ناداستان‌ها کجای ادبیات داستانی ایستاده‌اند؟

علی‌الله سلیمی
نویسنده و منتقد ادبی


 مرز بین داستان و ناداستان کجاست؟ از چه طریقی می‌توان مرز تقریباً نامرئی این دو قالب نوشتاری را تشخیص داد؟ یکی، قالب داستان کاملاً آشنا و شناخته‌ شده است با تعریف‌های مشخص و معین و دیگری، ناداستان نسبتاً تازه با تعاریف گوناگون که گاه این تعاریف تازه متضاد هم هستند.
 از همین بابت تشخیص مرز این دو قالب ادبی در مواردی دشوار می‌شود. به‌ویژه آنکه امروزه بسیاری از نویسندگان می‌کوشند از شیوه‌های تازه روایی استفاده کنند که اغلب در تعاریف قبلی از قالب‌های شناخته شده روایی جای چندانی ندارد. بنابراین تکلیف قالب روایی «داستان» تا حدود زیادی روشن است‎  چون به اندازه کافی درباره آن سخن گفته شده و تقریباً چهارچوب‌ معین و قاعده‌مندی برای آن تعریف شده است، اما درباره قالب ادبی«ناداستان» هنوز چهارچوب تعریف‌ شده‌ای که تقریباً همگان بر سر آن اتفاق‌نظر داشته باشند یا درصد قابل توجهی با آن موافق باشند وجود ندارد و اغلب نظریه‌پردازان ادبی با احتیاط و تا حدودی محافظه‌کاری به ارائه تعریف خود از این قالب نو ادبی پرداخته‌اند.
البته بسیاری از آنها معتقدند ناداستان، قالب ادبی جدیدی نیست و پیش از این هم وجود داشته اما چون دایره و حوزه دربرگیرندگی آن تا حدود زیادی گسترده و فراگیر است، نمی‌شود با قاطعیت روی نقطه خاصی انگشت گذاشت و آن را نقطه طلایی ناداستان معرفی کرد. به باور اغلب کارشناسان ادبی، شکل‌های گوناگون و متنوع نوشتاری مانند زندگینامه‌نویسی، خودشرح‌حال‌نگاری‌، سفرنامه‌نویسی و انواع کتاب‌های خاطرات افراد مختلف به اضافه کتاب‌هایی با رویکردهای جستارنویسی، تحشیه‌نویسی و انواع تفسیرها و مصاحبه‌ها هم در دایره وسیع ناداستان‌ها قرار می‌گیرند و این فهرست در مواردی می‌تواند به مراتب گسترده‌تر باشد.
جان کلام این‎که ناداستان اولویت را بر اصالت واقعیت در نوشته می‎گذارد در حالی که داستان برای تقویت جنبه‌های ادبی اثر، توجه چندانی به واقعیت ندارد و احساس و تخیل در موارد متعددی می‌تواند جایگزین واقعیت شود و اثر ادبی را پیش ببرد. البته این به آن معنا نیست که حس و خیال جایی در ناداستان ندارد یا برعکس، داستان درکل بر پایه احساس و تخیل است. چه بسیار داستان‌هایی که بر پایه واقعیت شکل گرفته و با چاشنی احساس و تخیل قوام و ادبیت یافته و این رویکرد در بین نویسندگان ناداستان هم به اشکال مختلف صادق است. بنابراین می‌توان ادعا کرد سرِ زبان‌ها افتادن واژه «ناداستان» در سال‌های اخیر بیشتر به خاطر ضرورت‌های زمانه اکنون است که به لحاظ تنوع و گستردگی حوزه‌های نوشتاری جلوه‌گری بیشتری می‌کند، چون همه آنهایی که احساس می‌کنند از طریق نوشتن می‌توانند مفهوم تازه‌ای از زندگی را با دیگران به اشتراک بگذارند به نوشتن روی می‌آورند بدون آنکه قالب نوشتاری خود را تعیین کنند و در چهارچوب خاصی از زندگی و دغدغه‌های خود بنویسند.

 

جستجو
آرشیو تاریخی