دختران مناطق کم برخوردار در کشاکش سنت و مدرنیته

مدرسه جهادی شهید کاظمی ‌از سال ۹۷ با هدف جهاد نخبگانی در راستای عدالت آموزشی با ارائه خدمات مشاوره، تدریس و رفع اشکال، آزمون و کتب کمک درسی، فعالیت‌های فرهنگی و... در مناطق هرمزگان، کرمان، خوزستان و سیستان و بلوچستان به صورت حضوری و در همه نقاط ایران به صورت مجازی مشغول فعالیت هست. در گفت‌و‌گویی کوتاه با فاطمه صادقی، دانشجوی کارشناسی جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی و مسئول واحد خواهران مدرسه جهادی شهید کاظمی ‌به مسأله عدالت آموزشی می‌پردازیم. او همچنین به شکاف میان واقعیت و ذهنیت دختران در این مناطق می‌پردازد.

 مشکل دختران در خصوص آموزش در مناطق کم برخوردار چیست؟
متأسفانه باوجود اصل ۳۰ قانون اساسی که بر عدالت آموزشی تأکید می‌کند این مسأله تقریباً در همه مناطق کم برخوردار دیده می‌شود چه در حاشیه شهرها و چه در روستاهای دوردست کشور. در بازه‌های سنی مختلف نیز شیوع دارد و به طور خاص در مقطع متوسطه بیشتر است؛ چرا که افراد ازدواج می‌کنند یا مشغول کار می‌شوند و این دلیلی بر ترک تحصیل می‌شود.

 علت این مسأله را در چه عواملی می‌بینید؟
اصلی‌ترین علت ترک تحصیل در مقطع متوسطه اقتصاد است و بحث فرهنگی نیز به آن دامن می‌زند؛ به این دلیل که وقتی خانواده درگیر مشکل اقتصادی است اولویت فرزند نیز کمک به تأمین معاش خواهد بود. همچنین این مسأله موجب می‌شود که خانواده تمایل داشته باشند تا فرزند دخترشان زودتر ازدواج کند تا هم خودشان و هم آن فرزند در وضعیت اقتصادی بهتری زندگی کند؛ البته ازدواج به خودی خود مانع تحصیل نیست بلکه این حاصل موانع فرهنگی است که در این مناطق وجود دارد.

 راهکار تغییر این شرایط چیست؟
می‌توان والدین یا همسر را از این طریق قانع کرد که دختران می‌توانند در دانشگاه تحصیلات مرتبط با بوم خودشان همچون تربیت معلم را طی کنند و پس از آن به محل زندگی خود بازگردند و به آن خدمت کنند. البته این تغییر فرهنگی به مرور و به طور غیرمستقیم می‌تواند اتفاق بیفتد.
همچنین نیاز است که به مدارس دولتی توجه بیشتری شود تا بازدهی بیشتری داشته باشند. در برخی مناطق حتی برای همه پایه‌ها معلم وجود ندارد. در واقع مسأله فقط ساخت مدرسه نیست بلکه انتخاب کادر خوب و نظارت بر عملکرد مدرسه نیز اهمیت دارد. اکنون سیاست‌ها به سمت حمایت از مدارس غیرانتفاعی رفته است و بسیاری از معلمان خوب جذب مدارس غیرانتفاعی می‌شوند درصورتی که لازم است سیاست‌های تشویقی در نظر گرفته شود تا معلمان خوب حاضر باشند در مدارس دولتی مناطق کمتر برخوردار مشغول به کار شوند. همچنین مدارس دولتی روی بحث مهارت افزایی متناسب با ظرفیت‌های بومی‌ مناطق خود و دغدغه‌سازی ‌دانش‌آموزان کار کنند.
 
 آیا مسأله دیگری نیز در این مناطق وجود دارد که بخواهید بیان کنید؟
مسأله مهمی‌که اکنون وجود دارد این است که برای این افراد کشاکشی میان سنت و مدرنیته ایجاد می‌شود؛ در واقع دختران این مناطق در زندگی روزمره خود یک نوع سبک زندگی را دارند و از سوی دیگر رسانه‌ها آرمان‌ها و معناهای متفاوتی از این سبک زندگی را برای آنها ایجاد می‌کند که این موجب یک شکاف میان واقعیت و ذهنیت این دختران می‌شود. همین موضوع در خصوص مسائل اعتقادی نیز وجود دارد؛ ما می‌بینیم که ظاهر پوشش آنها متناسب با محیط آنها است و محجبه هستند اما باور آنها به این قوت و کاملاً منطبق با ظاهر نیست.
زمانی که این شکاف وجود دارد و فرد برای تحصیل وارد شهر بزرگ‌تر می‌شود همان ظاهر را هم کنار می‌گذارد و دچار نوعی از خودبیگانگی، احساس پوچی و حل شدن در فضای شهری می‌شود. در این صورت او دیگر علقه‌ای به محل زندگی خود ندارد و دغدغه‌هایش در دغدغه‌های جهان شهری حل می‌شود.
کاری که در این خصوص می‌توان انجام داد این است که به این دختران آگاهی داد که داشته‌های آنها ارزشمند است و می‌توانند این داشته‌ها را حفظ کنند؛ در این صورت آنها در مقابل رسانه‌ها احساس سرخوردگی نخواهند داشت. همچنین آنها باید توانایی سنجش پیدا کنند تا بدانند همه ابعاد رسانه‌ها قابل پذیرش نیست.