برای میروسلاو بلاژویچ که دیروز درگذشت
بدرود پیرمرد دوستداشتنی
حامد جیرودی
روزنامه نگار
پیرمرد آرام گرفت؛ اتفاقی که میروسلاو بلاژویچ با آن بیگانه بود. مردی که در طول سالهای زندگیاش، همواره پر از شور و هیجان بود و همین خصوصیت باعث شده بود تا با آرامش چندان میانهای نداشته باشد. او این متفاوت بودن خود را برای اولین بار در جام جهانی 1998 فرانسه به هواداران فوتبال ایران نمایان کرد. سرمربی کروات که هدایت تیم ملی کشورش را در آن رقابتها برعهده داشت، پیش از اولین بازی تیم ملی در این تورنمنت گفته بود: «اگر یوگسلاوی در جام جهانی تیم ایران را ببرد، یک توپ فوتبال قورت خواهم داد!» درست است که بین صربها و کرواتها درگیریهای لفظی بسیار وجود دارد اما حرف بلاژ بر قدرت فوتبال ایران صحه میگذاشت. ایران، آن بازی را 1-0 باخت اما عملکردی فوقالعاده داشت و بلاژویچ با اینکه توپ فوتبال را قورت نداد اما یوگسلاوها به زحمت برنده شدند و این نشان میداد که ادعای چیرو، چندان پربیراه هم نبوده است!
سکانس بعدی بلاژ و فوتبال ایران، 3 سال بعد رقم خورد. او که توانسته بود در جام جهانی 98 شگفتیساز شود و کرواسی را به مقام سوم آن مسابقات برساند، سال 2001 به ایران آمد تا هدایت تیم ملی را برعهده بگیرد. مربیای که البته حضورش روی نیمکت ایران با حاشیهها و جنجالهایی مانند خط خوردن خداداد عزیزی از تیم ملی نیز همراه بود و او تا پایان دوره حضورش در تیم ملی، خداداد را دعوت نکرد تا برخی این کار او را لجبازی تعبیر کنند. مربیای که حتی نامش هم محل اختلاف بود و بعضی او را بلازوویچ و برخی دیگر بلاژویچ میخواندند. مثل لقبش که عدهای او را چیرو و گروهی دیگر شیرو صدایش میکردند. با این حال، حضور بلاژویچ با صحبتهای خاصش آنقدر برای مردم و رسانهها جذاب بود که با اشتیاق کار او را در تیم ملی دنبال میکردند. بلاژویچ تیمی ساخته بود که امید زیادی به آن بود ولی از صعود به جام جهانی 2002 کره جنوبی و ژاپن بازماند. بلاژ که در 19 بازی، 10 برد، 4 تساوی و 5 باخت با ایران به دست آورد، آخرین حضورش را روی نیمکت تیم ملی در بازی برگشت پلیآف مقدماتی جام جهانی مقابل ایرلند تجربه کرد. ایران آن بازی را با گل لحظات پایانی یحیی گلمحمدی، 1-0 برد اما صعود نکرد تا طرفداران در ورزشگاه آزادی، شعار «خشایار مستوفی، مربی تیم ملی!» را سر بدهند؛ کاراکتری که حمید لولایی در سریال «زیر آسمان شهر» آن را بازی کرد و آن روزها بسیار محبوب بود.
بلاژویچ پس از ناکامی در تیم ملی، ادامه کار را به دستیارش برانکو ایوانکوویچ سپرد و «پروفسور» هم پروژهای را که او در سر داشت به اتمام رساند و تیم ملی را به جام جهانی 2006 آلمان رهنمون کرد. با این حال، گذار پیرمرد باز هم به ایران افتاد. او در سال 2011 به کشورمان بازگشت تا این بار سرمربی مس کرمان شود، اما حضور او در این سمت تنها با 3 بازی به پایان رسید و او در ادامه مدیر فنی مس شد و پس از آن هم ایران را برای همیشه ترک کرد، اما ارتباطش با فوتبال ایران را به واسطه دوستان و مربیان کروات از جمله برانکو قطع نکرد.
بلاژویچ که متولد 10 فوریه 1935 در تراونیک بوسنی و هرزگوین که آن دوران بخشی از یوگسلاوی سابق بود، آخرین بار در سال 2014 به مربیگری پرداخت و سرمربی زادار کرواسی بود. او که در این چند سال درگیر بیماری سرطان بود، چندی پیش در پستی اعلام کرد با توجه به شرایطی که دارد بزودی از دنیا خواهد رفت. او درباره آخرین شرایط جسمانی خود در فیسبوک نوشته بود: «من بزودی این دنیا را ترک میکنم. من 2 سرطان داشتهام و حالا سومی در من پدیدار شده است. من با این فکر همیشه دست و پنجه نرم میکنم که عمر من گذشته و کمکم باید از این دنیا بروم. دوستان من و بازیکنان نسل من همگی مدتها پیش به خاک سپرده شدهاند. من تنها کسی هستم که زنده ماندهام.»
میروسلاو دیروز در 88 سالگی درگذشت؛ با انبوهی از خاطرات تلخ و شیرین. او خوب یا بد، به بخشی از تاریخ فوتبال تبدیل شده که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد؛ مربیای که حالا به دوستان کروات و فقید خود مانند استانکو پابلوکوویچ و زلاتکو کرانچار پیوسته است. روحش شاد.