ارتباط متقابل ادبیات پایداری و ترجمه
جواد کامور بخشایش
نویسنده دفاع مقدس
در عصر کنونی که عصر ارتباطات هم نامیده میشود، ترجمه اهمیت بسزایی در انتقال فرهنگها و مفاهیم ملتها دارد. ادبیات فارسی هم برای انتقال این همه مفاهیم، سنت و فرهنگ ایرانی نیازمند همکاری و همیاری ترجمه است. با ترجمه است که میتوان مرزهای جغرافیایی را درنوردید و دانش، تجربه و فرهنگ را به ملل دیگر جهان انتقال داد. تعامل ترجمه و ادبیات قرنهاست تداوم دارد و از این راه است که ادبیات فارسی با تمام ابعادش در همهجای جهان شناخته شده است.
ملت ایران در دوران دفاع مقدس با ادبیات جدیدی روبهرو شد که «ادبیات دفاع مقدس» نام گرفت. این ادبیات که شاخهای از ادبیات پایداری است، توانست همگام و همسو با دفاع، مفاهیم و ارزشهای آن را در خود متبلور کند و رشادتها و جنگاوریها و فداکاریهای ملتمان را جاودانه سازد؛ ادبیاتی که بیش از سی سال است در حال تکامل، بالندگی و انتقال مفاهیم و ارزشها و فرهنگسازی در جامعه امروز است و بیتردید، تا سالیان سال به رشد و بالندگی خود ادامه خواهد داد. آنچه در این میان ضرورت و اهمیت دارد، تعامل ترجمه با این ادبیات نوپاست؛ ادبیاتی که برای انتقال مفاهیم و فرهنگ خود نیازمند ابزاری به نام ترجمه است. اگر باور داشته باشیم که از یک سو، مفاهیم و ارزشهای درون این ادبیات باید در تمامی دنیا ظهور و بروز پیدا کند و از سوی دیگر، تمامی ملل جهان باید بر دفاع ما و مظلومیت در برابر تجاوز صحه بگذارند و فرهنگی به نام فرهنگ مقاومت در دنیا تقویت شود، لازم است به اهمیت ترجمه در این ادبیات پی ببریم و برای پیوند این دو برنامهریزی کنیم. پنج سال پیش، در کنفرانسی علمی با نام «جنگ و فرهنگ» در کشور قبرس شرکت کرده بودم. بیستوپنج کشور دنیا در این کنفرانس حاضر بودند. وقتی در آن کنفرانس مقالهام را ارائه دادم، با واکنش چند پروفسور از دانشگاههای مختلف دنیا روبهرو شدم. مقاله من درباره «نقش نامه در ادبیات اسارتگاهی» بود و توانسته بودم با تکیه بر صدها نامه باقیمانده از اسیران جنگی، به دلایل مقاومت اسیران جنگی در شرایط سخت بپردازم. بهیقین، در این مقاله از ادبیات پایداری و ابعاد آن حرف زده بودم و چنین نتیجه گرفته بودم که پایداری ملت ایران در برابر تجاوز دشمن، نیازمند تأمل بیشتری است تا بشود مفاهیم و ارزشهای این پایداری و مقاومت را به جهانیان صادر کرد. آنچه مایه تعجب بعضی از استادان حاضر در کنفرانس شده بود، استفاده من از ترکیب «ادبیات دفاع مقدس» بود، چراکه در نظر آنان، ما ایرانیها در جنگ متجاوز بودیم، نه مدافع؛ بنابراین، بهرهگیری از کلمه «دفاع» برای آنها جای تردید داشت. نکته دومی که تعجب آنها را برانگیخته بود، استفاده از واژه «مقدس» بود. میگفتند اگر بپذیریم که شما مدافع بودید، نمیتوانیم عنوان «مقدس» را بر دفاع شما بگذاریم. ادبیات پایداری برای ما ایرانیان ادبیات شناختهشدهای است؛ بهگونهای که هماکنون، مراکزی مثل «اندیشکده ادبیات پایداری» حوزه هنری در غنیکردن این ادبیات و مباحث نظری آن میکوشند، اما در بیرون از مرزها ادبیات مظلوم و کمترشناختهشدهای است. پس باید عزممان را برای انتقال این ادبیات به خارج از مرزها جزم کنیم و تا توان داریم، آثار تولیدشده برتر را در این ادبیات به زبانهای مهم دنیا ترجمه کنیم و بدانیم تنها راه زنده نگهداشتن فرهنگ مقاومت در دنیا و ترویج ارزشها و مفاهیم دفاع مقدس، بهرهگیری از ظرفیت ترجمه است. به امید روزی که آثار منتشرشده در ادبیات پایداری، به زبانهای گوناگون دنیا ترجمه شوند.