نان شب در گرو کار روز

بعد از سال‌ها کار در حوزه نظافت و خدمات منزل در محدوده کاری‌اش شناخته شده است. هر روز و هر ساعتش پر است و برای آنکه نزدیکی‌های عید نوروز و خانه‌تکانی‌ها بتوانی او را برای کمک داشته باشی باید از ماه‌های قبل وقت بگیری. شاید بگویید «پس درآمد خوبی دارد». اما هزینه کار خدماتی - نظافتی در تهران با شهرستان‌های کوچک متفاوت است. رنج معمول ساعت کار در پایتخت 75 هزار تومان است اما برای او که در شهرستان زندگی می‌کند، بیشتراز ساعتی 35 هزار تومان نمی‌دهند. عقربه‌های سنش به 40 سال نزدیک شده است. دختری 12 ساله دارد. آن‌طور که تعریف می‌کند، همسرش در یک تصادف رانندگی دچار آسیب از ناحیه سر شده و توان کار کردن ندارد پس باید هر روزش را کار کند تا از خرج دختر خردسال، اجاره بها و دوا درمان همسرش عقب نماند. می‌پرسم: «چرا تحت پوشش نهادهای حمایتی نمی‌روی تا کمکی در خرج و مخارجت باشد.» جواب قابل تأملی می‌دهد: «برای عضویت در کمیته امداد یا بهزیستی باید روزها دوندگی کنی و مدارک ارائه دهی. من اگر یک روز کار نکنم شب نانی برای گذاشتن در سفره ندارم.»
همسرش گاهی در بیمارستان اعصاب و روان بستری می‌شود و داروهایش بسیار گران‌اند. چند دقیقه‌ای شنونده مشکلاتش شدم. «تقریباً هرکاری در منزل باشد انجام می‌دهد اما بعضی صاحبخانه‌ها بسیار بی‌انصاف هستند، از ما کارگران خانگی توقع جابه‌جایی کمدهای بزرگ سنگین را دارند و من هم برای جلب رضایت آنها ناچار به پذیرش آن هستم. یک بار کمد بزرگی را جابه‌جا کردم در کشوی بالای کمد باز شد و محکم به سرم خورد و تا چند ساعت سرم گیج می‌رفت و چشمم دو دو می‌زد. فردای آن روز به اندازه یک گردو سرم ورم کرد و کبود شد. حال بماند که دیگر دستی برایم نمانده و مهره‌های کمرم تق تق صدا می‌دهد. نمی‌دانم تا کی می‌توانم با این کار نان‌آور خانه و خانواده سه نفره‌مان باشم.
«تا به حال برای کار در کارخانه‌ها اقدام نکردی؟»
 «اقدام کردم اما حقوقی که پرداخت می‌کنند وزارت کاری است و کفاف زندگی مستأجری و سه سرعائله را نمی‌دهد. اکنون با کار در منازل ماهانه 13 الی 14 میلیون در خوش بینانه‌ترین حالتش درآمد دارم. اما بخش اعظم آن برای اجاره‌خانه و هزینه دارو درمان همسرم صرف می‌شود. من و امثال من برای حال زندگی می‌کنیم و دورنمای آینده‌مان سیاه است. نمی‌دانم در آینده با فرسوده شدن جسمم چگونه می‌خواهم زندگی کنم. مردم کارگرخانگی زبرو زرنگ می‌خواهند نه مریض و از کارافتاده!
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و بیست و شش
 - شماره هشت هزار و یکصد و بیست و شش - ۲۳ بهمن ۱۴۰۱