صفحات
شماره هشت هزار و صد و شصت - ۲۲ فروردین ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و صد و شصت - ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

در بیان الگوهای روان شناختی روزها و شب‌های قدر

فرصت‌های مقدر روبه‌رو شدن با خود

محمدحسن موحدی
روانشناس و کارشناس فرهنگی 

قدر، هم به منزله قدر دانستن زمان‌ها و هم به منزله رقم خوردن تقدیر است. شاید نوع دیگر قدر هم، به معنای نگاه کردن به خود در آیینه هستی باشد. اینکه فرد بداند از کجا آمده است و دلیل خلقتش چیست و به کجا خواهد رسید. از بعد روان‌شناختی، دانستن این نکته که مسیر زندگی با نگاه ماکروسکوپی و از بالا چگونه است بسیار اهمیت دارد. اینکه فرد ارزش‌های خود را بشناسد، با اهداف خود مأنوس و نسبت به تجربه‌ها گشودگی داشته باشد، همه باعث رشد و پیشرفت شخصیت او می‌شود. به نظر می‌رسد تمامی درمان‌های روان‌شناختی، به دنبال بینش در افراد هستند و این موضوع را پیگیری می‌کنند که فرد با واقعیت خود روبه‌رو شود. آن را بپذیرد و تلاش کند نقاط ضعف خود را اصلاح نموده و نقاط قوت خود را توسعه بخشد. چیزی که در الگوی شب‌های قدر هم دیده می‌شود. شب‌های قدر ما می‌خواهیم که تلاش کردن برای بهبود آن من درونی‌مان تقدیر شود و به امضای الهی برسد. انگار خداوند هم فرصت داده است تا از این زمان و از وقت ماه مبارک رمضان در این جهت استفاده نماییم که با خود تنها شده، رنج‌ها و دردهایمان را بپذیریم و در جهت بهتر زندگی کردن و عملکرد پیشرفته‌ترمان تلاش کنیم.
موضوع دیگری که چنین ایامی به ما یادآوری می‌کند، تقارن آن با شهادت مولای متقیان، امیرالمؤمنین(ع) است. قبل‌تر در مقالاتم از الگوهای روان‌شناختی جهت یادگیری مشاهده‌ای استفاده کردم. بعلاوه درباره نیرومندی‌های شخصیتی در افراد بحث نمودم. این زمان به ما فرصت یک یادگیری مشاهده‌ای تمام عیار از الگوی فطری امام علی (ع) می‌دهد. کسی که تمامی توانمندی‌های شخصیتی را یکجا دارد و فقط مطالعه بر صفات و ویژگی‌های آن حضرت و رفتارهایشان باعث می‌شود که انگیزه‌های رفتاری ما تقویت گردد و عملکرد بهتری را در سال جدید تقدیری خود رقم زنیم.
انسان‌ها به معنا زنده‌اند. در تعاریف جدید علمی، انسان را موجودی چهار وجهی می‌شناسند. موجودی که در کنار زیستی بودن خود، ویژگی‌های روانی داشتن خود و با مردم جوشیدن و اجتماعی بودن، معنوی هم هست؛ یعنی به دنبال معنای زندگی خود می‌گردد. انسانی که از معنا تهی می‌شود، یعنی چیزی در دنیا ندارد که برای آن زندگی کند، نسبت به خود احساس نارضایتی می‌کند و همین حس نارضایتی است که باعث می‌شود کم‌کم عناصر دیگر وجودی خود را از دست دهد؛ یعنی این نارضایتی روی جسمش تأثیر می‌گذارد و به اختلالات روان‌تنی مبتلا می‌شود، روانش کاملاً آسیب می‌بیند و از اجتماع، روابط سالم و مؤثر با دیگران اجتناب و دوری می‌کند. بنابراین معنا داشتن و در چهارچوب معنوی فرو رفتن، سه بعد دیگر انسانی را هم فعال می‌کند. هر چند چنین موضوعی به شکل چرخه‌ای عمل می‌کند و آسیب‌دیدگی در ابعاد دیگر هم روی معنایابی تأثیرگذار است. معنا داشتن، علاوه بر تعاریف اهداف و من آرمانی، ارتباط با مسائل ماوراءالطبیعه هم هست. این روزها و شب‌ها فرصت معنایابی دوباره است، قدر بدانیم.
 

جستجو
آرشیو تاریخی