از کسانی است که در فضای مجازی خود را پزشک طب سنتی معرفی کرده است. او میگوید: «خانواده مادری من همه دیابت داشتند و از ۴۰ سالگی با انجام یک آزمایش متوجه شدم که من هم دیابت دارم. از همان زمان تحتنظر دکتر بودم و داروهای دیابت را مصرف میکردم. تا اینکه حدود سه ماه پیش یکی از دوستانم دکتری را در اینستاگرام به من معرفی کرد که با یک دارو دیابت را درمان میکرد. پیام دادم و هزینه را واریز کردم. چند بسته پودر برایم فرستادند و گفتند که چگونه باید آنها را مصرف کنم. من هم داروهایم را قطع کردم و فعلاً در حال مصرف پودرها هستم.» از او میپرسم اخیراً آزمایش دادهاید؟ از کجا میدانید که پودرها میتوانند قندتان را کنترل کنند؟ با خنده میگوید: «من تمام پیامهای صفحه را خواندهام؛ همه راضی بودهاند، خود دکتر هم گفته باید به من اعتماد داشته باشید و تا شش ماه آزمایش ندهید و فقط داروهای تجویزی را مصرف کنید.» با بررسی در مورد فرد به اصطلاح پزشکی که این خانم و حدود یک میلیون نفر دیگر به او اعتماد کرده و صفحه او را دنبال میکنند، متوجه شدیم که او سه سال پیش در یکی از شهرستانهای شرقی کشور یک مغازه عطاری خریداری کرده و تا قبل از این در همان شهرستان رنگرز بوده و به این شغل اشتغال داشته است. بعد از خرید مغازه و ایجاد صفحهای در فضای مجازی، شروع به ضبط کلیپهایی در زمینه درمان بیماریهای مختلف کرده و توانسته مخاطبانی را به خود جلب کند. صفحه این فرد تا کنون سه بار به دلیل تخلف و شکایت بسته شده و هر بار با صفحهای جدید برگشته است. این در حالی است که کم نیستند عدهای که هیچ تخصصی در حوزه سلامت ندارند اما با حضور در فضای مجازی، به تبلیغ کالاها و خدمات در حوزه سلامت میپردازند.
جالب است که بر اساس قانون، هرگونه تبلیغ خدمات پزشکی در فضای مجازی و غیرمجازی ممنوع است اما این افراد، همزمان دو جرم را انجام میدهند؛ یعنی هم بدون داشتن تخصص در حوزه سلامت، نسخه میپیچند و هم در فضای مجازی تبلیغ میکنند. دکتر فلانی، خانم فلانی و... به راحتی از درمان صرع با کمک داروهای گیاهی، درمان «اماس» با ماساژ درمانی، درمان ناباروری با جوشاندههای طبیعی، رفع بیماریهای صعبالعلاج و عفونی خبر میدهند. همه اینها فقط گوشهای از ادعاهای غیرعلمی است که این دکترهای قلابی مطرح میکنند و با جلب اعتماد بیمار در فضای مجازی، بیماران را سرکیسه میکنند.
فرد دیگری که نه شکل و ظاهرش به پزشک میخورد و نه حتی در حرف زدن میتواند درست و بدون تپق صحبت کند، در صفحهاش بیش از ۵۰۰ هزار نفر دنبالکننده دارد. او در کوه و جنگل کلیپهای مربوط به درمان فوری چاقی و لاغری را ضبط میکند و از مخاطبانش میخواهد تا با ارسال عدد یک برای خرید پکیج یک ماه، مبلغی حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تا ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان پرداخت کنند. تفاوت قیمت در پیکجها بسته به تعداد محصولاتی است که در آنها موجود است. برخی از این سودجویان پا را فراتر گذاشته و در مراکز زیرزمینی حتی اقدام به انجام برخی اعمال جراحی زیبایی هم میکنند.
دکترهای قلابی
حسامالدین خضری تحصیلکرده پیراپزشکی و دارای دکترای تخصصی مدیریت رسانه، در روزهای اوج همهگیری کرونا صفحهای در فضای مجازی داشت و به کمک گروهی از متخصصان در مقابل پزشکنماها و موج شایعات حوزه سلامت که آن روزها بازارشان حسابی داغ بود، ایستادگی میکرد. او به «ایران» از کسانی میگوید که با بزرگ کردن صحبتهایشان، اطلاعات غلط به مردم میدهند و سلامت آنها را نشانه گرفتهاند: «یکی از مشکلات بزرگ فضای مجازی در حال حاضر این است که برخی افراد در مورد چیزی که اصلاً وجود خارجی ندارد، در همه حوزهها ادعاهایی را مطرح میکنند به صورتی که میتوانند افرادی را گمراه کنند. این هم فقط مربوط به حوزه پزشکی نیست. گاهی مردم با رویکردی نسبت به آدمهایی که اصلاً معلوم نیست چکاره هستند و چه تخصصی دارند یا در چه حوزهای تحصیل کردهاند، برای خودشان دردسرهای بزرگی ایجاد میکنند. نکته حائز اهمیت این است که بسیاری از این افراد به دلیل نداشتن سواد آکادمیک و صرفاً به عنوان کسانی که در طب سنتی تخصص دارند، باعث گمراهی افراد میشوند.»
