صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • ایران سیاسی
  • جهان
  • سیاست
  • ایران اقتصادی
  • کلان
  • کشاورزی
  • بازار سرمایه
  • راه و شهرسازی
  • صنعت و تجارت
  • کار و تعاون
  • انرژی
  • گزارش
  • ایران زمین
  • زیست بوم
  • اجتماعی
  • حوادث
  • ورزشی
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
شماره هشت هزار و یکصد و یازده - ۰۳ بهمن ۱۴۰۱
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و یکصد و یازده - ۰۳ بهمن ۱۴۰۱ - صفحه ۲۴

زبان فارسی و خدمات به هنر نگارگری

هادی بابایی فلاح
پژوهشگر نقاشی قدیم ایران

 

پیوند و بده‌بستان هنرنگارگری با زبان فارسی، با وجود آشکار بودن آن، ازجمله مباحثی است که به صورتی تخصصی مورد پژوهش قرار نگرفته است و تعیین و سنجش این که خدمات زبان فارسی به نگارگری قدیم ایران بیشتر بوده یا بالعکس کار آسانی نیست و هر دو حوزه «زبان فارسی» و «نگارگری قدیم ایران» خدمات نسبتاً برابری را نسبت به هم ارزانی داشته و بده‌بستان پایاپای و یکسانی نسبت به هم داشته‌اند.زبان فارسی منبع شکل‌گیری شاهکارهای نگارگری قدیم ایران بوده و به جرأت می‌توان گفت که قالب شعر، مهم‌ترین حافظ زبان فارسی طی بیش از هزار سال گذشته بوده است. نگارگری قدیم ایران به مثابه ارزش افزوده نسخ تمدن‌ساز زبان فارسی بوده و زبان فارسی نیز کلید درک بهتر آثار نگارگری از لحاظ محتوایی بوده است. نگارگری از لحاظ رؤیاگونگی و خیال‌پردازی پیشتاز دیگر هنرهای ایران بوده است. علاوه بر این، نوشتارهای زبان فارسی به مثابه بخشی از ترکیب‌بندی‌های هنری به کمک این هنر آمده است. نگارگری قدیم ایران در شاهکارهای خود از لحاظ فرمی در خدمت محتوا بوده و اساساً این هنر به کمک زبان و ادبیات فارسی موجب ثبت هنری اندیشه‌های عمیق ملی، مذهبی، عرفانی، سیاسی و اجتماعی شده است.زیبایی‌های بصری نگارگری، موجب افزایش توجه حاکمان به نسخ مصور زبان فارسی و به تبع آن افزایش علاقه‌مندی ایشان به زبان فارسی، بخصوص در رابطه با حاکمان مهاجم از سرزمین‌های بیگانه، شده است.
ذات دل‌انگیز و رؤیاگونه این هنر موجب شده است تا مهم‌ترین آثار باقی‌مانده از نگارگری قدیم ایران، به تصویرسازی متون ادبی شاخصی مثل شاهنامه، خمسه نظامی و گلستان و بوستان سعدی تعلق داشته باشد. به این ترتیب، نگارگری قدیم ایران، که شاخص‌ترین نماینده هنرهای تجسمی ایران در جهان است، پیوندی ذاتی با زبان فارسی دارد.
اوج هنر نگارگری متعلق به دوران شاه طهماسب صفوی است.استفاده خردمندانه نگارگران از کتیبه‌های شعری باعث شده که متون شعرفارسی، بخشی ناگزیر از نگارگری خلاق ما باشد.