دست‌های رنج‌دیده، جان‌های فرسوده

بالغ بر 60 درصد افراد شاغل در کشور مشاغل غیر رسمی دارند

 محدثه جعفری
خبرنگار

تلفنش زنگ می‌خورد با آدرس‌هایی که هر کدام برای گوشه‌ای از شهر هستند. ندیده و نشناخته پا درون خانه‌ای می‌گذارد که نمی‌داند اهالی آن چگونه آدم‌هایی هستند؛ اما چاره‌ای ندارد، باید توکل کند تا شاید صاحبخانه زنی مهربان باشد و کارهای سنگین را از جسم و جان نحیفش طلب نکند. گاهی آخر وقت کاری با لبی خندان و رضایتی در دل از خانه خارج می‌شود که همین رضایت خستگی کار فرساینده‌اش را کمی تسکین می‌دهد؛ اما گاهی با برخوردهای تحقیر‌آمیز آدم‌های نوکیسه روبه‌رو می‌شود که حتی از دادن پولی که حقش است و برای آن زحمت کشیده امتناع می‌کنند.
به روزهای پایان سال و خانه‌تکانی که نزدیک می‌شویم بیشتر از زنان و البته مردانی می‌شنویم که شغل اصلی‌شان نظافت در منازل است؛ عموم کارهای سخت با مردان است مثل راه پله شستن یا شست‌وشوی در و دیوار و جابه‌جایی‌ اثاثیه منزل. اما آمار زنان در این شغل با تفاوت فاحشی نسبت به مردان بیشتر است. زنانی که شرافتمندانه از بنیه جسمی خود می‌گذرند حتی امین مردمی هستند که در منازلشان کار می‌کنند و باید بسیار نگاه چشم و دل سیری به زندگی‌های عموماً بسیار متفاوت از زندگی خود که پا درون آن می‌گذارند، داشته باشند. شتاب و سختی کارهای شب عید هم زیاد است. عموماً بیمه و سختی کار هم ندارند و شاید حتی ندانند قانون چگونه می‌تواند از آنها حمایت کند.
مطابق با آماری که مرکز آمار ایران در سال 1398 منتشر کرد، بالغ بر 60 درصد افراد شاغل در کشور کسانی هستند که در شغل‌های غیررسمی کار می‌کنند؛ یعنی شغل‌هایی که کارگاه، زمان و کارفرمای مشخصی ندارد. این شغل‌ها شاید درآمد خوبی داشته باشند اما چون جایی به ثبت نرسیده‌اند و مالیات پرداخت نمی‌کنند غیررسمی شناخته می‌شوند. همچون کسب‌وکارهایی که در فضای مجازی طی چندسال گذشته رواج بسیاری پیدا کرده است و افرادی که از طریق این کارها امرار معاش می‌کنند هم جزو این گروه هستند. این آمار برای قبل از کرونا است و با شیوع این بیماری که سبب تعطیلی بسیاری از کارگاه‌های بزرگ و کوچک شد این شغل‌های غیررسمی افزایش بیشتری هم پیدا کرده‌اند. در آن جامعه آماری بانوان سهم بزرگی دارند که غالباً در کسب‌وکارهای خانگی مشغول‌اند یا کارهای خدماتی همچون نظافت در منازل را انجام می‌دهند یا در مترو و خیابان‌ها دستفروشی می‌کنند. پس فضای بزرگی از اشتغال‌های غیررسمی به بانوان اختصاص دارد.
موضوع مهم اما مشخصاً برای شغل خدماتی نظافت در منزل این است که استاندارد مشخص در کار خدمات و نظافت برای بانوان وجود ندارد و شاید جا دارد شرکت‌هایی که در بخش نظافت فعالیت می‌کنند، استانداردهای مشخصی را برای کار در منازل ویژه بانوان و آقایان درنظر بگیرند که این توقع برای کارفرمایان که همان صاحبخانه‌ها هستند ایجاد نشود که یک کارگر خانم می‌تواند از پس کل کارهای منزلش برآید. به این صورت که بروشوری را تهیه کنند که یک کارگر خانم درمنزل فقط مثلاً این 15 عنوان کار را در قبال پولی که به او پرداخت می‌کنید، انجام می‌دهد و فراتر از آن را می‌تواند قبول نکند. مثلاً تمیز کردن پنجره‌ها یا جابه‌جایی اثاث در منزل که غالباً وسایل چوبی سنگین هستند باید از طریق کارگر آقا انجام شود و خانم‌های کارگر به واسطه جسم نحیفی که دارند، می‌توانند از انجام این کارها در منزل طبق مصوب شرکت‌های خدماتی امتناع کنند. این یک نیاز ضروری است که باید رعایت شود، اما متأسفانه کسی در این راه هنوز قدمی برنداشته و ما شاهد فرسایش جسمی بانوان کارگری هستیم که با 40 سال سن دچار انواع و اقسام بیماری‌های جسمی شده‌اند و دیگر نمی‌توانند همچون گذشته نان‌آور خانواده باشند، این امر زمینه‌ساز ایجاد آسیب‌های اجتماعی در آینده برای این نوع کارگران خانم است.
