به بهانه ثبت ترانه «دایه دایه» و ساز «چگور» در فهرست ملی

«دایه دایه» پرچم قوم لر است

«درباره «چگور» در کتاب‌های مختلف آمده است، با توجه به نام‌های نخست آن، قدمت پیدایش این ساز، هزار سال قبل تخمین زده شده است.

ندا سیجانی
روزنامه‌نگار

 «ترانه دایه دایه وقت جنگه» از استان لرستان و «شیوه ساخت و نواختن ساز چگور» از استان مرکزی در فهرست ملی میراث ناملموس ثبت شد.

«دایه دایه» بخشی از هویت فرهنگی و اجتماعی اقوام لر است
بهروز وجدانی پژوهشگر و مترجم حوزه مردم‌شناسی و موسیقی در گفت‌و‌گو با «ایران» درباره ثبت این دو اثر بیان داشت: «ترانه دایه دایه» مربوط به بیش از 100سال قبل است یعنی اواخر دوره قاجار که البته تعداد بسیاری از خوانندگان محبوب و معروف لرستان همچون رضا سقایی آن را خوانده‌اند اما ثبت ملی آن به این صورت است که اجرای فردی مورد نظر نبوده و نقش و کارکرد اجتماعی آن اثر در فرهنگ آن قوم ارائه دهنده مورد توجه است. ترانه ماندگار «دایه دایه وقت جنگه» در حال حاضر پرچم قوم لر است و بخشی از هویت فرهنگی و اجتماعی این اقوام. البته چند سالی است که این ترانه از لرستان خارج شده و در سراسر ایران طنین‌انداز است. بدین صورت که اگر زمانی نیاز به یک نوع موسیقی باشد که موجب تهییج مردم شود و روحیه سلحشوری و قهرمانی و شجاعت را در ایران زنده کنند از این ترانه بهره می‌برند و جزو معدود ترانه‌هایی است که از زادگاه و بستر اصلی‌اش خارج شده و جزئی از موسیقی ملی ایران است.
ساز چگور هم سازی است که ایلات و عشایر شاهسون استان مرکزی در حال حاضر آن را می‌نوازند؛ همان سازی که عاشیق‌های آذربایجان آن را قوپوز می‌نامند که درمنطقه غرب ایران دیوان گفته می‌شود و شباهتی هم به ساز باغلاما دارد.ممکن است سازچگور در بسیاری از مناطق ایران رواج داشته باشد ولی با اسم‌ها و نغمات مختلف و شکل فیزیکی تقریباً متفاوت اما آنچه موجب ثبت این پدیده شده است، تمایز و ویژگی‌ای است که در آن منطقه دارد.»

