«ایران» تحریم هنرمندان کشورمان در جشنواره فیلم برلین را بررسی میکند
ترامپیسازی فرهنگ توسط جشنوارههای اروپایی
فاطمه ترکاشوند/ روزنامهنگار- جشنواره فیلم برلین و بازار فیلم اروپا (EFM)، سه روز پیش در بیانیهای اعلام کردند امسال به فیلمسازان، هنرمندان، خبرنگاران و نمایندگان کمپانیهای ایرانی و مرتبط با دولت، اجازه ورود نمیدهند. تحریم گسترده عناصر فرهنگی ایرانی در جشنوارههای فیلم خارجی، درحالی از سوی نهادهای مرتبط با دولتهای اروپایی اتفاق میافتد که مراکز فرهنگی همواره به عنوان محلی برای تعامل و آشتی و به عنوان محفلی برای روابط میان ملتها فارغ از سیاست در سطح جهان شناخته میشوند. پس از توئیت جنجالی سال 98 ترامپ و تهدید حمله به مراکز فرهنگی ایران، حالا این رویه برخی کشورهای اروپایی در حوزه فرهنگ نشان میدهد که این دولتها هم تحت تأثیر برخی عوامل در مسیر رادیکالیسم و ترامپیسم قرار گرفتهاند.
بیش از چهار سال از وقایع سال 98 میگذرد. اقدام تروریستی رئیس جمهور امریکا در ترور سردار شهید سلیمانی منجر به حوادث زنجیرهای در منطقه شد که پایگاه امریکا را بیش از پیش در خاورمیانه تضعیف کرد. ترامپ که به عنوان نماینده جمهوریخواهان، مجموعهای از جنونآمیزترین اقدامات را در داخل امریکا و بیرون از آن انجام داده بود با این اقدام نشان داد که میتواند تا هر اندازه ممکن رادیکال و دیوانه باشد. اما داستان به همین جا هم ختم نشد.
سیاستهای جشنوارههای اروپایی همسو با جنایتکار جنگی
او در توئیتی که بعداً توسط توئیتر هم با پیام اخطار همراه شد، صراحتاً مراکز فرهنگی ایران را تهدید به حمله کرد و نوشت: «اگر ایران به امریکاییها یا منافع امریکا حمله کند، ۵۲ نقطه در ایران را که برخی از آنها اهمیت بالایی برای ایران و فرهنگ ایرانی دارند هدف قرار میدهیم. این اهداف و خود ایران خیلی سریع و خیلی سخت مورد حمله قرار خواهند گرفت.»
تهدیدی که پس از بالا گرفتن انتقادات در خاک امریکا و حتی جریانهای همسو با جمهوریخواهان به اقدام تروریستی ترامپ علیه فرمانده سپاه کشورمان، از سوی محافل داخلی این کشور و دیدهبانهای حقوق بشر به عنوان تهدید به یک جنایت جنگی تلقی شد چرا که مراکز فرهنگی جهان حتی در حین جنگ، مانند بیمارستانها و سایر مناطق غیرنظامی باید از سوی دولتهای درگیر مصونیت داده شوند و اقدام علیه آنان طبق قوانین بینالمللی جنایت جنگی محسوب میشود.
تحریم فرهنگی، ابزاری برای منویات سیاسی
با آغاز جنگ روسیه و اوکراین، فشارهای امریکا و متحدان اروپایی آن بر مراکز و عناصر فرهنگی روسیه افزایش یافت. سال گذشته، حرف و حدیثها درباره تحریم هنرمندان و فیلمهای روسی توسط دو جشنواره سینمایی کن و ونیز، جنجالهای بسیاری را به پا کرد و درنهایت این دو رویداد سینمایی تا حدودی از مواضع القایی عقب نشستند. اما جشنواره فیلم برلین در همان زمان ممنوعیتهایی را بر کمپانیها، فیلمها و رسانههای تحت حمایت روسیه اعمال کرد.
