یــــادداشــــت دبیر

بحران کتاب‌زدگی

توصیه متخصصین برای حل این بحران چیست؟

محمدعلی یزدانیار
دبیرگروه کتاب
mohammadaliyazdanyar@gmail.com

فکر می‌کنم برای هر کتابخوانی پیش بیاید که برای مدتی حال و حوصله خواندن نداشته باشد و دست و دلش به خواندن نرود. کتاب به دست بگیرد و چیزی جلو نرود یا اصلاً حس کند که دوست ندارد سر به تن هر چه کتاب است، باشد. این مشکل، میان جماعت اهل کتاب مسأله‌ای است بسیار شایع. یک چیزی است شبیه افسردگی برای آدمیزاد که می‌گویند سرماخوردگی بیماری‌های روانی است. «کتاب‌‍زدگی» هم سرماخوردگی بیماری‌های کتابی است. این مسأله مانند افسردگی معمولاً بر اثر گذر زمان خودش درست می‌شود. معمولاً بین دو هفته تا یک ماه که از کتاب‌زدگی بگذرد فرد کتاب‌زده خودش کم کم به دامان کتاب باز می‌گردد اما شرایطی غیر از این هم وجود دارد. گاهی اوقات شخص کتاب‌زده هر لحظه بیشتر و بیشتر در مشکل خودش غرق می‌شود، دو هفته به یک ماه می‌رسد، بعد دو ماه، سه ماه و فرد به خودش می‌آید و می‌بیند که مدت‌هاست هیچ کتابی نخوانده است.
این اتفاقی است گرچه نادر، اما بسیار بحرانی، یک اهل کتاب که چند ماه کتاب نخواند برای او با مرگ تفاوتی ندارد. چند راه شناخته شده برای غلبه بر چنین وضعیتی وجود دارد. همچنین من از برخی عزیزان خوره کتاب، نویسنده و شاعر جویا شدم که برای غلبه بر چنین شرایطی چه راه‌حل‌هایی دارند. برایند و مجموع توصیه‌ها و راه‌حل‌ها در چند محور خاص قابل تجمیع است. مثلاً اولین توصیه همه - مطلقاً همه‌- این است که «فعلاً دست به کتاب نبر، یک کار دیگر بکن.» معمولاً هم توصیه‌های جایگزین چیزی است در حد و حدود «فیلم و تئاتر و موسیقی و غیره.» بعد از این مرحله، می‌توان از کتاب‌های کم‌حجم، داستان‌های کوتاه و کتاب‌های جیبی استفاده کرد و آنها را خواند. انصافاً این گزینه کتاب‌های کوتاه - زیر 150 صفحه‌- در اکثر موارد پاسخگو است و اهل کتاب مورد نظر را به دامان مطالعه مرتب بازمی‌گرداند. یکی از دوستان نویسنده معتقد بود اگر اینها جواب نداد، کتاب‌های پلیسی، جنایی و خوشخوان‌های مهیج گزینه خوبی برای بازگشت به کتاب هستند. یک نویسنده و منتقد دیگر هم گفت من با گره زدن مطالعه به شغل و حرفه نقد و بررسی کتاب، خودم را مجبور می‌کنم که در ارتباط با کتاب باقی بمانم. دوست شاعر دیگری هم معتقد بود اگر کتاب‌زدگی دلیلی بیرونی دارد، مثلاً یک شکست عاطفی، فرد می‌تواند مطالعه‌اش را به سمت و سوی آن دلیل ببرد، بدین ترتیب هم وضعیت خودش را مدیریت کرده و هم در برخورد با مشکل موقعیت بهتری خواهد داشت و نهایتاً در ارتباط با کتاب هم باقی خواهد
ماند.
اینها راه‌هایی بود که من انجام می‌دهم یا دوستانم توصیه کرده‌اند، شما چه راه‌های دیگری سراغ دارید؟