صفحات
شماره هشت هزار و یکصد و بیست و یک - ۱۶ بهمن ۱۴۰۱
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و یکصد و بیست و یک - ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ - صفحه ۲۴

حق پرسش محفوظ است!

درباره نامزدی کتاب پاییز آمد در جایزه جلال

آزاده جهان‌احمدی
منتقد ادبی

تقریباً در همه جای جهان قصه همین است. وقتی نامزد بخش‌های مختلف جشنواره‌های هنری و فرهنگی معرفی می‌شوند جریان تند تحلیل و اعتراض است که روانه خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها می‌شود. قدیم‌ترها این بیشتر باب بود که در همان جشنواره‌های کذایی وقتی اسامی برندگان اعلام می‌شد در کنار نام برنده از علت این انتخاب هم در قالب جملات کوتاه پرده برمی‌داشتند. برای نمونه می‌گفتند کتاب فلان یا فیلم بهمان «برای آنچه» خلق کرده و رقم زده شایسته این برگزیدن است. «برای آنچه» هم اشاره صریحی داشت به علت انتخاب داوران. همین‌قدر شفاف! دست‌کم اگر اقناع افکار عمومی و دفاع از اعتبار حرفه‌ای داور لازم است باید بهانه‌ای تراشید و جور کرد.
من به‌عنوان مخاطب جدی آثار تاریخ شفاهی و مستندنگاری کتاب پاییز آمد را خوانده بودم و اتفاقاً آن را اثری خوب می‌بینم. اما پرسش اصلی در میدان نویسه حاضر این است که؛ کتاب پاییز آمد چه تفاوت چشمگیر یا چه نکته خاصی‌تر از موارد مشابه خودش دارد که نامزد جایزه جلال می‌شود؟ اعتراض به روند مبهم برگزیدن و بالا آمدن آثار در سطوح مختلف نافی تلاش و حتی قوت اثر مورد بحث نیست بلکه نقطه کانونی پرسش گذاشتن مسأله‌ای مهم میانه دایره قضاوت است. اینکه ملاک و معیار شما در روند داوری چیست؟ چرا مخاطب شما نباید بداند عینک شما برای داوری چه مؤلفه و ویژگی را مدنظر داشته؟ چرا این مؤلفه‌ها اگر وجود داشته باشند برای شما حائزاهمیت هستند؟ بگذارید یک گام به عقب بروم و کمی درباره این کتاب توضیح بدهم.
کتاب پاییز آمد خاطرات فخرالسادات موسوی، همسر شهید احمد یوسفی، فرمانده سپاه زنجان به قلم گلستان جعفریان است. این کتاب با راوی اول شخص از کودکی فخرالسادات شروع می‌شود. از همان ابتدای روایت، نویسنده سخاوتمندانه و بی‌لفاظی‌های معمول، اطلاعات خانوادگی و شخصیتی و روحی آدم‌های زندگی فخری را در اختیار خواننده قرار می‌دهند. زندگی فخری از کودکی و آشنایی با سبک زندگی و خانوادگی او آغاز می‌شود و به روزهای انقلاب و نوجوانی او می‌رسد. روایتی گام‌به‌گام، بی‌تعجیل و بی‌حاشیه. قصه زندگی فخرالسادات این است؛ روایت دختری 18 ساله که عاشق معلم سلاح‌شناسی پاسدارش می‌شود.
کتاب پاییز آمد حسب و سیاق رسته‌ای از کتاب‌های تاریخ‌شفاهی است که متکفل بازنمایی و تصویر زندگی همسران شهداست. همسرانی همراه، پرتلاش، اهل شکیب و تاب‌آوری در برابر دشواری‌های زندگی.
بعد از تمرکز بر خاطرات و زندگی‌نوشت‌های شهدا احساس نیاز به شنیده شدن زنانی که تجربه همسری شهدا را داشتند شدت گرفت و همین امر موجب شکل‌گیری حلقه گسترده‌ای از کتاب‌هایی شد که به خاطرات همسران شهدا می‌پرداخت. این کثرت فی‌نفسه از نقاط قوت ادبیات پایداری تلقی می‌گردد. با همین تعدد و کثرت زندگی‌نوشت و خاطرات همسران شهداست که امکان تحلیل و بررسی و نقد برای محققین فراهم می‌شود. با نگاه از بیرون به این کثرت به این برآیند می‌رسیم که در این موضوع و رسته ما با مجموعه‌هایی مشابه هم روبه‌رو هستیم. زندگی‌ها و آدم‌ها و حتی عشق‌ورزی‌های مشابه و حتی سرنوشت‌های مشابه. حالا گیرم با کمی اختلاف در جزئیات. اما به هر حال کلیات ناگزیر همه شبیه هم هستند. زن و شوهرهای مذهبی و معتقد به گفتمان انقلاب در کوران انقلاب و جنگ تجربیات و زندگی‌های مشابه داشتند و اکنون ما مخاطب آثاری هستیم که حامل همه آن شباهت‌هاست. کتاب پاییز آمد از جهاتی ناقض همین موضوع است. نکته متفاوت در آن چالشی است بین یک دختر باخانواده برای ازدواج با فردی که در گستره نظام ارزشی آن خانواده جایی ندارد.همین!
به جز سوژه(فخرالسادات) که خانم جعفریان هم اتفاقاً خوب روایت کرده است حق پرسش جدی برای مخاطب محفوظ است که علت نامزد شدن این کتاب چیست؟ جایزه با هر اسم و عنوانی وقتی نام یک اثر را به‌عنوان برگزیده یا حتی نامزد معرفی کند به اثر اعتبار و ضریب توأمان می‌دهد. آیا این اعتبار و ضریب باید دلیلی عقلی و منطقی و عاری ازمصلحت‌سنجی داشته باشد یا خیر؟ من می‌گویم باید داشته باشد.

 

جستجو
آرشیو تاریخی