بیانیه چند روز پیش این جشنواره آلمانی به نقل از پایگاه خبری ورایتی تصریح میکند که «فیلمسازان، هنرمندان، نمایندگان سینمایی یا روزنامهنگاران را به دلیل ملیت روسی یا ایرانیشان حذف نمیکند. با این حال، جشنواره برلین برای هفتاد و سومین دوره خود کسانی که برای مؤسسات، شرکتها یا رسانههای رسمی ملی یا دولتی یا برای افراد/رسانههای حامی این رژیمها کار میکنند، اعطای اعتبار نمیکند و اجازه ارائه به آنان نمیدهد.»
اروپا از ترامپیسازی فرهنگ چه سودی میبرد؟
این رادیکالیزاسیون که حتی در حوزه سیاسی هم اقدامی جنونآمیز و ترامپیستی محسوب میشد در سالهای اخیر، تحت تأثیر لابیهای خاص اپوزیسیون در خاک آلمان به حوزه فرهنگ و هنر توسعه پیدا کرده است. هالیوود ریپورتر به نقش این لابیها اشاره میکند و مینویسد: «آلمان، خانه جمعیتهای بزرگی از ایرانیان مهاجر است.» و از تظاهرات اخیر در این کشور به بهانه حمایت از اغتشاشگران در خاک ایران هم در کنار این مسأله یاد میکند.
این درحالی است که برای چند دهه گروههای خاص کوچک اما پرسروصدای اپوزیسیون در امریکا، آلمان، سوئد و برخی دیگر از کشورهای اروپایی، حضور آثار و چهرههای مستقل سینمای ایران را با تجمعات، دشوار میکردند و مانع ارتباط مؤثر میان ایران فرهنگی با سایر ملتها و حتی ایرانیان مقیم این کشورها میشدهاند.
به نظر میرسد قدرت گرفتن و راهیابی این لابیها به حلقههای قدرت سیاسی در این کشورها، روی تصمیمات فرهنگی دولتمردان و مراکز فرهنگی آنان نیز تأثیر گذاشته باشد چنانکه تصمیم اخیر جشنواره برلین برای تحریم گسترده نهادها و چهرههای سینمای ایران را هم باید در ادامه قدرت گرفتن همین لابیهای اپوزیسیون در میان دولتهای اروپایی دید.
مردم ایران، هدف تحریمهای فرهنگی را میشناسند
هالیوود ریپورتر در توضیح ابعاد گسترش این تحریم مینویسد: «هر موجودیتی که ارتباط مستقیم با دولت ایران داشته باشد مانند بنیاد سینمایی فارابی که عموماً یک غرفه را هم در بازار فیلم اروپا، میزبانی میکند امسال از حضور در جشنواره محروم میشود.»
اما همان اندازه که امریکا و اروپا از قرائت افراطی از اسلام در چهرههای طالبان و داعش، خشم و هراس دارد، مردم ایران هم که سالها هدف مستقیم تحریمهای امریکایی در عرصههای غیرنظامی مانند دارو قرار گرفتهاند بخوبی میدانند که شکل افراطی تحریمهای فرهنگی، قرار است نه دولت بلکه وجهه عمومی ملت ایران به عنوان ملتی فرهیخته، صاحب تمدن و فرهنگ دیرینه را تحت تأثیر قرار دهد و در میدان جنگ گسترده رسانهای و فرهنگی، مانع از آن شود که این مردم را به چهره واقعی خود به سایر ملتهای جهان بشناسانند.
بنابراین برخلاف ادعای بیانیه برلیناله مبنی بر «تحریم برای حمایت از مردم ایران»، گردانندگان این جشنواره سینمایی بهتر است با عبور از لابیهای خاص اپوزیسیون خارجنشین و نامطلع از سلایق، افکار و نیازهای واقعی مردم ایران، بدانند که همان اندازه که اسلام افراطی برای امریکا و اروپا و البته جهان بشریت، هراسانگیز و منفور است، اروپای افراطی و حامی تروریستهای سازمان مجاهدین خلق نیز هرگز نمیتواند در میان ایرانیان به عنوان حامی تلقی شود.