در حافظه موقت ذخیره شد...
امضا دادم، هیچ حق و حقوقی ندارم
چند سالت است؟ 24 سالم است.
اهل کجا هستید؟
افغانستان. 9 سالی میشود که به ایران مهاجرت کردم و تازه چند ماهی میشود به خاطر گرانی اجارهخانه و مخارج دخترها با کار در منزل افراد کمک خرج همسرم شدم. همسرم کارگر است گاهی در ساختمانها مشغول است و گاهی در منزل افراد کار نظافت را انجام میدهد.
چطور جذب شرکت خدماتی شدی؟
همسرم معرفم بود و برای ثبتنام پاسپورتم را گرفتند.
برای 4 ساعت کار 300 هزار تومان دریافت کرد و از این مبلغ 75 هزار تومانش را به شرکت معرفش داده است. چهارساعت کاری که ریهها با مواد شوینده درگیرند و دستها با جابهجایی وسایل بعضاً سنگین. هنگام غذا خوردن گرم صحبت که شدیم از خاطرات تلخی گفت که وجدان آدمی را به درد میآورد. فکرش را بکنید! «ساعتها در منزلی جان بکنی و کار کنی اما با وعده اینکه اینترنت قطع است برو برایت پول را واریز میکنم، دیگر خبری از پول و واریزی نباشد!» شاید با خود بگویید به ندرت این افراد پیدا میشوند که حق کارگری زحمتکش را بالا بکشند اما حتی یکبار هم میتواند دردی عمیق را بر قلب یک کارگر که برای دستمزدی اندک عرق زحمت ریخته بگذارد، اینها تنها بخش کوچکی از مشکلات آنهاست.از او پرسیدم در این چندماهی که مشغول کار نظافت شدی آسیب هم دیدی؟ میگوید: «نه خداروشکر». «البته فرقی هم نمیکند چون اگر دچار آسیب هم شویم کسی برایمان کاری نمیکند. روز اولی که به شرکت رفتم برای کار و آشنایی، کاغذی را به من دادند تا امضا کنم ، در آن کاغذ نوشته شده بود که هیچگونه حق و حقوقی ندارم و اگر اتفاقی برایم در حین کار رخ دهد شرکت هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد.» به همین خاطر خودم مراعات میکنم و مراقبم تا اتفاقی برایم نیفتد. من دو دختر کوچک دارم و با خستگی کار نظافت که به طور معمول تا 6 و 7 غروب طول میکشد تازه باید به خانه برگردم و مشغول کار شوم.