در گفتوگو با نادر قشقایی، خالق سردیس استاد حبیبالله صادقی مطرح شد
حبیب هنرمندی آتشبه اختیار بود
سیدهمریم سادات گوشه
روزنامهنگار
چندی پیش که نمایشگاه گروهی پوستر و نقاشی یادبود زندهیاد استاد «حبیبالله صادقی» در حوزه هنری افتتاح شد، سردیس این هنرمند فقید هم رونمایی شد. این سردیس توسط استاد نادر قشقایی طراحی و ساخته شده است و حالا قرار است به پیشنهاد استاد یا در دانشگاه شاهد و یا در موزه هنرهای معاصر تهران نصب و نگهداری شود.
قشقایی درباره نحوه ساخت این اثر به «ایران» میگوید: «این کار به سفارش مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری انجام شد. چند هفته تلاش کردم تا با امکاناتی که در اختیارم قرار دادند مجسمه یکی از بهترین و صمیمیترین دوستانم در عرصه هنرهای تجسمی را بسازم و این ادای دین من به او بود.»
این هنرمند پیشکسوت در ادامه سخنانش درباره فرق ساخت مجسمه افرادی که میشناسد با افرادی که با آنها برخوردی نداشته توضیح میدهد: «من از هنرستان هنرهای زیبا با حبیبالله صادقی آشنا بودم. نگاه او را به خوبی میشناختم. تمام خصوصیات اخلاقیاش را میدانستم و حتی مسائلی که در جریان انقلاب در دانشگاه اتفاق افتاد و نوع نگاه استاد صادقی نسبت به آن جریانات همه اینها دست به دست هم داد تا من بیش از یک مجسمهسازی که او را نمیشناسد، نسبت به کاراکتر او نزدیکتر باشم. بنابر این نکاتی در طراحی چهره او در نظر گرفتم و در ساخت سردیس، آن نکات را رعایت کردم که اکنون در سردیس حاضر این نکات مشهود است. برای همین ساخت چنین سردیسی بدون اطلاع یا حتی علاقه به شخصیت اثر بسیار سخت خواهد بود. مثلاً تبسمی که همیشه بر لبان حبیب بود از جمله ویژگیهای بارز او بود که در سردیس اثر هم حفظ شد و همچنین برخی ویژگیهای دیگر او که در اثر بسیار مشهود است.»قشقایی درباره نصب این مجسمه پیشنهاداتی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داده است و امیدوار است که سردیس استاد حبیبالله صادقی در آن مکان پیشنهادی نصب و نگهداری شود. او درباره پیشنهادش توضیح میدهد: «من پیشنهاد دادم تا پرتره ایشان به صورت برنزی در دانشگاه شاهد نصب شود. چرا که استاد صادقی روزگار بسیاری در این دانشگاه به عنوان یکی از استادان شاخص تدریس کرد و همه تلاشش این بود تا به نحو احسن همه چیز را آموزش بدهد و از جان و مالش در این راه صرف کرد تا در راه آموزش به صورت دقیق و مشخص به دانشجویانش یاد بدهد و الفبایی که از وجود او برای این دانشگاه حاصل شد، جای دارد تا این سردیس دراین مکان نصب شود و یا حتی در موزه هنرهای معاصر تهران که مدتی هم مدیریت این موزه را برعهده داشت، جای مناسبی برای نصب سردیس است، تا ادای دینی باشد نسبت به شخصیت والای این هنرمند و نسبت به کارها و آثاری که خلق کرد.» او در ادامه در خصوص وجهه مدیریتی استاد صادقی میگوید: «مدیر هنری بودن با اینکه صرفاً هنرمند باشید بسیار متفاوت است. این دو شاخصه را زنده یاد صادقی داشت.»
قشقایی درباره ویژگیهای مجسمه و سردیس خوب توضیح میدهد: «این مسأله به تجربه برمیگردد و با همان تجربه در هنرمند نهادینه میشود. من بیش از 40 سال است که کار هنری انجام میدهم و سه دوره هم عضو هیأت مدیره انجمن مجسمهسازان تهران بودم. اما اینها هم دلیل نمیشود که هنرمند بتواند به سهولت یک شخصیت هنری یا سیاسی و اجتماعی را در چهره سردیس او روایت کند. این یک توانمندی و مهارت است که هنرمند در جریان خلق اثر با مخاطب ارتباط برقرار میکند و در نهایت اثری خلق میشود که برای دوران واعصار دیگر به یادگار میماند.»او ادامه میدهد: «بعضیها سعی میکنند که اتصال داشته باشند به هر نحو ممکن میخواهند این وصل شدن را در خود ایجاد کنند اما حبیب خودش آتش به اختیار بود. او در جریان هنر انقلاب یکی از شاخصترین هنرمندانی بود که توانست تمام وجودش را در اختیار شکل روایی مربوط به مستندسازی آثارش آن هم در حیطه ایدئولوژی و طرز فکرش به طور کامل نشان دهد. بعضیها سعی میکنند این نقش را به وجود بیاورند اما در وجود زنده یاد حبیبالله صادقی این موضوع کاملاً تجلی کرده بود و یکی از افتخارآفرینترین افرادی بود که با رفتنش فقدانی بس عظیم در این حیطه به وجود آورد. پیشنهاد میکنم تا دولتمردان عرصه فرهنگ وهنر آثار این هنرمند فقید را به عنوان الگویی برای نسل آینده قرار دهند و از آن به درستی حفاظت کنند.»