فراتر رفتن از دیوارهای بلند آکادمی
دکتر حمید دهقانیان
استاد جامعهشناسی
حضور پررنگ «مکتب رئالیسم انتقادی» در مشی فکری دکتر عماد افروغ باید به جامعه علمی کشور بهتر و بیشتر معرفی شود؛ چرا که متأسفانه به این وجه علمی ایشان کمتر توجه شده و این ویژگی ممتاز در لابهلای فعالیتهای دیگر دکتر افروغ مجال نمود و بازتاب کمتری یافته است. بنابراین در این یادداشت، به معرفی این وجه از منظومه فکری ایشان میپردازم.
«رئالیسم انتقادی» چطور در دکتر افروغ شکل گرفت؟
«رئالیسم انتقادی» به عنوان یک مکتب متأخر حوزه روش علوماجتماعی، ضمن بررسی انتقادی دو پارادایم اصلی «پوزیتیویستی» و «هرمنوتیکی» در ابعاد هستیشناختی، معرفتشناختی و روششناختی؛ به عنوان یک آلترناتیو جدی در علوماجتماعی مطرح شده است.
مرحوم دکتر افروغ علاوه بر بهکارگیری بنیانهای روششناختی این مکتب در رساله دکترای خود به عنوان «فضا و نابرابری اجتماعی»، با ترجمه کتاب «روش در علوماجتماعی» اثر آندرو سایر و شرح دیدگاه باسکار به عنوان پیشگامان این مکتب و بسط آن در کلاسهای درس دانشگاه و رسالههای دانشجویان خود، گامی مهم در معرفی این مکتب علمی برداشت.
افروغ بین «فلسفه اسلامی» و «رئالیسم انتقادی» گفتوگو ایجاد کرد
تعهدی که رئالیسم انتقادی در تبیین مکانیسم «علّی» دارد از ویژگیهای ممتاز این مکتب است. تبیینی که نه قابل فروکاستن به استنباط آماری متغیرهای فرضی است و نه در تفاسیر هرمنوتیکی متوقف میماند.اصولی مانند استقلال واقعیت از معرفت، وجود رابطه درونی و ضروری در جهان اجتماعی و لزوم باز دیدن نظام مکانیسمی مؤثر در تولید بروندادها و... همه از محورهایی است که با مبانی فلسفه اسلامی قرابت نزدیکی دارند و از این رو، میتوانند معبر مناسبی برای گفتوگوی این دو سنت علمی باشند؛ موضوعی که در کتاب اخیر ایشان با عنوان «رابطه نظریه و عمل از حکمای باستان تا رئالیسم انتقادی» به خوبی نمایان است.
جوهره فعالیت سیاسی و اجتماعی دکتر افروغ
رئالیسم انتقادی، جوهره فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایشان را هم شکل داده بود؛ توجه توأمان به دوتاییهایی (نه دوگانهها) چون عدالت و آزادی، عدالت و جمهوریت، وحدت و کثرت، حق و مصلحت و در نهایت صورتبندی آن در موضوع ظرف جمهوری اسلامی و مظروف انقلاب اسلامی؛ همچنین نحوه مواجهه با مسأله تکثر در سیاستگذاری سیاسی- اجتماعی را میتوان متأثر از نگاه رئالیسم انتقادی ایشان دانست.
ترک کسوت هیأت علمی و خروج از نظام رتبهبندی آموزش عالی
بهرغم اهمیت و ضرورت حمایتهای جدی از «نوآوریهای روشی در بسط و تحول نظری» از سوی نظام آموزش عالی و مراکزی که بیش از دو دهه است اهداف سیاستی همچون تحول علومانسانی و تولید علومانسانی - اسلامی و... را عهدهدار شدهاند؛ اما متأسفانه ایشان را در چنان تنگنایی قرار دادند که ترک کسوت هیأت علمی و خروج از نظام رتبهبندی و ارتقای علمی آموزش عالی را برای طی مسیر پروژه علمی خویش، مرجح دانستند. این موضوع با وجود تنگناهای مادی صورت میپذیرفت و بهایی بود که ایشان در مناقشه «حق» و «مصلحت» به نفع ارزشهای علمی، استقلال آکادمیک و اخلاق حرفهای پرداخت کرد.
متفکر متعهد
دکتر افروغ نمونه یک روشنفکر متعهد انقلابی بود که همواره سعی در امتزاج «نظر» و «عمل» داشته و فراتر از دیوارهای بلند آکادمی که خیل زیادی از استادان و اندیشمندان را در خود حبس نموده است، پیوندی وثیق با جامعه و مسائل آن برقرار کرده بود. تبیین، روشنگری، اصلاحطلبی، پرهیز از توجیه ضمن پایداری و محافظت از اصول، از وی چهرهای متفاوت ساخته بود.خداوند روح ایشان را قرین رحمت واسعه خویش قرار دهد.