سمیه گلپور، رئیس کمیته بانوان انجمن‌های صنفی کارگران کشور در گفت‌و‌گو با «ایران» از مشکلات و دغدغه‌های کارگران خانم در بخش خدمات ابتدا درخصوص رابطه کارگر، کارفرما و دولت بیان می‌کند: اگر از دید برخی کارفرمایان خرد به موضوع نگاه کنیم پرداخت حقوق و دستمزد قانونی اداره کار برایشان سخت است. پس برای جبران، نیرو را کاهش می‌دهد و با نصف همان نیرو و کار دوبرابری ادامه می‌دهد یا اگر بخواهد مثلاً 10 نیروی کار را نگه دارد با فرار از دست بازرس اداره کار به کارگرانش حقوق و دستمزد کمتری پرداخت می‌کند. با وجود اینکه قانون کار همیشه حامی کارگران است و اگر کارگری با این شرایط از کارفرما شکایت کند دولت همه حق و حقوقش را از کارفرما می‌گیرد، اما در بسیاری از موارد کارگران بویژه کارگران خانم این کار را انجام نمی‌دهند چرا که این کار سبب می‌شود رابطه کاریشان با کارفرما دچار چالش شود.
مشاغل خدماتی مختص بانوان نیست و آقایان هم دراین زمینه فعالیت می‌کنند، اما نوع نگاه کارفرمایان در این شغل استثمارگرایانه است چرا که این نوع کار از لحاظ جسمی بسیار سنگین و فرسایشی است و نیز نه بیمه دارد و نه بازنشستگی. هنگامی که فردی در شغلی بیمه نباشد یعنی از تسهیلاتی همچون درمان، از کارفتادگی، بیمه بیکاری و ... محروم خواهد بود.  
سؤالی که در این بحث ایجاد می‌شود آن است، آیا وقت آن نرسیده است که سیستم سیاستگذاری فکری به حال این گونه کسب‌وکارها داشته باشد و برای آن برنامه‌ریزی کند و الگویی برای کارگرانی که در این سطح مشغول کار هستند و کارفرمایانی که نمی‌توانند کارگران‌شان را بیمه کنند، داشته باشد؟ هیچ رفاهی در زندگی افرادی که در حوزه کاری خدمات مشغول کار هستند، وجود ندارد و همیشه ترس از بیکاری گریبانگیرشان است و در دنیا به این پدیده به عنوان شاغلان فقیر نگاه می‌کنند.
رئیس کمیته بانوان انجمن‌های صنفی کارگران کشور می‌گوید: وقتی می‌گویم فردی شغل دارد یعنی از حداقل‌ها برخوردار است، اما در پدیده شاغلان فقیر افراد در این حوزه کار دارند اما پولی که کسب می‌کنند کفاف ابتدایی‌ترین نیازهای زندگی‌شان را هم نمی‌دهد و هرچقدر هم که خوب کار کنند باز هم فقیر هستند و نمی‌توانند از پس تورم موجود در جامعه و هزینه‌های زندگی برآیند. یعنی سبد فرهنگ، سبد رفاه و تفریح خانوادگی این قشرهمیشه خالی است.
سمیه گلپور در خصوص نبود آگاهی در حوزه بانوان و انجمن‌هایشان می‌گوید: افرادی که در حوزه خدمات مشغول کار هستند یا دستفروشی می‌کنند آنقدر مشغله کاری و زندگی دارند که نمی‌توانند وقتی برای ایجاد تشکل و گروه بگذارند یا در بسیاری از موارد اصلاً اطلاعاتی در این زمینه ندارند که می‌شود با جمع شدن 40 نفر یک تشکل ایجاد کرد تا مشکلات‌شان را در سطح کلان کشور پیگیری کنند.
وی با اشاره به بیمه ارزان‌قیمت برای کارگران در بخش خدماتی کشور می‌گوید: دولت برای گروه‌های ضعیف‌تر جامعه مثل کارگران فصلی که کارفرمای مشخصی هم ندارند و فقط برخی از فصول سال مشغول کار هستند بیمه‌ای را با عنوان بیمه عشایر، کشاورزان و روستاییان برقرار کرده تا با کمترین هزینه خود را بیمه کنند و در سنین بالا از مزایای مستمری و بازنشستگی بهره‌مند شوند.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش دولت در آموزش بانوان کارگر که در پایین‌ترین سطح اشتغال که همان خدمات (نظافت) شاغل هستند، می‌گوید: دولت باید از طریق سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای آموزش‌هایی را به صورت رایگان برای این بانوان در نظر گیرد تا بتوانند ارتقای شغلی داشته باشند و تا فرسوده شدن جسمشان در بخش خدمات و نظافت فعالیت نکنند. کار در بخش خدمات نیاز به مهارت خاصی ندارد و صرفاً کار با شوینده است و گرد‌گیری منازل، اما درهمین بخش هم خطراتی برای این افراد بویژه بانوان وجود دارد. خانم‌های کارگری که صرفاً با یک تماس راهی منزل فردی ناشناس می‌شوند و کسی نمی‌داند چه خطرات «جسمی» این افراد را تهدید می‌کند یا گاهی صاحبخانه‌ها از کارگران خانم توقع انجام کارهای سنگینی همچون جابه‌جایی کمد، مبل و میز و... دارند که می‌تواند  به مهره‌ها و ستون فقرات این افراد آسیب بزند.