خمسه طهماسبی، نسخه‌ای به شدت سیاسی است چرا که در بحبوحه‌ زمانی شکل گرفته که شاه طهماسب صفوی تغییرجهت فکری و عقیدتی داده و به خیلی از هنرها پشت پا زده و باعث می‌شود که هنرمندان به سرزمین‌های دیگر مثل هند مهاجرت کنند. در این نسخه، شاهد تصویری شدن فرازهای مهمی از خمسه حکیم نظامی گنجوی هستیم. سلطان محمد نقاش هم، که یکی از مهم‌ترین نگارگران شاهنامه طهماسبی است، در همان سال‌ها در یک نسخه نفیس از دیوان حافظ با نام نسخه سام میرزا، ارزشمندترین نقاشی از دیوان حافظ را خلق کرده که در نوع خود بی‌نظیر است. در دوره معاصر، پرداخت‌های نگارگران به دیوان حافظ و رباعیات خیام، به حالتی ساده‌انگارانه و در حد تصاویری از می‌ و پیاله محدود شده اما سلطان محمد دراین اثر، ارادتی شکوهمند به حضرت حافظ ابراز کرده است. جذابیت‌های نگارگری یکی از عوامل توجه حاکمان ثروتمند به این هنر بوده و از این‌رو، هرکدام از حاکمان دوره‌های مختلف خواستند که خودشان را در هیأت شخصیت‌های نیرومند در نگارگری جا بزنند.
در میان متون ادبی ما، متأسفانه کمترین پرداخت تصویری به آثار عطار و مولانا شده و بیشتر به آثاری چون شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی، گلستان و بوستان سعدی و با فاصله زمانی هفت اورنگ جامی پرداخته شده است.حاکمان عصرهای مختلف، برای مصارف سیاسی و فرهنگی، علاقه‌مندی بیشتری به حمایت از نسخه‌های مصور کتاب شاهنامه داشته‌اند. حتی در یک فراز تاریخی شاه طهماسب صفوی، کتاب شاهنامه سلطانی را به سلطان عثمانی هدیه می‌دهد؛ هدیه‌ای که حاوی تصاویری کاملاً ایرانی بوده و برای مثال، شخصیت‌ها و پادشاهان ایرانی آن کلاه ایدئولوژیک قزلباش را بر سر داشته‌اند؛ کلاهی که پارچه آن به نشانه دوازده امام، دوازده بار دور سر چرخیده می‌شد. از سوی دیگر رؤیاپردازی و داستان‌های شیرین کتاب‌های خمسه نظامی گنجوی و گلستان و بوستان سعدی نیز باعث می‌شد تا این حاکمان به حمایت از تصویرگری چنین کتاب‌هایی نیز بیشتر راغب شوند. وقتی که چنین وضعیتی حاکم است، دیگر مجالی برای پرداخت به متون عرفانی نیست، مگر استثناهایی مثل کمال‌الدین بهزاد، که همنشین «میر علیشیرنوایی» و «عبدالرحمن جامی» بوده و همین امر در نیمه دوم سده نهم هجری قمری، موجب توجه ویژه وی به متون عرفانی شده است. در ایران امروز پژوهشگاهی برای مطالعات تخصصی در حوزه نگارگری وجود ندارد و از این هنر پشتیبانی خاصی نمی‌شود، ولی در دوره‌های گذشته حاکمان و کتابخانه‌های سلاطین به طور مستمر از این هنر حمایت می‌کرده‌اند. اولین حاکمان صفوی، بخشی از آخرین حامیان قدرتمند هنر نگارگری بوده‌اند. در حوزه طنز در نگارگری، هنرمند مطرحی به نام «محمد سیاه قلم» وجود دارد که مهم‌ترین مایه‌های طنز را می‌توان در آثارش یافت. این هنرمند در سده نهم هجری قمری و در شهر هرات می‌زیسته است. مغول‌ها که آمدند؛ نیاز به حماسه داشتند و به همین خاطر روی شاهنامه کار کردند ولی وقتی مستقر شدند به سراغ عاشقانه‌ها یا آثار تفریحی چون کلیله و دمنه رفتند و چندان مجال حمایت از نسخه‌های مصور عرفانی برای‌شان فراهم نشد. با وجود این، در دوره حاکمانی مثل «سلطان حسین بایقرا» و «شاه طهماسب اول صفوی» به‌دلیل علاقه این حاکمان به عرفان، مصورنمودن متون ادبی عرفانی مورد توجه جدی قرار گرفت.
* برگرفته از نشست «خدمات متقابل زبان فارسی و نگارگری قدیم ایران» که در حوزه هنری برگزار شد.

 

جستجو
آرشیو تاریخی