گمشده در غبار تاریخ

به مناسبت سالگرد شهادت آیت‌الله سعیدی

آزاده جهان‌احمدی
منتقد ادبی


در ساعت 13 روز 11 خردادماه 1349 مأموران ساواک به منزل سعیدی یورش بردند و ضمن دستگیری او منزل را نیز مورد بازرسی قرار دادند، لکن چیزی که بتوان از آن به‌عنوان سند علیه او بهره‌برداری کرد به دست نیاوردند و آن عالم ربانی را به اتهام پوچ و بی‌اساس «اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت»! روانه بازداشتگاه قزل‌قلعه کردند.
رژیم شاه بر آن بود به مجاهدان راه خدا و علمای متعهد اسلام ضرب‌شستی نشان دهد تا دیگر جرأت اعلام پشتیبانی از مرجعیت امام را به خود ندهند و نیز خود را از خطر مبارزات پیگیر و خستگی‌ناپذیر سعیدی آسوده سازد، لذا طرح قتل آن عزیز مجاهد و نستوه را به مرحله اجرا درآورد و قلبی را که به عشق اسلام، امام و امت می‌تپید، در شام جانکاه 21 خردادماه 49 برای همیشه از کار انداخت.
در شب پنجشنبه 21 خردادماه 49 (6 ربیع‌الثانی 1390) برق زندان قز‌ل‌قلعه یک‌بار قطع شد و زندان در تاریکی فرو رفت. پس از لحظه‌ای چند نفر شتابان وارد سلول سعیدی شدند و فریادی از داخل سلول به گوش رسید و آن‌گاه سکوتی مرموز در آن محیط پرتو افکند.
زندانیانی که کنار سلول مرحوم سعیدی بودند، نتوانستند بفهمند چه جریانی روی داده است و آن چند نفر چه کسانی بودند؟ در سلول سعیدی چکار داشتند و چه کردند؟ فریادی که در سلول طنین افکند از چه کسی بود؟ دیری نپایید که برق زندان روشن شد. زندانیانی که حس کنجکاوی‌شان تحریک شده بود، به سلول مرحوم سعیدی سرک کشیدند و با منظره وحشتناک و فاجعه‌باری روبه‌رو شدند. سعیدی با وضعی غیرعادی در گوشه سلول افتاده بود و عمامه به دور گردن او محکم حلقه شده بود! با سروصدا و دادوفریاد زندانی‌ها، مأموران نگهبانی سر رسیدند و در سلول او را باز کردند و وی را بیرون آوردند و عمامه را از گردنش برداشتند، اما دیگر دیر شده بود. سعیدی، رادمردی که یک لحظه از افشاگری و روشنگری علیه شاه دم فرو نمی‌بست، به دست دژخیمان شاه به شهادت رسیده و روح او به ملکوت‌اعلی پرواز کرده بود.
بنا به گفته بعضی از زندانیان سیاسی بازداشتگاه قزل‌قلعه که کنار سلول شهید سعیدی بودند، چند ساعت پیش از آنکه وی را به آن صورت فجیع به شهادت برسانند، او را به بازجویی بردند و دیری نپاییده است که به سلول بازگردانده‌‌اند. گویا در بازجویی وادارش کردند وصیتنامه خود را بنویسد تا چنین وانمود کنند چون نیت خودکشی در سر داشته، وصیتنامه خود را تنظیم کرده است! و شاید آن شهید از شیوه برخورد آنان دریافته است که قصد از بین بردن او را دارند و از این رو شخصاً به نوشتن وصیتنامه مبادرت کرده باشد و ممکن است در ساعت 3 بعدازظهر آن روز که او را برای بازجویی برده‌اند، دادگاه نمایشی و فرمایشی تشکیل داده، او را رسماً به اعدام محکوم کرده باشند و به همین دلیل آن شهید اقدام به نوشتن  وصیتنامه خود کرده است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و سه
 - شماره هشت هزار و دویست و سه - ۲۰ خرداد ۱۴۰۲