این پژوهشگر ارتباطات سلامت با اشاره به اینکه مدتها استوریها و مطالب بسیاری از این افراد را دنبال کرده است و متأسفانه این روزها مد شده که افرادی خودشان را آگاه در حوزه پزشکی معرفی کنند، میگوید: «این افراد در بیشتر مطالب خود توضیحاتی میدهند و محصولاتی را هم میفروشند که مثلاً مصرف کردن این ماده میتواند فلان بیماری را درمان کند، گاهی در مدت زمانی کوتاه با مصرف کردن خیلی از این داروها و ترکیبات اتفاق خاصی هم نمیافتد ولی مصرف برخی از آنها در درازمدت میتواند اتفاقات نامطلوبی را رقم بزند. اما تنها چیزی که باعث میشود تا مردم گرایش کمتری نسبت به این افراد داشته باشند، فرهنگ یک کشور است. از این گذشته به نظرم نیازمندیم تا در حوزه پزشکی شفافسازی صورت گیرد. انحصار در حوزه پزشکی موجب شده تا هم برخی پزشکان رفتارهای اشتباهی انجام دهند و هم مردم به دام شیادان مجازی بیفتند؛ در صورتی که اگر از همان ابتدا خطوط را مشخص میکردیم تا افرادی که دارای سواد آکادمیک در حوزه پزشکی هستند فقط در حیطه خودشان صحبت کنند، این باعث میشد فرهنگ یک جامعه در رابطه با «ارتباطات سلامت» یا «سواد سلامت» اصلاح شود. وقتی متأسفانه این فرهنگ وجود دارد که همه در مورد همه چیز اظهارنظر میکنند و اینکه هر کاری را دست هر کسی میسپاریم، مشخص است هر کسی که بیاید و حرف بزند، باعث گرایش افراد به او میشود و مردم میگویند حتماً دانشش را دارد که اینقدر با اعتماد به نفس صحبت میکند و بعد به دام آن فرد میافتند. پس مسأله اصلی فرهنگ است. فرهنگ ما در عرصه دانش اینگونه نیست که برای خود افراد اهمیت داشته باشد چه آدمی را دنبال میکند. من یقین دارم اکثریت مخاطبان این افراد میدانند که آنها پزشک نیستند و تصور میکنند که ایشان دانشی در زمینه طب سنتی دارند و به همین دلیل خودشان را دکتر خطاب میکنند.»
ورود ممنوع؛ سلامت بازیچه نیست
طب سنتی را میتوانیم یادگار کهن گذشتگان تلقی کنیم و در بسیاری از کشورهای جهان طب سنتی در زمینه پیشگیری و درمان برخی از بیماریها و مشکلات مؤثر بوده است. در واقع طب سنتی و علم پزشکی در بسیاری از زمینهها اهداف مشترکی دارند و توأمان میتوانند مورد استفاده قرار گیرند اما اینکه در این بلبشوی فضای مجازی با اینفلوئنسرهای رنگارنگی که هر کدام اطلاعاتی را به مخاطب عرضه میکنند، چگونه میتوانیم به تخصص و تجربه این افراد پی ببریم، مسألهای است که خضری در مورد آن ما را به وجدان فردی که آن صفحه مجازی را مدیریت میکند، ارجاع میدهد و میگوید: «اولاً به وجدان فردی که در حال مدیریت رسانه است، برمیگردد. او میتواند با یک سرچ ساده در گوگل دنیایی از اطلاعات را به دست بیاورد و آنها را به صورت دستهبندی نشده و غلط در اختیار دیگران بگذارد. حتی ممکن است اطلاعات درست باشد ولی آن فرد نمیداند کجا و چگونه باید از این اطلاعات استفاده کند و بعد میآید و همان اطلاعات را در اختیار مردم میگذارد. او خودش را پزشک معرفی میکند و توجه مردم را به سمت خودش جلب میکند. نکته مهم این است که اصلاً ساختار رسانههای غیررسمی و شبکههای اجتماعی همین است و برای همین ساخته شدهاند که افراد بیایند و در یک فضای تعاملی تولید محتوا کنند و هیچ رسمیتی هم وجود ندارد.»
