معنای «منش اصولگرایی» نزد دکتر افروغ
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
وقتی زندهیاد دکتر افروغ از انگلستان به ایران برگشت تلاش بسیاری کرد تا بین «نگاه صدرایی» و «رئالیسم انتقادی» تلفیقی ایجاد کند. رویکرد فکری او به مسائل سیاسی و اجتماعی، رویکردی جامعهشناختی و انتقادی بود که کتابها و ترجمههایش گواهی بر این قضاوت است. بنابراین اگر بخواهیم به دستاورد فکری مرحوم دکتر افروغ بپردازیم، میتوان آن را در دو کلمه خلاصه کرد؛ «قدرت» و «مسئولیت.»
از نظر دکتر افروغ دولتمردان و نخبگان مسئولیت اجتماعی بیشتری دارند
بهزعم زندهیاد دکتر افروغ، مسئولیتهای ما در حوزه عمومی نسبت بسیار عمیق و وثیقی با هندسه قدرت یا اندازه قدرت ما دارد. بر این اساس هر قدر قدرت ما بیشتر، مسئولیت ما هم درقبال جامعه بیشتر خواهد بود.
از این رو در اندیشه او طبقه حاکم که قدرت سیاسی، اجتماعی و نهاد دولت را در اختیار دارد، در قبال جامعه مسئولیت بیشتری هم دارد، یعنی اگر فقر، نابرابری و تبعیض در یک جامعه وجود دارد، نمیتوانیم طبقه حاکم، روشنفکران و نخبگان را در قدرت نادیده گرفته و از آنان رفع تکلیف کنیم.
اصولگرایی در نگاه دکتر افروغ
اگر بخواهیم مفهوم اصولگرایی را که مرحوم افروغ به آن تعلق داشت و در باب آن صحبت میکرد را تفسیر کنیم، باید گفت در اندیشه افروغ، اصولگرایی در برابر اصلاحطلبی قرار نمیگرفت، بلکه اصولگرایی در نگاه عماد افروغ، پایبند بودن به یک اصل بنیادین در تفکر سیاسی است و آن نسبت بین قدرت و مسئولیت است، اما او معتقد بود کسانی که در ساحت قدرت مسئولیت دارند آنچنان که باید، نسبت به مفهوم مسئولیت و هندسه نظام معنایی آن حساس نیستند و بعضاً به نوعی با این مفهوم به شکلی سطحی و دمدستی برخورد میکنند.برای مثال خوانش دکتر افروغ از اتفاقات سال 1401 و جنبش «زن، زندگی، آزادی» با کسانی که خود را اصولگرا به معنای مصطلح کلمه میخواندند از اساس متفاوت بود، چون او این مسأله را اینگونه صورتبندی میکرد که یک رخدادی برای یک شهروند ایرانی رخ داده است و پیوسته از مسئول این واقعه پرسش میکرد و معتقد بود اگر به ریشه و خاستگاه این واقعه توجه نشود، یقیناً در آینده نهچندان دور این دست وقایع در کشور تکرار خواهد شد.
رابطه قدرت و مسئولیت
اما چرا او به رابطه قدرت و مسئولیت از منظر انتقادی میاندیشید؟ شاید بتوان گفت مبنای افروغ برای ورود به این پرسش و موضوع، مسأله حقوق شهروندی بود. به باور او، در گفتمان انقلاب اسلامی یکی از بنیادیترین مفاهیم، مفهوم عدالت و حقوق شهروندی است و اگر کسی قدرت داشت و مسئولیت قدرت را نپذیرفت، به صورت نهادی و بنیادی میتواند حقوق شهروندی را تعلیق کند.
اتفاقاً از دکتر افروغ کتابی با عنوان «حقوق شهروندی و عدالت» به یادگار مانده که در آن کوشیده است از منظری انتقادی بحث حقوق شهروندی و عدالت را در چهارچوب انقلاب صورتبندی نظری کند.
بــــرش
در اندیشه افروغ، اصولگرایی در برابر اصلاحطلبی قرار نمیگرفت، بلکه اصولگرایی در نگاه عماد افروغ، پایبند بودن به یک اصل بنیادین در تفکر سیاسی است و آن نسبت بین قدرت و مسئولیت است، اما او معتقد بود کسانی که در ساحت قدرت مسئولیت دارند آنچنان که باید، نسبت به مفهوم مسئولیت و هندسه نظام معنایی آن حساس نیستند و بعضاً به نوعی با این مفهوم به شکلی سطحی و دمدستی برخورد میکنند