تاریخچه ساز چگور
عاشیق نصرت‌الله زرگر، نوازنده ساز چگور یا چوگور است؛ ‌سازی از خانواده سازهای زهی. چگور نزد عاشیق‌ها در آذربایجان قُپوز (و ساز) نامیده می‌شود و شبیه باغلاما است. به گفته عاشیق نصرت‌الله: «قبل‌تر‌ها به این ساز «جره» می‌گفتند با هفت سیم و ابعاد کوچکتر از چگور و بعد‌ها نام آن به چگور تغییر یافت، با 9 سیم. ساز چگور سال‌های بسیار قبل (100 - 150 سال گذشته) توسط ارامنه ساخته شد. نخستین نفر فردی از چناقچی خرقان ساوه بود به نام شوماور از ارامنه استان مرکزی که در زمینه ساخت این ساز تبحر داشت و بعد او نریمان تخت آبنوسی اهل خرقان ساوه که تمام بزرگان ایل زرگر از او ساز می‌گرفتند و پس از آنها صفرعلی مقصودی شاگرد استاد نریمان و در حال حاضر هم استاد حسین سانیخانی شاگرد صفرعلی مقصودی در حال ساختن ساز چگور هستند اما در این یکی دو دهه اخیر، نه تنها تعداد سازنده‌های آن بسیار انگشت شمار شده بلکه نوازنده‌های آن هم نسبت به گذشته تعدادشان کاهش یافته است.
این نوازنده پیشکسوت سازچگور درباره خاستگاه این ساز به «ایران» گفت: «درباره «چگور» در کتاب‌های مختلف آمده است، با توجه به نام‌های نخست آن، قدمت پیدایش این ساز، هزار سال قبل تخمین زده شده است. اما به‌طور کلی قدمت این ساز در ایران به 500 سال قبل می‌رسد یعنی حدود قرن 15 میلادی.»
او درباره تاریخچه این ساز با استناد به کتاب «سازهای ایران» به نویسندگی استاد محمدتقی مسعودیه که در سال 1383 از سوی انتشارات زرین و سیمین به چاپ رسیده، بیان داشت: «نوازنده این ساز را عاشیق می‌نامند. عنوان عاشیق، نخستین‌بار در قرن 15 میلادی به چشم می‌خورد و این ساز با عاشیق‌ها شناخته شده و همچنان شناخته می‌شود که نام ابتدایی آنها اوزان (آشیق) یا دده قورقود بود که تاریخ پیدایش آنها مربوط به 1000 سال قبل است یعنی قرن 9 تا 10 میلادی.
عاشیق نصرت‌الله درباره رواج این ساز در ایران اظهار کرد: «ساز چگور از 500 سال قبل در ایران وجود داشته است. این ساز در اغلب شهرهای کشورمان نواخته می‌شود. در استان مرکزی این ساز را «چگور» می‌نامند و در منطقه آذربایجان «قوپوز» نامیده می‌شود. در استان قم و قزوین و قسمت غربی استان تهران و شرق استان همدان نیز نام «چگور» رایج است ودر یک برهه زمانی، هم قشقایی‌ها چگورنواز بودند که بعد‌ها جای این ساز را سه تار و کمانچه و دوتار و تار و... گرفت.»
این نوازنده همچنین گفت: این ساز در ترکیه هم نواخته می‌شود و به نقل از کتاب «سازهای ایران» افزود: «در ترکیه چگور نواخته می شود که نام آن قوپوز است و در ترکیه ساز و همچنین باغلاما نام دارد.»
متعهد و مکلف در حفظ و نگهداری این ساز هستیم
او درباره ثبت این ساز در فهرست ملی میراث ناملموس بیان داشت: «بسیار خوشحالیم سرانجام بعد از مدت‌ها «چگور» به ثبت ملی رسید. بسیاری از مردم با این ساز ناآشنا هستند اما بی‌تردید ثبت این ساز موجب شناخت و آشنایی مردم بویژه جوانان با این ساز کهن خواهد بود و به دنبال آن خواهند رفت. همان‌طور که قبل‌تر گفته شد این ساز شبیه، ساز قوپور آذربایجان است و تفاوت آنها به لحاظ پرده و سیم است. صفحه ساز چگور صاف و نازک است و قوپوز یک مقدار منحنی و ضخیم‌تر است. پرده ساز چگور و قوپوز ثابت است. از مسئولین امر در سازمان میراث فرهنگی کمال تشکر را دارم به امید آنکه یک روز، زبانی رومانی هم به ثبت ملی برسد.»
عاشیق نصرت‌الله در ادامه اظهار کرد: «اصلیت این ساز به استان مرکزی برمی گردد و به‌طور یقین با ثبت این ساز، سازندگان چگور برای ساخت آن، دلخوشی بیشتری پیدا می‌کنند و در کارشان دقت عمل بیشتری خواهند داشت و و ظیفه ما نوازندگان این است حالا که این سازبه ثبت ملی رسیده، تا جایی که می‌توانیم در حفظ و نگهداری آن کوشا باشیم و خود را مکلف و متعهد بدانیم.»
به خود می‌بالیم
فرج علیپور نوازنده کمانچه و بداهه‌نواز موسیقی مقامی لرستان نیز درباره این ترانه گفت: «دایه دایه» روایتی از دل مردم است و دلیل ماندگاری آن به همین سبب است. این ترانه بسیار قدیمی است و در جنگ‌های خیلی قدیمی قوم لر اجرا شده و طرفداران و مخاطبان بسیاری دارد. اولین بار استاد حشمت‌الله رشیدی این ترانه را روی صفحه خواند که بعد‌ها به‌صورت نوار کاست منتشر شد و بعد آن استاد رضا سقایی اجرا کرد و زمان جنگ هم آقای محمد میرزاوندی آن را خواند و اجرا کرد آن هم در برهه‌ای که موسیقی تقریباً ممنوع بود و این اثر بسیار مورد استقبال قرار گرفت.»
این خواننده و از چهره‌های سرشناس موسیقی لری درادامه بیان داشت: «این ترانه یک اثر حماسی است و جزو آهنگ‌هایی است که تمام مردم دنیا آن را دوست دارند و شاید یکی از دلایل ارتباط مردم با آن، سلیس و روان بودن این اثر است. خود من اولین باری که به نواختن کمانچه روی آوردم و خودم را شناختم دایه دایه را خواندم و اجرا کردم و همچنان هم اگر مردم بخواهند اجرا می‌کنیم و به خاطر این اثر زیبا و مانا به خود می‌بالیم.»