 

بــــرش

قانون چه می‌گوید؟
مطابق قانون کار، کارگرانی که تعدادشان زیر 10 نفر است می‌توانند یک نماینده کارگری از میان خود انتخاب کرده که این نمایندگان در کل کشور مجمع نمایندگان کارگری را تشکل می‌دهند. برای کارگاه‌های بالای 10 نفر انجمن‌های صنفی کارگران را داریم که درحالتی که همه شهر‌ها جمع شوند کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران کشور نام می‌گیرد که صنایع، حرفه‌ها، اصناف و... در این کانون عالی جای گرفته است. پس ممانعت قانونی وجود ندارد که افرادی که در بخش خدمات در کشور فعالیت می‌کنند یک انجمن تشکیل دهند. سؤالی که دراین بخش مطرح می‌شود آن است که آیا در کشور انجمن صنفی فعال در حوزه خدمات (نظافت) وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت که یا چنین انجمنی نداریم یا مؤثر نیستند. نه تنها در حوزه خدمات بلکه در دیگر مشاغل کارگری بانوان ما نمایندگان خانم که در این حوزه فعالیت داشته باشند بسیار کم داریم و جای خالی افراد اثر‌گذار و پیگیر در این حوزه بسیار احساس می‌شود.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و بیست و شش
 - شماره هشت هزار و یکصد و بیست و شش - ۲۳ بهمن ۱۴۰۱