صفحات
شماره هشت هزار و صد و هشتاد و یک - ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و صد و هشتاد و یک - ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

روغن ریخته نذر امامزاده

حسام آبنوس
روزنامه‌نگار


ماجرا از آنجایی شروع شد که زمزمه‌هایی مبنی بر شرکت نکردن و انصراف دادن برخی ناشران از حضور در سی‌وچهارمین نمایشگاه کتاب به گوش رسید. عبارت‌هایی مثل این که ناشران مستقل و بزرگ در نمایشگاه غایب‌اند دست به دست می‌شد که بیشتر مناسب شبکه‌های اجتماعی بود و خیلی نمی‌شد روی آن حساب کرد. کم‌کم این گمانه‌زنی‌ها جدی شد و اسم‌هایی هم در گوشی یا به صورت کلی‌بافی مطرح شد، اما چیزی که از همه این حرف‌ها جالب‌تر بود و به چشم می‌آمد این بود که گفته می‌شد این ناشران در راستای حمایت از کتابفروشی‌ها انصراف داده‌اند. در ظاهر حرف قشنگی است ولی کمی تأمل و دقت (گمشده این روزها) لازم بود تا به توخالی و پوچ بودن این حرف پی ببریم. چرا؟ اگر کمی اهل حساب و کتاب باشیم و قیمت دست‌مان باشد متوجه می‌شویم نه رویکرد فرهنگی، بلکه رویکرد اقتصادی عاملی است که بسیاری از ناشران اسم و رسم‌دار را از اینکه راهی مصلی شوند بازداشته و حضورشان را منتفی کرده است. غیبتی که می‌تواند معناهای بسیاری داشته باشد ولی هرچه باشد بعید است فرهنگی باشد.
ساده بخواهم بگویم این است که ناشران وقتی هزینه و فایده می‌کنند و می‌بینند با حضورشان در نمایشگاه، خرج‌شان اگر بیشتر نباشد کمتر از دخل‌شان نیست ترجیح می‌دهند از حضور در آن انصراف دهند و جای دیگری برای فروش پیدا کنند. آنها وقتی می‌بینند با این وضعیت تورم و هزینه‌های بالا چیزی ته کیسه‌شان نمی‌ماند فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند و آن را به پای رویکرد فرهنگی‌شان فاکتور می‌کنند. در حالی که این سؤال پیش می‌آید چرا تا پیش از این نمایشگاه کتاب را رها نمی‌کردند و هرطور می‌توانستند در نمایشگاه شرکت می‌کردند. چرا سال‌ها از سود مستقیمی که بدون واسطه پخش‌کننده، کتابفروش و... به جیب‌شان می‌رفت، نمی‌گذشتند و به فکر کتابفروش‌ها نبودند، در حالی که همیشه راضی بودند و از حضورشان سود می‌بردند ولی امسال چون دخل و خرج بالا رفته ترجیح می‌دهند نباشند و روغن ریخته را نذر امامزاده کنند. این در حالی است که همیشه ناشران با قدرت و برنامه‌های متنوع در غرفه‌هایشان در نمایشگاه شرکت می‌کردند و با تخفیف‌های 10 تا 30 درصدی سعی در جذب بازدیدکنندگان و فروش یکی دو کتاب داشتند ولی حالا چه شده که از این سود مستقیم عبور کرده‌اند و به اسم کار فرهنگی تبدیل به غایب نمایشگاه شده‌اند، جای پرسش دارد؟
اما از همه اینها جالب‌تر زمانی خواهد بود که ببینیم این ناشران از شرکت در بخش مجازی نتوانسته‌اند چشم بپوشانند و در آنجا کتاب‌هایشان را مستقیم با پست یارانه‌ای برای خریداران ارسال می‌کنند. در واقع اگر برای این گروه از ناشران، کتابفروشی‌ها و حیات آنها مهم است بهتر بود در این بخش هم شرکت نمی‌کردند تا نیت خیرشان بر همه آشکار شود ولی وقتی در این بخش که هزینه‌های کمتری برایشان دارد و بستر آن نیز توسط «دولت» فراهم شده، شرکت می‌کنند و مستقیم کتاب می‌فروشند آدمیزاد را به شک می‌اندازند که نکند همه آن حرف‌ها، شعاری توخالی بوده که برای ظاهرسازی داده شده و ماجرا همان بود که گفته شد. یعنی باید منتظر ماند تا نمایشگاه کتاب شروع شود و ببینیم که «غایبان بزرگ و مستقل» نمایشگاه سی و چهارم کتاب تهران در بخش مجازی هم غایب‌اند یا فقط روغن ریخته را نذر امامزاده کرده‌اند. این در شرایطی است که برخی از همین ناشران، کتابفروشی‌هایشان را در سامانه کتابفروشی‌ها ثبت نکرده‌اند، سامانه‌ای که در راستای کمک به کتابفروشی‌ها در سراسر کشور راه‌اندازی شده است. اتفاقی که می‌تواند به کتابفروشی‌ها در هر گوشه از کشور این کمک را کند تا در معرض دید قرار بگیرند و کسب و کارشان کمی رونق بگیرد ولی کتابفروشی‌هایی که ناشران‌شان مدعی حمایت از کتابفروشی‌ها شده‌اند در این سامانه ثبت‌نام نکرده‌اند تا به این شیوه به آن رسمیت ندهند. سامانه‌ای که در آن موجودی تمام کتابفروشی‌ها قابل رؤیت است و مخاطبان از سراسر کشور می‌توانند به تازه‌های نشر و حتی کتبی که احتمالاً در شهرشان یافت نمی‌شود یا دیرتر از شهرهای بزرگ موجود می‌شود، دست پیدا کنند.
در این‌گونه موارد است که دم خروس مدعیان فرهنگ و کار فرهنگی بیرون می‌زند که آنها قبل از فرهنگ به جیب خودشان فکر کرده‌اند و حالا که حضور در رویدادی مانند نمایشگاه کتاب برایشان صرف نمی‌کند غیبت‌شان را به اسم دیگری یا دیگران فاکتور کرده‌اند، فاکتوری که این‌بار ظاهراً به اسم کتابفروشی‌ها صادر شده در حالی که کتابفروشی‌ها در تمام رویدادهای مرتبط با حوزه کتاب همواره گلایه دارند و ناشران کمتر به آنها فکر می‌کنند.

 

جستجو
آرشیو تاریخی