قاچاقچیان اسلحه به جان هم افتادند

قتـل برای پیشنهاد قتل

معصومه مرادپور / مرد جوان که دوستش از او خواسته بود دست به قتل بزند درگیر شده و او را با شلیک گلوله به قتل رسانده بود، صبح دیروز در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از4 سال پیش با شلیک مرگبار در یکی از باغ‌های گیلاس کرج اتفاق افتاد و باغبانی که در همسایگی این باغ بود، با شنیدن صدای شلیک گلوله به طرف دیوار دوید و با نگاه از بالای دیواری کوتاه صاحب باغ را دید که غرق در خون بر لب باغچه افتاده است.
پس از تماس تلفنی او، مأموران پلیس راهی محل جنایت شدند و ضمن تحقیق دریافتند درگیری خونینی بین 2 قاچاقچی اسلحه و مواد مخدر رخ داده و مقتول که مرد 45 ساله‌ای بود در جریان درگیری با دوست قاچاقچی‌اش کشته شده است.
طولی نکشید که تیمی از کارآگاهان جنایی در باغ گیلاس حضور یافتند.
ردیابی‌های تخصصی برای شناسایی و دستگیری قاتل فراری آغاز شد و پس از چند روز متهم فراری در تله پلیس گرفتار شد.
متهم پس از بازجویی لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایتش برداشت، او مدعی شد مقتول خواسته عجیبی از من داشت. او می‌خواست من آدم بکشم به‌خاطر همین جریان بود که باهم درگیر شدیم و من با اسلحه گلوله‌ای به صورتش شلیک کردم و پابه فرار گذاشتم.
پس از اعتراف متهم وی با صدور کیفرخواست راهی زندان شد ودر صف محاکمه در دادگاه کیفری قرار گرفت.
در دادگاه چه گذشت؟
متهم سابقه‌دار برای دومین بار از زندان به شعبه یک دادگاه کیفری استان البرز انتقال یافت و به اتهام قتل عمد و قاچاق اسلحه تحت محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای جلسه دادگاه پس از تشریح کیفرخواست از سوی قاضی دهقان نماینده دادستان، اولیای دم خواستار قصاص متهم شدند و آنگاه به ‌دستور رئیس دادگاه متهم پای میز محاکمه قرار گرفت تا به سؤالات قضات پاسخ دهد.
این مرد درباره سوابق کیفری خود به قضات گفت: من پیش از این به‌خاطر حمل مواد مخدر زندانی شده بودم.
مقتول از من اسلحه می‌خرید و در جریان این معاملات بود که باهم دوست شدیم.
 بیشتر اسلحه ها را از مرز می‌خریدم و بعد با قیمت‌های کلان به افراد دیگر می‌فروختم. من اتهام قتل را قبول دارم اما از قبل انگیزه‌ای برای کشتن او نداشتم. روز حادثه زمانی که قرار بود من تفنگی را برایش ببرم تا از او پول دریافت کنم او از من کاری خواست که هرگز توانایی انجامش را نداشتم. او از من خواسته بود آدم بکشم و با او در ترور یک قاضی مشارکت کنم.
قاضی از متهم سؤال کرد چه اتفاقی افتاد که این مرد را کشتی؟
متهم جواب داد: در درگیری این اتفاق افتاد. وقتی به او گفتم نمی‌توانم چنین کاری را انجام بدهم، چندروز بعد وقتی ‌که در خانه نبودم به‌ سراغ همسر و فرزندانم رفته و آنها را مورد آزار قرار داده بود. به‌همین خاطر خیلی عصبانی و ناراحت شدم.
آیا از قبل برای قتل نقشه کشیده بودی؟
نه هرگز نمی‌خواستم دستم به خون آلوده شود.
چطور او را کشتی؟
به‌خاطر اینکه مزاحم زن و بچه‌هایم شده بود، بشدت عصبانی بودم. وقتی باهم جروبحث می‌کردیم، نمی‌دانم چه شد با اسلحه‌ای که در اختیارم بود به سرش شلیک کردم. پس از کشتن او با موتوری که داشتم به طرف قبرستان رفتم و اسلحه را در آنجا دفن کردم.
چرا در بازسازی صحنه جرم اسلحه پیدا نشد؟
نمی‌دانم آنجا پاتوق معتادان بود، شاید آنها دزدیده باشند.
پس از پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و با بررسی‌های دقیق متهم را باتوجه به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم کردند.
این متهم همچنین به خاطر قاچاق مواد مخدر و اسلحه نیز تحت محاکمه قرار گرفت.
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و نود و یک
 - شماره هشت هزار و صد و نود و یک - ۰۲ خرداد ۱۴۰۲