وی ادامه میدهد: «مسأله بعدی توجه به سواد رسانهای است. حتی در کشورهای دیگر هم ممکن است افرادی مدعی کارهایی شوند اما سواد رسانهای باعث میشود تا خود فرد بتواند تشخیص بدهد که اصلاً ابعاد این فرد مدعی، به این چیزهایی که میگوید میخورد یا نه! هر چند در حوزه سواد رسانهای چند سالی هست که کارهایی انجام شده ولی متأسفانه خیلی دیر آموزش در این زمینه را شروع کردهایم. ای کاش زمانی که شبکههای اجتماعی در کشور گسترش پیدا میکرد، این الزام وجود میداشت که مردم سواد رسانهای داشته باشند وگرنه هر فردی بدون سواد آکادمیک میتواند یک لباس پزشکی بپوشد و پشت یک میز بنشیند و صحبت کند. اصلاً صلاحیتسنجی اینجا بر عهده کسی که مخاطب رسانه است، قرار میگیرد چون ما توان این را نداریم تا در شبکههای اجتماعی خطی را برای کسی مشخص کنیم و بگوییم این قابل پیگرد قانونی است و هر کسی در این حوزه فعالیت کند، میتوانیم او را دستگیر کنیم؛ چه بسا آن فرد اصلاً ممکن است در داخل کشور نباشد، آن موقع باید چه کار کنیم. پس مهمترین اصل سواد رسانهای است که میتواند نشان دهد فلان دکتری که هیچگونه تحصیلات آکادمیکی در حوزه سلامت ندارد یا حتی هیچوقت عکسش در یک بیمارستان منتشر نشده و همیشه گوشه خانه یا مغازه خود نشسته است، نمیتواند پزشک معتبری باشد. مخاطب باید امکان مطالبه از این افراد را داشته باشد و بتواند از کسی که مدعی ارائه خدمات سلامت است، مدرک یا مقالات تحقیقاتی مطالبه کند.
متأسفانه در فضای مجازی ما اعتبارسنجیها فقط بر مبنای رضایت مشتری است. اینفلوئنسری پودر گل فلان را فرستاده، فردی مصرف کرده و دردش کمتر شده و تنها برای او نوشته «خیلی ممنون عالی بود». همین نوشته را فرد مدعی به عنوان سند حقانیت خود به بقیه مخاطبان ارائه میکند در حالی که خیلی از بیماریها خود به خود بر طرف میشوند و اصلاً نیازی به مصرف آنها نیست.» تا اینجا به راهکارهایی که یک مخاطب میتواند در مورد تأیید اصالت اینفلوئنسرهای حوزه سلامت انجام دهد، اشاره شد اما بسیاری از کشورهای جهان برنامههای مشخص و مدونی برای استفاده از طب سنتی در کشورشان دارند. بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی، بیش از ۲۵۰ هزار درمانگر در ژاپن در زمینه طب سنتی ژاپنی (کامپو، موکسا، ماساژ درمانی، فتیلهگذاری، جودو درمانی و...) فعال هستند و ۸۴ درصد از پزشکان ژاپنی از رویکرد «کامپو» که مبتنی بر گیاه درمانی است، استفاده میکنند؛ سازمانهای بیمه نیز بخش عمدهای از خدمات طب سنتی را تحت پوشش دارند. در چین نیز دهها هزار مؤسسه رسمی در خصوص خدمات طب سنتی فعالیت دارند و ۹۱ درصد بیمارستانها دارای بخش طب سنتی هستند. در کرهجنوبی پزشکان طب سنتی مجوز ارائه خدمات طب سنتی کره را در بیمارستانها و درمانگاههای دولتی و خصوصی دارند و بیمه نیز آنها را تحت پوشش قرار میدهد. در سوئیس نیز از سال ۱۹۹۱ برخی خدمات طب سنتی مانند گیاه درمانی به رسمیت شناخته شدهاند و دولت سوئیس، یک برنامه ملی برای سنجش اثر روشهای طب سنتی و استفاده از آن در نظام سلامتاش تدوین کرده است. در سایر کشورها نیز مانند امریکا، گردش مالی استفاده از خدمات درمانی طب سنتی رو به افزایش است.
خضری پژوهشگر ارتباطات سلامت با بیان اینکه باید نگاه متعصبانه را کنار بگذاریم و از خدمات تأیید شده هر دو طب (سنتی و مدرن) برای سلامتی و درمانمان استفاده کنیم و مراقب باشیم تا در دام شیادها و مدعیان نیفتیم، میگوید: «امروزه طب سنتی در کشورمان در حال وارد شدن به یک فضای آکادمیک است و تلاش دارد تا انسانهایی را در رشتههای پزشکی و پیراپزشکی تربیت کند. در حال کار روی طب سنتی هستیم تا افرادی که مدرک دارند، بتوانند این مدرک را ارائه کنند. برای شفافسازی، مراکز و دانشکدههای طب سنتی میتوانند لیستی از پزشکان مورد اعتماد و کسانی را که دارای صلاحیت در این حوزه هستند، معرفی کنند. باید این مطالبه از دانشگاههای طب سنتی صورت بگیرد تا افرادی که سواد آکادمیک در این حوزه دارند و مورد تأیید هستند، در لیستی در وبسایتهای این دانشگاهها قرار بگیرند تا مردم بتوانند همه پزشکان این حوزه را جستوجو کنند و فارغ از آن، اگر کسی را سرچ کردند و پیدا نکردند، بدانند با یک شیاد کلاهبردار مواجه هستند؛ این هم راهکار دیگری است برای مبارزه با اطلاعات فیک.