صفحات
شماره هشت هزار و یکصد و بیست و سه - ۱۸ بهمن ۱۴۰۱
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و یکصد و بیست و سه - ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ - صفحه ۲۴

زنان بیشتر از مردان

حسام آبنوس
روزنامه‌نگار

«این‌طور که پیداست ادبیات هر روز بیش از پیش تبدیل به فعالیتی زنانه می‌شود. در کتابفروشی‌ها، در کنفرانس‌ها و در جلسات کتابخوانی عمومی با حضور نویسندگان و حتی در دانشکده‌هایی که خاص علوم انسانی هستند شمار زنان از مردان بیشتر است. توجیه سنتی این وضع این است که زنان طبقه متوسط در قیاس با مردان ساعات کمتری کار می‌کنند و بسیاری از آنها با وجدانی آسوده‌تر از مردان می‌توانند اوقاتی را صرف خیال‌پروری کنند... در این تردید نیست که خوانندگان ادبیات روزبه‌روز کمتر می‌شوند و در میان خوانندگان باقیمانده هم شمار زنان بیشتر از مردان است.»
این پاراگراف را به نقل از مقاله‌ای از ماریو بارگاس یوسا، نویسنده اهل پرو که در سال 2010 برنده جایزه نوبل ادیبات شده، نقل کردم. این عبارت را مدت‌هاست خوانده‌ام ولی ضربی که داشت مانع می‌شد که از ذهنم پاک شود و پیوسته دنبال مصادیق آن می‌گشتم تا ببینم آقای یوسا چقدر درست گفته و آیا اصلاً درباره جامعه ایرانی مصداق پیدا می‌کند یا خیر؟! شاید خیلی درست نباشد که مثلاً یک جمع یا گروه را به عنوان مصداق این جمله به منظور تأییدش در نظر بگیریم ولی از حق نگذریم، اگر نگوییم صددرصد ولی این تحلیل آقای یوسا با تقریب زیادی به واقع نزدیک است. رویدادهای ادبی و فعالیت‌های مرتبط با ادبیات و کتاب را در کشورمان اگر مرور کنیم می‌بینیم که جمعیت خانم‌ها در آنها به شکل محسوسی بیشتر است.
البته ممکن است گفته شود که علاقه‌مندی یا همت آنها در این امور بیشتر است ولی باز هم باید ارجاع بدهم به تحلیل آقای یوسا که «زنان طبقه متوسط در قیاس با مردان ساعات کمتری کار می‌کنند» و طبیعی است که فرصت بیشتری برای پرداختن به اموری مانند ادبیات داشته باشند که نیاز به ذهنی باز و آزاد دارد. حتی ممکن است به این نکته که زنان به نقش خود در ساختن جامعه پی برده‌اند، نیز اشاره شود ولی نباید فراموش کنیم که زنان بسیاری هستند که از این نقش مطلع شده‌اند ولی به دلیل درگیری‌های معیشتی فرصتی برای جامعه‌سازی با ادبیات نداشته‌اند. در واقع غم نان مانع این می‌شود که مردان با خیال راحت بتوانند به فعالیت ادبی خود ادامه دهند، تا جایی که حتی بسیاری که قبلاً در این عرصه فعالیت می‌کردند هم کار ادبیات را کنار گذاشته و مشغول سیر کردن شکم خانواده شده‌اند.
رشد تعداد نویسندگان زن، روزنامه‌نویسان زن و... در این سال‌ها که فشار اقتصادی نیز رو به فزونی بوده گواهی است بر اینکه مردان درگیر تأمین معاش و برآورده کردن نیازهای اولیه بوده‌اند و کمتر فرصتی برای خیال‌پردازی‌های ادبی داشته‌اند. هرچند، مردانی هم بوده‌اند که به هر جان‌کندنی بوده، خود را به ادبیات وصل کرده‌اند و این رشته را نبریده‌اند. اما با نگاهی به دور و بر خود در جامعه‌مان می‌بینیم که «ادبیات هر روز بیش از پیش تبدیل به فعالیتی زنانه» شده است.

جستجو
آرشیو تاریخی